أضواء علی عقائد الشيعة الإمامية و تاريخهم

الاضواء على عقائد الشيعة الامامیة، نوشته شیخ جعفر سبحانی کتابى است به زبان عربى در معرفى شيعه امامیه و عقايد این گروه و به انگیزه تقريب بين مذاهب اسلامى نگاشته شده است.

أضواء علی عقائد الشیعة الإمامیة و تاریخهم
أضواء علی عقائد الشيعة الإمامية و تاريخهم
پدیدآورانسبحانی تبریزی، جعفر (نویسنده)
ناشرمشعر
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1379 ش یا 1421 ق
چاپ1
شابک964-6293-82-4
موضوعائمه اثناعشر

شیعه امامیه - تاریخ

شیعه امامیه - عقاید

کلام شیعه امامیه - تاریخ
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‎‏BP‎‏ ‎‏211‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏الف‎‏6
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب مشتمل بر مقدمه ناشر، مقدمه مؤلف و پنج فصل مى‌باشد.

گزارش محتوا

مؤلف در این اثر كوشيده است، از یک سو عقايد مشترك شيعه و اهل سنت را بيان نموده و از سوى ديگر عقايد خاص شيعه را با دليل و برهان به اثبات رساند.

فصل نخست این کتاب با عنوان «شيعه در گذر تاريخ» به بررسى موضوعات ذيل مى‌پردازد:

سرچشمه و سرآغاز تشيع[۱]: در این قسمت مؤلف به ادعاى كسانى كه شيعه و تشيع را زاييده نزاع‌هاى سياسى و اجتماعى و يا بحث و جدال‌هاى كلامى‌دانسته و برای آن جايگاهى اصيل در بين مذاهب اسلامى قايل نشده‌اند پاسخ مى‌گوید. مؤلف در اين‌جا به شمارى از روايات كه خود اهل سنت از پيامبر اكرم(ص) نقل كرده‌اند، اشاره مى‌كند كه در آن‌ها به صراحت از ياران على(ع) به عنوان شیعیان حضرت نام برده شده است. سپس با استناد به منابع تاريخى شيعه و اهل سنت و آثارى كه در معرفى فرقه‌هاى اسلامى نگاشته شده، به تاكيد این نكته مى‌پردازد كه عنوان شيعه عنوانى ديرپاست كه مسلمانان آن را به پيروى از پيامبر اكرم(ص) بر پيروان و دوستان على(ع) كه به امامت و جانشينى بلافصل او اعتقاد داشته‌اند، اطلاق مى‌نموده‌اند. به عنوان نمونه مى‌توان به روايت مسعودى در رابطه با حوادث پس از وفات پيامبر اشاره كرد كه چنين روايت مى‌كند:

أنّ الإمام عليّاً أقام و من معه من شيعته في منزله بعد ان تمّت البيعة لأبى بكر.[۲]

يا ابوالحسن اشعرى از سران اشاعره درباره وجه تسمیه شيعه بدين نام مى‌گوید: و إنّما قيل لهم الشيعة؛ لأنّهم شايعوا عليّاً، و يقدّمونه على سائر أصحاب رسول اللَّه[۳].

و نيز محمد بن عبدالكريم شهرستانى در ملل و نحل در وجه تسمیه شيعه چنين مى‌گوید: الشيعة هم الذين شايعوا عليّاً على الخصوص، و قالوا بإمامته و خلافته نصّاً و وصيّةً[۴].

در ادامه مؤلف برای اثبات مدعاى خود درباره ريشه داشتن تشيع در تاريخ به اسامى پنجاه تن از صحابى بزرگ پيامبر اشاره مى‌كند كه همگى جزو طلايه‌داران تشيع بوده و در طبقه نخست شيعه قرار داشته‌اند؛ كسانى چون: عبداللَّه بن عبّاس، فضل بن عبّاس، عبيد اللَّه بن عبّاس، عقيل بن أبى طالب، عبداللَّه بن جعفر بن أبى طالب، سلمان فارسی محمّدى، مقداد بن أسود كندى، أبو ذرّ غفارى، عمّار بن ياسر، حذيفة بن يمان، بلال بن رباح حبشى و....[۵]

همچنين مؤلف به برخى آثارى كه توسط علماى امامیه درباره پرچم‌داران تشيع و نقش ايشان در استحكام اركان عقيدتى اسلام نگاشته شده، اشاره مى‌كند[۶].

در بخشى ديگر از این فصل به بررسى وضعيت شيعه در دوران حكومت امویان و عباسيان پرداخته شده [۷]و سرآغاز هجوم وسيع عليه شيعه و در تنگنا گذاردن ايشان پس از شهادت امام على(ع) در زمان امویان دانسته شده و از فشارهایى كه در دوره عباسى بر شیعیان وارد شده سخن گفته است.

در واپسين بخش این فصل مؤلف با اشاره به این نكته كه تشيع به حسب تاريخى همزاد با دين مبين اسلام است و هيچ فاصله زمانى بين آغاز اسلام و آغاز تشيع در بين نيست؛ بلكه اسلام و تشيع دو روى یک سكه‌اند، به ادعاهاى بى اساس برخى از مورخان و نویسندگان كتب فرق و مذاهب درباره سرآغاز تشيع پاسخ مى‌گوید و در این باره به هفت فرضيه بى‌اساس درباره خاستگاه تشيع پاسخ مى‌دهد[۸]. برخى از این فرضيه‌هاى بى‌اساس به شرح زير است:

1-تشيع ساخته و پرداخته شخصى به نام عبدالله سبأ يهودى است كه صحابه و تابعين را به قتل عثمان ترغيب و سپس مردم را به قبول امامت و وصايت على دعوت نموده و درباره پيامبر ادعاى رجعت نموده و مذهبى به نام شيعه تاسيس نموده است[۹].

2-فرضيه ديگر از سوى مستشرقان ارائه شده این است، ايشان ادعا كرده‌اند: تشيع ساخته و پرداخته ایرانیان است كه آن را با اغراض سياسى ساخته و پرداخته‌اند يا اينكه تشيع در میان اعراب تولد يافته، اما پس از آنكه ایرانیان به اسلام گرویدند، بدان رنگ و بوى ایرانى دادند[۱۰].

فصل دوم کتاب به معرفى ائمه دوازده گانه شيعه اختصاص يافته است[۱۱]. مؤلف در آغاز فصل با اشاره به اينكه شيعه امامیه در طول تاريخ- به فرقه اثنا عشريه شناخته شده است، به وجه این نامگذارى اشاره كرده و مى‌گوید باور شيعه امامیه به اينكه پس از رسول خدا دوازده كس از بنى هاشم به نص پيامبر عهده‌دار امر امامت و وصايت مى‌گردند و هر یک از ايشان نيز به امام پس از خود تصريح مى‌كند، باعث شده كه این گروه به اثنا عشريه معروف شوند. مؤلف سپس به رواياتى كه در این زمینه از پيامبر اكرم(ص) نقل شده اشاره مى‌كند.

در ادامه این فصل به تفصيل درباره هر یک از امامان دوازده گانه شيعه سخن گفته شده است[۱۲].

فصل سوم «نقش شيعه در پايه‌گذارى تمدن اسلامى» نام دارد[۱۳].

مؤلف در ابتداى این فصل با اشاره به برخى تمدن‌هایى كه در طول تاريخ در جهان بروز و ظهور پيدا كرده‌اند، به معرفى اركان تمدن به نقل از کتاب تاريخ تمدن ویل دورانت پرداخته و از نقش شيعه در شكوفايى علوم و فنون- به عنوان ركن چهارم از اركان تمدن- سخن گفته[۱۴] و نمونه‌هاى فراوانى از نوآورى‌ها و ابداعات شيعه در حوزه علوم و فنونى؛ همچون: نحو، لغت، عروض، تفسير، حديث، علوم عقلى، علوم طبيعى و... را يادآور مى‌شود.

در آخرين بخش این فصل مؤلف به معرفى نقاط مختلفى از جهان كه شیعیان در آن پراكنده‌اند و در كنار برادران مسلمان خویش از اهل سنت در پايه‌گذارى تمدن اسلامى مشاركت داشته و در راه نشر تعاليم آسمانى دين حنيف كوشيده‌اند، مى‌پردازد[۱۵]. همچنين در این بخش از برخى دانشگاه‌هاى شيعه كه در طول تاريخ در جاهاى مختلف تاسيس شده‌اند[۱۶]، اشاره مى‌شود.

فصل چهارم به معرفى ديدگاه‌هاى اعتقادى شيعه و تفاوت‌هایى كه بين این ديدگاه‌ها و ديدگاه ساير فرق اسلامى- به ویژه دو گروه عمده اسلامى؛ يعنى اشاعره و معتزله- وجود دارد اختصاص يافته است[۱۷].

فصل پنجم؛ به طور ویژه به بررسى مسأله امكان رؤيت خداوند در قيامت از ديدگاه فريقين اختصاص يافته است. در این فصل ديدگاه شيعه نيز در این باره بيان گرديده و فتواى بن باز در تكفير كسانى كه به رویت خداوند در قيامت با چشم ظاهرى قائل نيستند، نقد گرديده است[۱۸].

وضعيت کتاب

کتاب حاضر مشتمل بر پاورقى‌هایى به قلم نویسنده و فهرست مطالب مى‌باشد.


پانويس


منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب

وابسته‌ها