شرح احادیث طینت
نام کتاب | شرح احادیث طینت |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | آقاجمال خوانساری، محمد بن حسین (نويسنده)
نورانی، عبدالله (اهتمام) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 141/5 /ط9آ7 |
موضوع | اخلاص
انسان - آفرینش جبر و اختیار طینت - احادیث نیت - جنبههای مذهبی - اسلام |
ناشر | نهضت زنان مسلمان |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1359 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE17951AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«شرح احاديث طينت» تأليف جمال الدين خوانسارى، معروف به آقا جمال (قرن دوازدهم)، به زبان فارسى است. و مشتمل بر بيان و شرح احاديث طينت است.
مؤلف، در ديباچه پيرامون تأليف كتاب چنين مىنويسد:
«شايد بعضى از قاصر فهمان بى خبر و ظاهر بينان، توهم كنند كه طينت هر يك از ارباب هدايت و ضلالت، مقتضى نيك و بد عقايد و افعال ايشان بوده، و به اين اعتبار، به جبر و اضطرار و عدم قدرت و اختيار قائل گردند. لذا حقير آن احاديث را شرح كرده و آن چه مطابق حق و صواب داند بر لوح تحرير نگارد».
ساختار
كتاب، مشتمل بر يك پيشگفتار، يك مقدمه از مؤلف، متن و يك فائده است.
پيشگفتار، از مصحح كتاب (عبد الله نورانى) است كه در آن مختصرى از شرح حال مؤلف را بيان مىكند.
متن كتاب، شرح ده حديث پيرامون مسأله طينت است. اين احاديث شريف از كتاب «اصول كافى» نقل شده است.
و فائده كتاب، تعريف انواع احاديث را ذكر مىنمايد.
گزارش محتوا
مؤلف، در مقدمه سه مطلب مهم و با اهميت را كه با موضوع كتاب ارتباط دارد بيان مىكند و شرح مىدهد. سه مطلبى كه در مقدمه ذكر شده به اين ترتيب است:
1.مطلب اول، اثبات قاعده حسن و قبح عقلى و فساد نظر اشاعره؛
2. مطلب دوم، لزوم تأويل نقل در صورت تعارض با دليل عقل؛
3. اختلاف حكما و متكلمان در اينكه نفس انسانى مجرد است يا غير مجرد.
هدف و خلاصه كلام مؤلف از بيان اين سه مطلب و ارتباط با موضوع (طينت):
مؤلف، بيان مىنمايد كه عقل جداى از شرع حسن و قبح افعال را درك مىنمايد (به خلاف نظر اشاعره)، از طرفى انسان در افعال و اعمال داراى قدرت و اختيار است و گرنه وعده و وعيد و نظام جزا و پاداش بى اساس مىباشد.
حال اگر ظاهر برخى از روايات خلاف اين مطلب باشد و دلالت بر اضطرار و عدم اختيار انسان نمايد بايد به تأويلى كه مناسب باشد از ظاهر آن روايات صرف نظر كرد.
از جمله روايات متعارض، رواياتى است كه در مورد اختلاف طينت مومن و كافر ذكر شده مثلا در اين روايات بيان شده كه: مومن از گِل بهشت و كافر از گِل جهنم خلق شده پس مومن به سبب طينت خوب قادر بر كفر و عصيان، و كافر به سبب طينت بد قادر بر ايمان و اطاعت نيست. و اين مسأله با قدرت و اختيار انسان تعارض دارد.
هم چنين اين اختلاف ميان حكما كه معتقدند: نفس انسانى مجرد است و افعال آدمى مستند به اوست و بدن آلت است.
و ميان جمهور متكلمين كه معتقدند: انسان مجرد بدنى است و افعال و اعمال از او صادر مىشود. وجود دارد.
مؤلف، پس از بيان و شرح مقدمه، به ذكر احاديث طينت مىپردازد.
ابتدا متن عربى احاديث را بيان مىكند، سپس ترجمه مىكند و شرح و توضيح مىدهد.
اولين حديث از امام صادق(ع) است و خلاصه ترجمه آن به اين شرح است:
«به درستى كه خداى بلند مرتبه مومن را طينت بهشت، و كافر را از طينت جهنم آفريده است. پس هر گاه خداوند نيكويى را براى بندهاى اراده نمايد. روح و بدن او را پاكيزه گرداند. پس چيزى از خير را نمىشنود مگر اينكه آن را بشناسد. راوى گفت شنيدم از پيامبر(ص) كه طينتها سه تايند، طينت پيامبران و مومن از آن طينت است، مگر آن كه طينت پيامبران . . .».
شيوه و روش مؤلف در شرح احاديث به اين صورت مىباشد:
براى نمونه مؤلف، در شرح اين حديث طينت را اين گونه معرفى مىكند:
«ظاهر اين حديث شريف آن است كه مراد به طينت هر گروهى قطعه گلى است كه آن گروه از آن خلق شدهاند، نه خلقت و جبلت ايشان».
هم چنين براى توضيح آن قسمت از حديث كه بيان مىكند«نمىشنود چيزى از خير را مگر اين كه مىشناسد آن را» مىگويد:
«يعنى مايل به آن باشد و اختيار كند آن را، نه اينكه مجبور و مضطر به آن باشد در كردن و انجام دادن آن».
يا براى توضيح و شرح اينكه طينت مومن از طينت پيامبران است مىنويسد:
«يعنى خصوص دل او، موافق است. يا مراد اين است كه تمام او از نوع طينت پيغمبران است. يا از صنف و جبلت ايشان است».
مختصرين و كوتاهترين حديث، حديث ششم است كه در چند سطر بيان شده است. و به اين شرح است:
«روايت كرده از صالح بن سهل كه گفته: گفتم به حضرت ابى عبد الله يعنى امام جعفر صادق (ع) المومنون من طينۀ الانبياء؟ قال: نعم. يعنى مومنان از طينت پيامبرانند؟ فرمود آرى. پوشيده نيست اين حديث شريف دلالت نمىكند مگر بر اختلاف طينت در نوع انسان و اشكالى ندارد».
مؤلف، در پايان فائده مختصرى را بيان مىكند و در آن اين موارد را تعريف مىنمايد:
حديث صحيح؛ موثق؛ حسن؛ حسن موثق؛ ضعيف.
هم چنين نوع احاديثى را كه ذكر كرده بيان مىكند. مثلا حديث هشتم را موثق؛ نهم را كالصحيح و حديث دهم را موثق كالصحيح معرفى مىكند.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتداى كتاب بيان شده است. كتاب فاقد پاورقى و ذكر فهرستها مىباشد.
منابع
مقدمه و متن كتاب.