زن در نگاه صوفی
زن در نگاه صوفی تألیف سلیمان اولوداغ، ترجم دکتر رحیم کوشش؛ نویسنده در این کتاب در نظر دارد با نگاهی متفاوت، یعنی از دیدگاه تصوف به موضوع آن یعنی «زن» بپردازد. تلاش شده چگونگی رویکرد پیشگامان و پیروان جریانهای گوناگون تصوف به این موضوع از آغاز تا روزگار کنونی نشان داده شود؛ همچنین دیدگاههای اندیشمندان بزرگ عرصۀ تصوف در اینباره بیان شود و خطوط کلی آن نیز روشن گردد.
زن در نگاه صوفی | |
---|---|
پدیدآوران | اولوداغ، سلیمان (نویسنده) کوشش، رحیم (مترجم) |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب در شش بخش تدوین شده است.
گزارش کتاب
در سدۀ دهم هجری بهویژه در دهههای پایانی آن در جهان اسلام از جمله در ترکیه نیز همانند غرب، نوشتن مطالبی دربارۀ زن و انتشار آنها رواج یافت. آثاری که تحت تأثیر جریانهایی از قبیل فمنیسم و اومانیسم نوشته شدند، در بعضی موارد با وجود آنکه گشایشهایی در این امر پدید آوردند، نهتنها آنچنانکه باید امکان فهم درست این موضوع و روشنتر شدن حقایق مربوط به آن را فراهم نکردند، بلکه در حتی در مواردی مانع آن نیز شدند. بدیهی است که این امر نتیجۀ طبیعی روزمرگی موضوعات است.
ارزیابی متصوفه و اهل طریقت از زن گاهی بیش از اندازه به زیان او، اما در موارد بسیاری نیز به سود اوست. در زمانها، مکانها و اقوام و طریقتهای گوناگون، رویکرد اندیشمندان تصوف به زن، بسته به مشرب آنها و طریقتی که از آن پیروی میکنند، در موارد اندکی بسیار متفاوت به نظر میرسد؛ اما در موارد بسیاری نیز میان آنها تفاوت چندانی نمیتوان دید. دیدگاههایی که در تصوف در ارتباط با زن ارائه شدهاند، به همان اندازه که متعدد و متفاوت هستند، متناقض نیز به نظر میرسند. زن که گاهی همانند شیطانی به تصویر کشیده میشود، در مواردی نیز به مانند فرشتهای درمیآید. از اینرو در موضوع زن نمیتوان به صورت مطلق گفت که «نگاه صوفیه به زن اینگونه است» و لازم است این موضوع به صورت گسترده مورد بررسی قرار گیرد.
نویسنده در این کتاب در نظر دارد با نگاهی متفاوت، یعنی از دیدگاه تصوف به موضوع آن یعنی «زن» بپردازد. تلاش شده چگونگی رویکرد پیشگامان و پیروان جریانهای گوناگون تصوف به این موضوع از آغاز تا روزگار کنونی نشان داده شود؛ همچنین دیدگاههای اندیشمندان بزرگ عرصۀ تصوف در اینباره بیان شود و خطوط کلی آن نیز روشن گردد.
در این کتاب برای آنکه دیدگاههای صوفیه و اهل طریقت در ارتباط با زن ببان شود و در حد امکان اندیشههای آنها در این باب روشن شود، کوشیده شده که به منابع مهم مورد اعتماد تکیه شود. افزون بر این در مواردی نیز که به تحلیل و ارزیابی این موضوع پرداخته شده، نویسنده کوشیده در بهکارگیری معیارهای خود رویکردی خردگرایانه و حقیقتجویان داشته باشد. نکتۀ دیگری که باید در نظر داشته باشیم این است که اندیشهها و تفسیرهای متصوفه در باب زن، در چارچوبهایی گستردهتر، با معیارهای دیگر بزرگان جهان اسلامی، یعنی عالمان غیرصوفی نیز سازگار به نظر میرسد. با وجود آنکه فضای فرهنگی یکسانی بر اعضای هر دو گروه حاکم است، با توجه به برداشتهای خاص آنها از قرآن و حدیث، وجود اختلافنظرهایی میان آنها نیز طبیعی خواهد بود.
تعداد قابل توجهی از زاهدان و صوفیان به زن نگاه خوشبینانهای دارند؛ او را خطرناک و زیانآور نمیدانند و بر این باورند که زن موجب آلودگی و سقوط روح و تاریکی جهان معنوی نمیگردد. از نظر ابن عباس، ازدواج یک جوان، زهد او را کامل میگرداند. فصل اول کتاب اختصاص به توضیح ازدواج از نظر صوفی دارد. در این فصل مباحثی چون زن و مصیبت، رابطۀ جنسی، زن و عشق، حوریان در تصوف و .... مطرح شده است.
تقوا به معنی وسواس داشتن در باب خداوند و بندگان اوست. عباس بن سهم میگوید: به زن صالحهای در حالی که خمیر درست میکرد، خبر دادند که شوهرش مرده است. دست از کار کشید و گفت: از این لحظه، میراثداران با ما در این خمیر شریکاند. فصل دوم کتاب اختصاص به تبیین موضوع «تقوا و زن» دارد. در این فصل این دو موضوع توضیح داده شده است: زنی که با قرآن کریم سخن گفت و زنانی که شیخ روزگار خود بودند.
آیا زن میتواند شیخ باشد، یا یک زن چگونه میتواند مرشد مردی شود که با او در یک بستر میخوابد؟ کسانی که عقل آنها به بالاتر از کمرهایشان نمیرسد، همه چیز را در سایۀ جنسیت میبینند و کسانی که از حدود حواس پست آدمی فراتر نمیروند، اینگونه میاندیشند و عقل کسانی را که به اینگونه اندیشهها نزدیکاند، تحت تأثیر قرار میدهند. نویسنده در فصل سوم کتاب با عنوان «آه از این مردها!» به مباحثی چون پاکدامنی و گذشت زن، زیرکی و تیزهوشی زن، مردانگی و زنانگی و .... پرداخته است.
در موضوع زن مهمترین و خوشبینانهترین دیدگاهها از سوی ابن عربی ابراز شده است. بر اساس آنچه خود میگوید او در آغاز از زن دوری میجسته و او را در سیر معنوی همچون پایبندی میدیده است. فصل چهارم کتاب اختصاص به دیدگاه ابن عربی در خصوص زن دارد.
در تصوف از مناقب بسیاری در باب زنانی که به وجد آمدهاند، سخن میگویند. در باب زنان عارفی که به مقام ولایت رسیدهاند و از فراست بسیاری که سرچشمۀ الهام به شمار میرود، برخوردار بودهاند نیز مناقب بسیاری نقل شده است. در فصل پنجم به فضایل زنان عارف پرداخته شده و مباحثی چون الهام و زن، حال وجد و زن، معراج یک زن، زن و رازونیاز، زن زردروی، زنان عارف و حجاب، زن و مرگ، زنانی که به سیاحت میرفتند و .... در این فصل تبیین شده است.
کهنترین طریقتها و سلسلههای تصوف موجود در روزگار کنونی، در سدههای ششم تا سیزدهم شکل گرفتهاند که از میان آنها میتوان به قادریه، رفائیه، خلوتیه، مولویه، نقشبندیه، سهروردیه، چشتیه، شاذلیه، بدویه و ... که پیروان بسیاری داشتهاند، اشاره کرد. به طور کلی اهل طریقت دربارۀ زن اندیشهها و دیدگاههای بدبینانهای ندارند. فصل پایانی کتاب اختصاص به جایگاه زن در طریقتهای صوفیانه دارد؛ از قبیل زن در طریقت یسوی، زن در سلسلۀ نقشبندیه، زن در سلسلۀ بکتاشیه، زن در نگاه اهل فتوت، زنان ملامتیمشرب، زن و اهل بیت و ... .
در پایان کتاب، حکایت عاشقانۀ «عبدالرزاق» که با نامهای شیخ صنعان و شیخ عبدالرزاق یمنی نیز شناخته میشود، بررسی شده است. سپس در پیوست اول، به موضوع «ابجد عشق» پرداخته شده و در دومین پیوست، گزیدهای از آثار زنان صوفیمشرب که برای بیان افکار و احساسات خود اشعاری به زبان ترکی سرودهاند، آورده شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات