فلسفه زبان

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فلسفه زبان تألیف اسکات سوامس، ترجمه محمدحسین وقار؛ فلسفۀ زبان بیش از هر چیز واسطۀ بررسی زبان و استفاده از آن است. منظور از زبان، هم زبان‌های طبیعی مانند زبان انگلیسی و هم زبان‌های ابداعی مانند زبان منطق و ریاضیات است. منظور از استفاده از زبان، کاربرد خصوصی زبان در اندیشه و نیز استفادۀ عمومی از آن برای تبادل اندیشه است.

فلسفه زبان
فلسفه زبان
پدیدآورانسوامس، اسکات (نویسنده) وقار، محمدحسین (مترجم)
ناشراطلاعات
مکان نشرتهران
سال نشر1399
شابک3ـ139ـ435ـ600ـ978
موضوعزبان -- فلسفه,معني‌شناسي (فلسفه)
کد کنگره
‏P ۱۰۷/س۹ف۷

ساختار

کتاب در هفت فصل تدوین شده است.

گزارش کتاب

فلسفۀ زبان بیش از هر چیز واسطۀ بررسی زبان و استفاده از آن است. منظور از زبان، هم زبان‌های طبیعی مانند زبان انگلیسی و هم زبان‌های ابداعی مانند زبان منطق و ریاضیات است. منظور از استفاده از زبان، کاربرد خصوصی زبان در اندیشه و نیز استفادۀ عمومی از آن برای تبادل اندیشه است.

این کتاب بر دو جنبۀ اصلی فلسفۀ زبان تمرکز دارد: نقش آن در ایجاد چارچوبی نظری برای مطالعۀ زبان و تحقیق پیرامون مفهوم‌های بنیادی ـ یعنی صدق، ارجاع، معنی، امکان‌پذیری، گزاره، تصریح و دلالت ـ که برای این تحقیق ضروری و برای کل فلسفه دارای اهمیت است. بخش اول نقاط عطف عمده در تحول چارچوب نظری مطالعۀ ساختار جمله‌شناختی زبان را پی‌جویی می‌کند و بخش دوم راه‌های جدید اندیشیدن به چیستی معنی و چگونگی تمییز آن را از جنبه‌های به‌کاربرد زبان مورد بررسی قرار می‌دهد.

برخی ساخت‌ها مفهومی‌اند که مصداق، یا ارزش صدقشان توسط مرجع بخش‌هایشان تعیین نمی‌شود. این ساخت‌ها به ابعاد معنی در ورای مرجه مؤلفه‌های زیرجمله‌ای و به شرایط صدق جمله‌ها اشاره دارد. حساسیت نسبت به این امر، موجب شناسایی آن شد که شرایط صدق منسوب به جمله‌ها در نظریه‌های او بیش از آن ضعیف است که تعیین‌کنندۀ معانی‌شان باشد. در حالی که برخی می‌کوشیدند راه‌هایی برای دورزدن مسئله لیابند، مدافعان «منطق مفهومی» نشان دادند چگونه با نسبی‌پنداری نظریه‌های صدق تارسکی در قبال بافت پاره‌گفتارها و حالت‌های جهان ممکن اقدام به تخفیف آن می‌نمایند. این مطالعات در بخش اول کتاب پیگیری شده است.

بخش دوم مهم‌ترین چالش‌های مفهومی واقع در راه پیشبرد این دستور کار را فراروی خواننده قرار می‌دهد. اول دو جنبۀ مهم مابعدالطبیعۀ معنی (یعنی گزاره‌ها و حالت‌های جهان ممکن) مورد تحقیق قرار گرفته است. پس از بازبینی آنکه چرا گزاره‌های موردنیاز به مثابۀ معنای جمله و موضوع نگرش‌ها، از نظریه‌های شرایط صدق استنتاج‌پذیر و نیز از منظر حالت‌های جهان ممکن تعریف‌پذیر نیستند، به توضیح آن پرداخته شده که چرا آنها نیز نمی‌توانند موضوعات انتزاعی مرموز و ذاتاً بازنمودی بدان شکلی باشند که سنتاً بوده‌اند. فصل پنجم به ارائۀ رهیافت تازه‌ای پرداخته که در راستای این خطوط ساخته و پرداخته شده است.

بالاخره به بررسی رابطۀ میان نظریه‌های معنای زبان‌شناختی و نظریه‌های به‌کاربرد زبان پرداخته شده است. این مسئله که معمولاً به عنوان مسئلۀ «واسط کاربردشناسی معنی‌شناختی» شناخته می‌شود، کانون تحقیق عمیق معاصر است. موضوع مورد بحث آن است که آیا تداوم برداشت سنتی رابطه میان معنی و به‌کاربرد امکان‌پذیر است.

در خاتمه نویسنده به دفاع از برداشت‌های نوپدیدی از رابطۀ معنی و به‌کاربرد آن پرداخته که طبق آن، معنی جمله، مجموعه‌ای از محدودیت‌های تحمیلی بر چیزی است که به‌کاربردهای معمول آن، تصریح یا بیان می‌کند. وقی جمله، جمله‌شناسانه کامل اما معنی‌شناسانه ناقص است، محتوای معنی‌شناختی آن، تعیین‌کنندۀ اندیشه یا تصریح کامل ارزیابی‌پذیر نیست و بنابراین باید کاربردشناسانه تکمیل شود.[۱]

پانويس


منابع مقاله

پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها