مقدمهای بر مبانی نظری ترجمه
مقدمهای بر مبانی نظری ترجمه تألیف محمدصالح صنعتیفر، سیدشجاع نینوا با پیشگفتاری از فرزانه فرحزاد، درس «مبانی نظری ترجمه» یکی از مهمترین دروس تخصصی نظری در برنامۀ درسی رشتۀ مترجمی زبان انگلیسی محسوب میشود. دلیل این اهمیت آن است که آشنایی با اصول نظری ترجمه میتواند به مترجم کمک کند تا ترجمهای یکدست و متناسب با نوع متن، هدف ترجمه و مخاطب تعیینشده به دست آورد.
مقدمهای بر مبانی نظری ترجمه | |
---|---|
پدیدآوران | صنعتیفر، محمدصالح (تألیف)
نینوا، سید شجاع (تألیف) فرحزاد، فرزانه (پیش گفتار) |
ناشر | علمی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 4ـ472ـ404ـ964ـ978 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب در چهار فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
مطالعات ترجمه رشتۀ نوپایی است که در کنار بررسی وجوه عملی ترجمه، به جنبههای نظری آن از منظر ادبیات، فلسفه، زبانشناسی، مطالعات سیاسی و مطالعات رسانه میپردازد. درس «مبانی نظری ترجمه» یکی از مهمترین دروس تخصصی نظری در برنامۀ درسی رشتۀ مترجمی زبان انگلیسی محسوب میشود. دلیل این اهمیت آن است که آشنایی با اصول نظری ترجمه میتواند به مترجم کمک کند تا ترجمهای یکدست و متناسب با نوع متن، هدف ترجمه و مخاطب تعیینشده به دست آورد. همچنین مترجم را از نقشهای گوناگون ترجمه و ارتباط آن با رشتههای دیگر و شاخههای نظامهای ادبی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی آگاه کند. البته «عمل» ترجمه بدون آشنایی با اصول نظری ترجمه به معای امروزی آن پیشتر انجام شده و امروزه هم میشود، نمونۀ بارز آن آثار مترجمان بزرگی است که در این عرصه فعالیت کرده و میکنند؛ اما از اصول امروزی (هرچند ناآگاهانه) پیروی نمیکنند.
از دیگر فواید دانستن نظریههای ترجمه، توصیف، تبیین، توضیح و تسهیل پژوهش مسائل ترجمه و ترجمهشناسی (ترجمهپژوهی) و حتی ارزیابی ترجمه است. نظریهها به پژوهشگر، ارزیاب و منتقد کمک میکنند تا بتوانند مشکلات موجود این عرصه را در چارچوب مشخصی حل و فصل نمایند.
در این کتاب نظریههای ترجمه به چهار دستۀ کلی نظریههای سنتی، زبانشناسی، فرهنگی و نظریههای عصر دیجیتال تقسیم شدهاند. در نظریههای دورۀ سنتی بحث حول یک سؤال کلی صورت میگرفت و آن این بود که آیا ترجمه باید به روش آزاد انجام شود یا روش نقل به عبارت. ظاهراً در این دوره، توجیه علمی در زیربنای کار مترجمان و ترجمه قرار نداشت و همه چیز مبتنی بر ترجمۀ مترجمانی بود که به حرفۀ دیگر مشغول بودند. سؤالی که در فصل اول تا حدی به آن پاسخ داده شده این است که آیا ترجمه در قرون و زمانهای گذشته دارای قواعد و اصول نظری بوده یا بر اساس سنت شکل میگرفته است؟ اگر پاسخ منفی است، آن سنتها از کجا سرچشمه میگرفتند و به چه شکل بودهاند؟ و اگر پاسخ مثبت است، آن اصول نظری از چه زمانی و چگونه به وجود آمدند؟
نظریههای دورۀ زبانشناسی که رویکرد علمیتری به ترجمه و مسائل مرتبط با آن داشتند (رویکرد ساختارگرایانه)، ترجمه را علم و عملی زبانی و بهرهگیرنده از نظریههای زبانشناسی معرفی میکردند. این رویکرد ناظر به متن است. به زعم ساختارگرایان، هرچه متن میگوید همان است. معنا و منظور نویسنده در متن قرار دارد و مترجم فقط آن را کشف میکند. آغازگر این انقلاب بسیار مهم در دنیای ترجمه یاکوبسون و سپس نایدا بودند که به ترتیب از زبانشناسیهای سوسور و چامسکی بهره گرفتند و در دورههای بعد بود که زبانشناسی نظاممند کارکردگرای هلیدی و دیگر نظریههای زبانشناسی نیز مورد توجه ترجمهشناسان قرار گرفتند. اما در دورههای بعدتر که دیگر زبانشناسی نمیتوانست بهتنهایی پاسخگوی مسائل ترجمه باشد و ترجمه نه یک عمل صرفاً زبانی، بلکه یک عمل فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی معرفی شد، توجه ترجمهشناسان به نظریههای فرهنگی معطوف گردید (رویکرد پساساختارگرایانه).
پساساختارگراها معتقدند اگر معنا و منظور در متن است و مترجم فقط وظیفۀ کشف آن را بر عهده دارد، چگونه کشف و دریافت دو نفر از یک متن یکسان نیست؟ بنابراین بحثی مطرح میشود که شاید در بخشی از معنا در متن نیست و در وجود مترجم یا خوانندۀ متن است. بنابراین فرض است که برداشتهای افراد مختلف از یک فیلم، رمان یا متن واحد متفاوت است، هرچند که یک توافق کلی وجود دارد و آن هم به این دلیل که زبان پدیدهای اجتماعی است و در اجتماع آموخته میشود و به تبع آن یادگیری شیوههای تفسیر معنا هم در اجتماع صورت میگیرد. بنابراین گرچه تفسیرها و برداشت افراد از یک متن کنترل میشود، اما هرگز یکسان نیست.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات