اوستانامه: از آفرینش تا فشگرد

اوستانامه: از آفرینش تا فشگرد (بخش‌های یکم تا دهم) تألیف هیربد سوشیانت مزدیسنا، به کوشش امید عطایی فرد؛ این کتاب از آن‌رو «اوستانامه» خوانده شده که هرآنچه از نوشتارهای بنیادین اوستایی و پهلوی یافت شده، با آرایشی نوین در این کتاب آورده شده است. هرچند این دفتر کوچک، فشرده و چکیده‌ای بس اندک از «اوستای بزرگ» به شمار می‌رود.

اوستانامه: از آفرینش تا فشگرد
اوستانامه: از آفرینش تا فشگرد
پدیدآورانهیربد سوشیانت مزدیسنا (نویسنده) عطایی فرد، امید (به کوشش)
ناشرعطایی
مکان نشرتهران
سال نشر1399
شابک2ـ47ـ3137ـ964ـ978
کد کنگره

ساختار

کتاب در ده بخش تدوین شده است.

گزارش کتاب

گزارش‌های ناهمگون دربارۀ زمان و زادگاه زرتشت، نشانگر یک نکتۀ کلیدی و بسیار مهم است و آن پی بردن و پذیرفتن چند زرتشت و نه یک زرتشت می‌باشد. بدین‌گونه با جداسازی زندگی زرتشت‌ها و بنابراین بینش‌های ایشان، سخنان ناروا دربارۀ زرتشت بزرگ (سپیتمان) نیز کاهش می‌یابد. تاریخ‌گذاری‌های 600 ق.م یا 1700 ق.م در پیوند با زرتشت‌های دیگر است و نه سپیتمان. باید یادآور شد که «زرتشت» نامی ویژه و لقبی بوده برای مغان بلندپایه که سپس به گونۀ نامی عادی رواج یافت. زرتشت یعنی فروغ زرین و به کسانی گفته می‌شد که به درجۀ اشراق و روشن‌بینی رسیده بودند.

اوستا را می‌توان به درختی همانند کرد که تنه‌اش دین زرتشت است، اما ریشه‌ها و شاخه‌هایش کیش‌ها و مذهب‌ها و آیین‌های گوناگون مغانه می‌باشند. بنابراین خوانندگان با دیدگاه و بینش‌هایی ناهمساز و جداگانه روبرو خواهند شد. پس درست‌ترین و بهترین نوشتار دربارۀ جهان‌بینی زرتشت، همانا سروده‌های او به نام گات‌ها (گاهان) به شمار می‌رود.

این کتاب از آن‌رو «اوستانامه» خوانده شده که هرآنچه از نوشتارهای بنیادین اوستایی و پهلوی یافت شده، با آرایشی نوین در این کتاب آورده شده است. هرچند این دفتر کوچک، فشرده و چکیده‌ای بس اندک از «اوستای بزرگ» به شمار می‌رود. کوشیده شده تا جان‌مایه، رنگ و بوی و معنای اوستا بازیافته و گزارش‌هایش به شایسته‌ترین شیوه و روشن‌ترین نگارش پیش رو نهاده شود تا خوانندگان و پژوهشگران آسوده دل باشند که درون‌مایۀ مزدایی و مغانی پاسداری شده است.

در دفتر نخست به پیروی از کتاب‌های «بن دهش» و «زادسپرم» از آفرینش تا فرجام جهان پی گرفته شده است. بنابراین بخش‌بندی این اوستای پارسی، بسان اوستای پهلوی نیست، به‌ویژه اگر دریافته شود که پاره‌ای بخش‌بندی‌های پیشین، ناهمگون و نابهنجار بوده است، مانند قانون‌نامۀ «وندیداد» که دو فرگرد و فصل نخست آن (یعنی آشنایی با سرزمین‌های ایرانی و داستان برج و باروی جمشید) هیچ پیوند و همگونی با دیگر فرگردها ندارد.

در جاهایی که کتاب‌هایی گوناگون، گزارش‌هایی همگون داشته‌اند، نوشته‌های همسان کمتر بازگفته شده و گاهی فرازها و جمله‌های هم‌بسته در یک بند و پارارگراف آورده شده و نیز نثر پارسی موبدان و دستیارانشان آیینه‌وار آمده است.

در این نگارش و گزارش، چشم بسته به بازنویسی ترجمه‌های پارسی بسنده نشده و بسا واژگان و بندها بارها بررسی شده است؛ زیرا مترجمان متن‌های پهلوی با چالش‌ها و دشواری‌های فراوانی روبرو بوده‌اند و کمابیش برداشت‌ها و ترجمه‌های نادرست داشته‌اند. همچنین گاهی نثر استوار و روشنی به پارسی نداشته و خوانندگان را سردرگم کرده‌اند. بهترین و برجسته‌ترین مترجم نوشتارها و گفتارهای پهلوی، فردوسی بزرگ بوده و در دیباچۀ شاهنامه و نیز در بخش‌های گوناگون از زبان کیان و یلان و فرزانگان، می‌توان آیین‌ها و منش‌های اوستایی را بازیافت.[۱]

پانويس


منابع مقاله

پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها