الفوائد (عبدالوهاب بن منده)
الفوائد، اثر عبدالوهاب بن محمد بن اسامه بن محمد بن یحیی ابن منده عبدی اصفهانی (متوفی 475ق) کتابی است روایی در موضوعات مختلف و متعدد که با تحقیق خلاف محمود عبدالسمیع به چاپ رسیده است.
الفوائد | |
---|---|
پدیدآوران | ابن منده، عبدالوهاب بن محمد (نويسنده) عبدالسمیع، خلاف محمود (محقق) |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 2002م , 1423ق |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | /الف2ف8 122/5 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب با مقدمه محقق آغاز گردیده و مطالب، در دو جلد، دربردارنده روایات، اقوال، آثار و اشعار فراوانی است که در جزءهای متعدد و مجزای از یکدیگر، گردآوری شده است. در ابتدای هر جزء از اجزای کتاب، به سلسله راویان همان جزء، اشاره گردیده است.
مطالب، شامل علوم فراوان و معارف ارزشمندی است که بر وسعت اطلاعات نویسنده آن، دلالت دارند[۱].
گزارش محتوا
در مقدمه، ابتدا به بیان فضیلت صحابه و اهمیت کار آنها در استماع روایات پیامبر(ص) و نقل آن اشاره شده[۲]، سپس، به تعریف کتاب و توثیق و توصیف نسخ خطی آن پرداخته شده[۳] و پسازآن، به اقدامات تحقیقی صورت گرفته بر روی کتاب[۴] و مصادر و منابع مورد استفاده محقق، اشاره گردیده است که از جمله آنها، علاوه بر صحاح سته، میتوان به «الدر المنثور»، «تهذيب التهذيب»، «ميزان الإعتدال»، «الكامل في الضعفاء»، «البداية و النهاية» و «سير أعلام النبلاء» اشاره نمود[۵].
اثر حاضر، کتابی است که مصنف، در آن به جمعآوری اوراق و نوشتههایی از بعض کتب علمی پرداخته و موفق شده است در آن، مطالبی را از بیش از سی کتاب در آن گردآورد.
کتاب فاقد مقدمه بوده و چنانچه از ظاهر آن معلوم است، قسمتهای اندکی از ابتدای آن و قسمتهای بیشتری از سایر نقاط آن، مفقود میباشد؛ اما بااینحال، دربردارنده چهلوپنج عنوان، در موضوعات متعدد و مختلف، میباشد؛ بهگونهای که کتاب، شامل بیش از هزار و پانصد حدیث، صدها بیت شعر و تعداد قابلتوجهی از اقوال علما، فواید حدیثی و تراجم رجال است[۶].
بهمنظور آشنایی با محتوای کتاب، به برخی از قسمتهای آن، اشاره میگردد. جلد نخست، با جزئی از روایات محمد بن عبدالله انصاری آغاز شده است که دربردارنده صد روایت میباشد. در نخستین روایت این جزء، به نقل از محمد بن عبدالله انصاری از سلیمان تیمی از انس بن مالک، چنین آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «لا هجرة بین المسلین فوق ثلاثه أیام» (دوری و قهری بین مسلمانان بیش از سه روز وجود ندارد)[۷]. در روایت بعدی، به همین سند، پیامبر(ص) فرمودهاند: «من کذب علی معتمدا فلیتبوأ مقعده من النار» (کسی که بهعمد، بر من دروغ ببندد، جایگاه خویش را در آتش فراهم کرده است)[۸].
در ادامه، به ذکر روایاتی پرداخته شده است که انصاری، از طریق سلیمان تیمی، از افرادی نظیر عثمان نهدی عبدالرحمن بن مل، ابونضر عبدی، ابوبکر محمد بن سیرین، ابوصالح، قتاده بن دعامه، امحداس و حنش روایت کرده است[۹].
پساز اینجزء، به ذکر روایاتی از «فوائد ابن ماسی» پرداخته شده است. در نخستین روایت این بخش، حدیثی از ابومسلمی ابراهیم بن عبدالله بصری، به نقل از عبدالله بن مسلمه قعنبی، از سلمه بن وردان از انس بن مالک، چنین نقل شده است که «ارتقی رسولالله(ص) المنبر فقال: آمین، ثم ارتقی ثانیه فقال: آمین، ثم استوی علیه فقال: آمین. فقال أصحابه علی ما أمنت یا رسولالله(ص) فقال آتانی جبریل فقال یا محمد رغم أنف امرئ ذکرت عنده فلم یصل علیک فقلت آمین، ثم قال زغم أنف امرئ أرک والدین أو احدهما فلم یدخلاه الجنة فقلت آمین، ثم قال: رغم أنف امرئ أرک شهر رمضان فلم یغفر له فقلت آمین» (پیامبر(ص) بر فراز منبر، سه مرتبه آمین گفتند و وقتی اصحاب علت آن را پرسیدند، فرمودند: جبریل بر من نازل شد و گفت تحقیر باد کسی که نزد او نام تو برده شود و بر تو صلوات نفرستند و من گفتم آمین، سپس گفت تحقیر باد کسی که پدر و مادرش و یا یکی از آن دو، به سن پیری رسیده باشد و خدمتش نکند، گفتم آمین، سپس گفت تحقیر باد کسی که ماه رمضان را درک کند ولی آمرزیده نشود و گفتم آمین)[۱۰].
از دیگر مطالب این جلد، میتوان به روایات ابوالحسن بن عبدالعزیز بن ثرثال، ابوعامر موسی بن عامر جهنی، ابوالحسین علی بن محمد بن عبدالله بن بشران، ابوبکر محمد بن حسن بن یعقول بن مقسم عطار، ابومحمد حسن بن علی بن عفان، ابوحفص عمر بن محمد بن طبرزد، ابوقاسم عبدالرحمن بن عبیدالله بن عبدالله حرفی، ابوعمر اسماعیل بن نجید بن احمد بن وسف سلمی، ابوعمر عبدالله بن احمد بن عبدالواهاب مقری و محمد بن سنان بن یزید قزاز بصری اشاره نمود.
جلد دوم، با روایاتی از «مسند المقلين من الأمراء و السلاطين» از حافظ ابودیلم تمام بن محمد بن عبدالله رازی آغاز شده است. در روایتی از این مسند، به نقل از ابوالعباس احمد بن محمد بن علی بن هارون بردعی، از ابوبکر محمد بن عمر بن حکم عتکی، از ابوالحسن علی بن اسماعیل دینوری از احمد بن عبدالحمید از سیار، از جعفر، از قول مالک بن دینار، چنین آمده است که روزی حجاج بن یوسف از او حدیثی نیکو از پیامبر(ص) طلب کرد و او در پاسخ، روایتی از ابوبرده که او نیز از پدرش و پدرش از پیامبر(ص) شنیده بود، روایت کرد که فرمود: «من کانت له إلی الله عزوجل حاجة فلیدع بها دبر کل صلاة مفروضة» (هر کسی که از خدای خود حاجت و درخواستی دارد، پس از هر نماز واجب، آن را از خداوند طلب نماید)[۱۱].
جزء بعدی این جلد، دربردارنده روایاتی است از ابوبکر محمد بن یحیی بن ابیالعباس بن ابراهیم صولی ندیم. در روایتی که وی از ابراهیم بن فهد بن حکیم از محمد بن خالد بن عبدالله از فرج بن فضاله از ربیعه بن یزد از مسلم بن قرظه شنیده، چنین آمده است که عوف بن مالک از پیامبر(ص) نقل کرده است که فرمودند: «أکثروا ذکر هادم اللذات، قالوا یا رسولالله(ص)، وما هادم اللذات؟ قال الموت» (بسیار یاد کنید از ازبینبرنده لذات. از ایشان پرسیده شد یا رسولالله(ص) ازبینبرنده لذات چیست؟ فرمودند: مرگ)[۱۲].
علاوه بر روایات، از دیگر مطالبی که در این کتاب، آمده و میتوان بدان اشاره نمود، اشعار زیبایی است که از جمله آنها، شعری است از حسین بن ضحاک خلیع که صولی، آن را نقل کرده است، بدین مضمون:
و لیلة بتها محسدة | محفوفة بالظنون و التهم | |
و بات غیرأنا علی حنق | ترد أنفاسه إلی الکظم | |
و أتانی من بدا یروعه | و عاد من بعدها إلی نعم | |
أباحنی ضؤنه و وسندني | إحدی یدیه و بات ملتزمی | |
فبت في لیلة نعمت بها | ألیم درا مفلجا بفمی[۱۳] |
آخرین مطلب این جلد، روایاتی است از کتاب «نزهة الحفاظ» ابوموسی محمد بن ابوبکر عمر بن احمد بن عمر بن محمد بن ابی عیسی مدینی اصفهانی[۱۴]. از دیگر مطالب این جلد، میتوان به روایاتی از کتاب «أفراد» دارقطنی[۱۵]، جزء اول کتاب «الأسماء البهيمة في الأنباء المحكمة» ابوبکر احمد بن علی بن ثابت خطیب بغدادی[۱۶]، مطالبی از «شعار الأبرار في الأدعیة و الأذكار» از ابوالفرج عبدالرحمن بن شیخه[۱۷] اشاره نمود.
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد آمده و در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۱۸] و اشاره به اختلاف نسخ[۱۹]، صحت و ضعف راویان[۲۰]، شرححال مختصری پیرامون برخی از اعلام مذکور در متن، ارائه گردیده است[۲۱].
پانویس
- ↑ مقدمه، ج1، ص8
- ↑ مقدمه، ج1، ص3
- ↑ همان، ص8- 9
- ↑ همان، ص10
- ↑ همان، ص11
- ↑ همان، ص8
- ↑ متن کتاب، ج1، ص25
- ↑ همان، ص26
- ↑ همان، ص26- 29
- ↑ همان، ص46
- ↑ همان، ج2، ص5- 6
- ↑ همان، ص12
- ↑ همان، ص14
- ↑ همان، ص375
- ↑ همان، ص351
- ↑ همان، ص339
- ↑ همان، ص317
- ↑ ر.ک: پاورقی، ج1، ص37
- ↑ ر.ک: همان، ج2، ص72
- ↑ ر.ک: همان، ج2، ص64
- ↑ ر.ک: همان، ج1، ص46
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.