ابن قنفذ، احمد بن حسن
ابن قنفذ، ابوالعباس احمد بن حسن بن على بن خطیب قسنطينى (ح 740-810ق /1339-1407م)، فقيه، قاضى، مورخ، رياضىدان، شاعر، عارف و محدث مالكى الجزائر بوده است.
نام | ابن قنفذ، احمد بن حسن |
---|---|
نامهای دیگر | ابنقنفذ القسنطینی، ابوالعباس احمد بن حسین
قسنطینی، احمد بن حسین |
نام پدر | حسن |
متولد | 740ق |
محل تولد | الجزائر |
رحلت | 810 ق |
اساتید | بدالرحمان لجايى
ابوالعباس احمد قباب ابومحمد عبدالله وانغيلى ضرير ابوعبدالله محمد بن حياتى ابوعمران موسى عبدوسى |
برخی آثار | الوفيات (ابن قنفذ)
شرف الطالب في أسني المطالب |
کد مؤلف | AUTHORCODE04247AUTHORCODE |
ولادت
ابن قنفذ در سال 740ق متولد شد.
خاندان ابن قنفذ
برخى نام پدرش را حسین گفتهاند، ولى درست نيست. او خود نام پدرش را حسن نقل كرده است. وى به ابن خطیب نيز شهرت دارد. دليل این شهرت این بوده كه نيا و پدرش سالها در مقام خطابت جمعه در قسنطينه بودهاند. احتمال داده شده است كه اصل ابن قنفذ از بنى قنفذ، شاخهاى از اشجع عدنانى باشد. وى در كودكى پدرش را از دست داد و تحت سرپرستى و تربيت ابویعقوب يوسف ملارى، نياى مادرى خود، قرار گرفت و پس از تعليم و تربيت اولیه در قسنطينه به سير و سياحت پرداخت. در این سياحت، از عالمان و صوفيان بنام، علم و عرفان آموخت و تجربهها اندوخت.
خاندان پدرى ابن قنفذ در قسنطينه از اعتبار دينى، علمى، اجتماعى و سياسى مهمى برخوردار بودند و جملگى نزد فرمانروايان حفصى قسنطينه منزلت برجستهاى داشتند. بهویژه پدر او بيش از ديگران داراى نفوذ كلام و اعتبار سياسى و اجتماعى بود. خاندان مادرى او نيز از چنين اعتبارى برخوردار بودند. نياى بزرگ او يعقوب بن عمران بویوسفى و فرزندش ابویعقوب يوسف ملارى از عالمان و عارفان بنام بودند و در دستگاه فرمانروايان حفصى نيز نفوذ و اقتدار داشتند.
خود او در برخى از آثارش مانند الفارسیة و أنس الفقير از اعتبار اجداد مادرىاش نزد امیران حفصى سخن گفته است. خاندان ابن قنفذ از ثروت فراوان نيز بهرهمند بودند و نزدیکى آنان با حاكمان حفصى باعث افزايش ثروتشان شده بود. خود وى نيز نزد امیران حفصى از منزلت ممتازى برخوردار بود و با دولتمردان پيوندهاى استوار داشت؛ ازاينرو برخى از آثار خود را به نام آنان نوشته و گاه در این آثار از آنان به نیکى ياد كرده است. بااينهم
مسافرت ها
در 759ق، نخستين بار از قسنطينه به مغرب اقصى رفت و از شهرهاى آن حدود ديدار كرد. به استناد نوشتههاى خود او، وى در این سفرها، در شهرهاى مختلف از كسانى چون عبدالرحمان لجايى، ابوالعباس احمد قباب، ابومحمد عبدالله وانغيلى ضرير، ابوعبدالله محمد بن حياتى، ابوعمران موسى عبدوسى، ابوالحسن محمد بن احمد بطرنى و گروهى ديگر دانش آموخت و اجازه روايت دريافت داشت.
ابن قنفذ همچنين در این سفرها بسيارى از قبور اولیا و عارفان را زيارت كرد و همچنين بر تجربيات عرفانى خود افزود. از میان صوفيان معاصرش احتمالاً بيش از همه ابن عاشر اندلسى بر وى اثر گذاشته است. ظاهراً نخستين بارى كه ابن قنفذ با ابن عاشر ديدار داشته، در 763ق بوده است. چنانكه از روايت خود او برمىآيد، وى در 769ق مدتى نيز در دكاله، سمت قضا داشته است.
مناصب
ابن قنفذ در 776ق، از طريق تلمسان به قسنطينه بازگشت و به امامت جمعه و قضا و افتاى آنجا گمارده شد. از اينكه خود مىگوید در 777ق در جامع زيتونه از ابن عرفه علم آموختم، چنين برمىآيد كه پس از بازگشت بار ديگر رخت سفر بسته و به تونس رفته است. وى ابن عرفه را یک سال پيش از مرگش در تونس ديده است و چون ابن عرفه در 803ق درگذشته، معلوم مىشود كه او در 802ق نيز در تونس اقامت داشته است.
مهارت
وى به عوالم صوفيانه و عزلت و انزوا بيش از پرداختن به امور سياسى و اجتماعى گرايش داشت. بيشترين اوقات عمر او به سياحت و ديدار با عالمان و صوفيان بنام و دانشاندوزى و تأليف و تصنيف گذشته است. بااينكه با غالب علوم متداول روزگارش كم و بيش آشنا بود و در برخى از آنها از جمله فيزیک و رياضيات مهارت كافى داشت، اما به سبب دلبستگى خاصش به عرفان و تصوف و نيز تاريخ، تأليف مهم او در این دو زمینه است.
ابن قنفذ گاه شعر نيز مىسروده است. برخى از اشعار او را ابن قاضى مكناسى، بابا تنبكتى و ابن مريم آوردهاند.
آثار
ابن قنفذ خود در 807ق1404/م، شمار آثار خود را 27 ذكر كرده است. آنچه از آثار وى باقى مانده، به قرار زير است:
- الفارسیة في مبادئ الدولة الحفصية؛
- أنس الفقير و عزّ الحقير (وى این کتاب را در 787ق زمانى كه در قسنطينه بود، نوشت و موضوع آن معرفى شيخ ابومدين و شاگردان و پيروان وى است)؛
- الوفيات (اين کتاب ذيلى است بر اثر ديگر مؤلف با عنوان «شرف الطالب في أسنى المطالب»)؛
- وسيلة الإسلام بالنبي علیهالصلاةوالسلام؛
- تحفة الوارد في اختصاص الشرف من قبل الوالد؛
- شرح أرجوزة الأحكام النجومیة؛
- شرف الطالب في أسنى المطالب؛
- طبقات علماء قسنطينة؛
- شرح أرجوزة القيرواني؛
- شرح الدلالة الكلية عن الحركات الفلكية.[۱]