زمینهمندی تجارب عرفانی
زمینهمندی تجارب عرفانی تألیف استیون تی. کتز، ترجمه سید عطا انزلی؛ چرا عارفان مسلمان هیچگاه در مکاشفاتشان مسیح را با تاجی از خار بر سر و زخمِ صلیب بر دست و پا نمیبینند؟ چگونه است که عارفان مسیحی هیچگاه سخن از نور محمدی نمیگویند؟ آیا تجربۀ فناء فی الله صوفیان همان تجربۀ نیروانای راهبان بودایی است؟ آیا همۀ عارفان نهایتا از یک حقیقت، اما به زبانهای گونان، سخن میگویند؟ استیون کتز در دو مقالۀ جریانساز، بحثبرانگیز و دامنهدارش تلاش میکند با تحلیل ساختار سنتهای عرفانی شرق و غرب به این پرسشهای مهم و بنیادین پاسخ دهد.
زمینهمندی تجارب عرفانی | |
---|---|
پدیدآوران | استیون تی. کتز (نویسنده) انزلی، عطاء (مترجم) |
ناشر | کتاب طه |
مکان نشر | قم |
سال نشر | 1399 |
شابک | 2ـ21ـ7260ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب از دو مقاله تشکیل شده است.
گزارش کتاب
چرا عارفان مسلمان هیچگاه در مکاشفاتشان مسیح را با تاجی از خار بر سر و زخمِ صلیب بر دست و پا نمیبینند؟ چگونه است که عارفان مسیحی هیچگاه سخن از نور محمدی نمیگویند؟ آیا تجربۀ فناء فی الله صوفیان همان تجربۀ نیروانای راهبان بودایی است؟ آیا همۀ عارفان نهایتا از یک حقیقت، اما به زبانهای گونان، سخن میگویند؟ استیون کتز در دو مقالۀ جریانساز، بحثبرانگیز و دامنهدارش تلاش میکند با تحلیل ساختار سنتهای عرفانی شرق و غرب به این پرسشهای مهم و بنیادین پاسخ دهد. از نظر وی تجربههای عرفانی، همچون سایر تجارب ادراکی بشر، به شدت متأثر از زمینههای زیستی عارفان هستند، از نظر معرفتشناختی نیز هیچ راهی برای زدودنِ اثر این زمینهها در شکلگیری تجارب عرفانی نیست.
برساختگرایان تأکید میکنند که شرایط و قیود پیشین، تجربه را به انحای مختلفی تحت تأثیر قرار میدهند. برای مثال عملکردهای کلی انسان، ادارک و از جمله ادراکات عرفانی را به شکل خاصی ممکن میسازند؛ مثلاً لحظهای بودن تجربۀ عرفانی، جریان یافتن عملیات خاص ذهنی مثل تلفیق و بازشناسی، پیوندزدن تجارب به یکدیگر و .... . این جنبۀ منطقی ـ مفهومی مربوط به پژوهشهای اساسیتر فیلسوفان ذهن و معرفتشناسان است. این محدودیتهای اساسی ذهنی، هم تعیین میکنند چه نوع تجربهای برای انسان ممکن است و هم به تبع آن، نوع تجارب ناممکن برای انسان از دایرۀ تجارب عرفانی خارج میکنند. کتز تصریح میکند که تجربۀ عرفانی، با واسطۀ سنخ وجودی بشری ما حاصل میشود. لحظهای و گذرابودن تجربۀ عرفانی، مدخلیت فرایندهای ذهنی همچون حافظه، انتظارات، زبان و انباشت تجارب و مفاهیم قبلی در ساخته شدن تجربۀ عرفانی مؤید این ادعا تلقی میشود.
اما فراتر از این فرایندهای بنیادین شناختی، آنچه برساختگرایانی همچون کتز را دلمشغول میکند، همانا بررسی تأثیر چارچوبها و مجموعههای مفهومی فرهنگی ـ اجتماعی خاصی است که عارف در طول تعلیم عرفانی ـ دینی خویش پذیرفته است. این چارچوبها خود حاوی عناصر گوناگونی هستند و شکل تجربۀ نهایی را نیز به دو معنای مهم مقید و محدود میکنند: اول اینکه مشخص میکنند چه چیزی قابل تجربه نیست و آن را از دایرۀ طلب و آگاهی عارف خارج میکنند؛ دوم اینکه مشخص میکنند چرا عارف پا در مسیر طلب عرفانی میگذارد. از همینرو کتز میگوید تجربۀ نهایی عرفانی در هر سنتی مقید است به «انتظار عارف» از آنچه تجربه خواهد کرد.
یکی از مهمترین عناصر دخیل در زمینهسازی تجربۀ عرفانی از نظر کتز، عنصر تأثیرگذار و محوری «اسوههای عرفانی» است؛ الگوهای ایدهآلی که مقتدا واقع میشوند و هر حرکت و سخنشان درسآموز است. این اسوهها به طرق متعددی در تمام سنتهای عرفانی نقشی بسزا در رساندن عارف مبتدی به مراحل بالاتر دارند. کتز در نوشتار دوم خود در این کتاب، به سیزده کارکرد زمینهساز اسوهها اشاره کرده و این کارکردها را تا حدودی به تفصیل ذکر میکند. تأکید بر لزوم طی طریق با راهنمایی یک استاد، پیر یا مرشد، توصیۀ مؤکد تمام سنتهای عرفانی است؛ اما مگر استاد چه میآموزد؟ کتز در پاسخ به این سؤال تأکید میکند که او «طریقتی خاص» و «غایتی ویژه» را تعلیم میدهد و شاگردانش نیز از آنرو از تعالیم و دستورهایش پیروی میکنند که طالب دستیابی به همان غایت هستند.
هر چند از تاریخِ انتشار این مقالات چند دهه میگذرد، بحثی که بر سر زمینهبندی تجارب عرفانی به راه انداختند، همچنان ادامه دارد و بهتازگی سر از حوزۀ علوم شناختی و عصبشناختی در آورده است. برای کسانی که علاقهمند به ورود به این بحث هیجانانگیز هستند، گریزی از آشنایی با موضع و استدلال های کتز نیست.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات