منطق و زبانشناسی
منطق و زبانشناسی تألیف ینس آلوود، لارس ـ گونار اندرسن و استن دال، مترجم فاطمه راکعی؛ هدف این کتاب، آشناکردن زبانشناسان و دیگر علاقمندان زبان با منطق، به گونهای است که بتوانند دریابند مفاهیم منطقی در نظریۀ زبانی، بهویژه در معناشناسی چگونه به کار میرود یا میتوان به کار رود.
منطق و زبانشناسی | |
---|---|
پدیدآوران | آلوود، ینس (نویسنده)
گونار اندرسن، لارس (نویسنده) دال، استن (نویسنده) راکعی، فاطمه (مترجم) |
ناشر | پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 4ـ89ـ6304ـ622ـ978 |
موضوع | زبان -- فلسفه,منطق ریاضی |
کد کنگره | P ۱۰۷/آ۷/م۸ |
ساختار
کتاب در ده فصل به نگارش درآمده است.
گزارش کتاب
این کتاب مبنای اثری است با عنوان «درآمدی بر منطق برای زبانشناسان» که در سال 1971 به زبان سوئدی منتشر شد و ترجمۀ آلمانی آن در سال 1973 به چاپ رسید. همۀ فصلهای کتاب سوئدی مورد اصلاح و تجدیدنظر قرار گرفته و مطالبی چند از جمله کل فصل هشتم به آن افزوده شده، با این وجود هدف تغییر نکرده است: آشناکردن زبانشناسان و دیگر علاقمندان زبان با منطق، به گونهای که بتوانند دریابند مفاهیم منطقی در نظریۀ زبانی، بهویژه در معناشناسی چگونه به کار میرود یا میتوان به کار رود.
برخی تلاشهای جالب توجه برای توصیف ساختار محتوا و نیز ساخت به طور کلی را باید نه در زبانشناسی، به مفهوم خاص آن، بلکه در منطق صوری یافت. گرچه منطق قرن بیستم، منطق ریاضیات و زبان ریاضی را محور کار خود قرار داده؛ با وجود این منطقدانانی چون فرگه، راسل، کارناپ، رایشنباخ و مونتاگیو زبان عادی روزمره را نیز هرچند به طور ناقصتر تحلیل کردهاند. امروزه زبانشناسان و منطقدانان به طور جدی شروع به استفاده از روشهای منطقی در مطالعۀ زبانهای طبیعی کردهاند و چند تحلیل بسیار جالب از ساخت معنایی پدید آمده است.
هدف این کتاب، آشناکردن دانشجویان زبانشناسی و دیگر علاقمندان معناشناسی زبانهای طبیعی با برخی مفاهیم و نظریههای بنیادی منطقی است. امروزه اطلاعاتی در باب اینگونه مفاهیم و نظریهها، برای کسانی که معناشناسی معاصر یا به طور کلی زبان شناسی را مطالعه میکنند، لازم است. روشهایی که منطق صوری برای مطالعۀ معناشناسی زبانهای ساختگی ارائه کرده است، بهگونهای سودمند در مورد معناشناسی زبان طبیعی به کار رفته است؛ و به طور کلی روشها و رهیافتهای اتخاذشده از نظریۀ منطقی و ریاضی، به طور روزافزون در نظریۀ زبانشناختی متداول شده است.
هدف دیگر این کتاب، آن است که ضمن کمک به پرکردن شکاف بین زبانشناسی و منطق، زبانشناسان و منطقدانان را به همکاری نزدیکتر در زمینۀ مطالعۀ مشترکشان دربارۀ ساخت زبان تشویق کند؛ گرچه هدف اصلی نگارش این کتاب، تأکید بر جنبههای مقدماتی و آموزشی بوده، کوشیده شده با ارائۀ نمونههایی از اینکه چگونه میتوان تحلیل منطقی را دربارۀ زبان طبیعی به کار برد، و نیز بحث دربارۀ رابطۀ بین تحلیل منطقی و زبانی و بین منطق و زبان طبیعی، ادعای نویسندگان مبنی بر اینکه منطق، حوزهای درخور مطالعه برای افرادی است که در اساس با زبان طبیعی سروکار دارند، به اثبات برسد.
فصل اول کتاب دربرگیرندۀ کلیاتی دربارۀ بحث است. نظریۀ مجموعهها افزون بر ارتباطی که با منطق دارد، در ریاضیات نقشی اساسی ایفا میکند و در زبانشناسی نیز کاربردهای مستقیم دارد. بنابراین در آغاز و در فصل دوم کتاب، مهمترین مفاهیم این نظریه توضیح داده شده است.
یکی از مهمترین جنبههای منطق، مطالعۀ استنتاجهای درست و جملههای الزاماً صادق است. به طور کلی دو نوع استنتاج وجود دارد: استنتاجهای الزاماً درست و استنتاجهایی که اعتبار آنها با درجهای از احتمال همراه است. هر یک از این دو نوع، در نوعی خاص از منطق مورد مطالعه قرار میگیرند. در فصل سوم استنتاج و تحلیل منطقی جملهها مورد بررسی قرار گرفته است.
روابط منطقی بین جملههای سادهای که بخشی از یک جملۀ مرکب را شکل میدهند، معمولاً با واژههایی معین به نام اداتهای جملهای یا گزارهای مشخص میشوند. صورت منطقی حاصل از اداتهای جملهای، تعیینکنندۀ نتایج منطقی جملاتی است که با این اداتها به هم مربوط شدهاند. از آنجا که در منطق گزارهها (موضوع فصل چهارم کتاب) سروکار با نسبتهای منطقی بین جملههاست، به معرفی متغیرهای جملهای یا گزارهای پرداخته شده است. در این فصل نشان داده میشود که چگونه با استفاده از روشهایی چون جدول ارزش، درست یا صادقبودن استنتاجها و جملهها تعیین میشود. اما میتوان استنتاجهای بسیاری را در زبان طبیعی پیدا کرد که اعتبارشان مشهود است؛ اما در منطق گزارهها نمیتوان اعتبار آنها را نشان داد. منطق محمولها، ما را از روابط منطقی موجود بین جملهها، به روابط منطقی موجود در داخل یک جمله میبرد. در فصل پنجم این موضوع با تفصیل بیشتری مورد بحث قرار گرفته است.
بعضی جملهها از جملهها یا گزارههای دیگر به دست میآیند. وقتی دو جمله به این طریق به هم مربوط میشوند، گفته میشود یک جمله مستلزم دیگری است. این رابطه با نشانۀ استلزام مشخص میشود. در فصل ششم خواننده با جملههایی سروکار دارد که صرفنظر از چگونگی جهان، از جملههای دیگر حاصل میشوند. یعنی با جملههایی مواجه است که منطقاً از جملههای دیگر به دست میآیند.
چیزی که در همۀ جهانهای منطقاً ممکن صادق است، به جای «قطعی»، «ضروری» نامیده میشود. چون ضرورت و امکان در منطق وجهی مطالعه میشود. موضوع منطق وجهی در فصل هفتم کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. در فصول ابتدایی کتاب نشان داده شده که چگونه تحلیل منطقی به موازات تحلیل زبانی قرار دارد. در فصل هشتم نویسندگان برآنند که این دو تحلیل را در یک نظریه ادغام کنند.
برای صورتبندی جملاتی مانند «علی دارای یک ویژگی غیرعادی است» با گسترشی از منطق محمولها که منطق محمولهای مرتبۀ دوم نامیده میشود، راهی پیشنهاد شده است. در منطق مرتبۀ دوم یک سور میتواند نهتنها متغیرهای فردی، بلکه متغیرهای محمولی را نیز پابند کند. گسترش منطق محمولها موضوع مورد بحث فصل نهم کتاب است. در فصل پایانی نیز از روابط بین منطق و زبانشناسی و اینکه منطق چه دیدگاههای مفیدی را برای مطالعۀ زبان طبیعی فراهم میآورد، بحث شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات