جستارهای منطقی: مجموعه مقالات

جستارهای منطقی: مجموعه مقالات تألیف غلامرضا زکیانی؛ قواعدی چون وضع مقدم، برهان خلف، مثال نقض و اصل تناقض هویتی عملی و یگانه دارند و سرشت انسان با این قواعد آمیخته است. این کتاب شامل جستارهای منطقی نویسنده است که از سال 1381 تاکنون در نشریات مختلف منتشر شده و در این کتاب یک‌جا گردآوری و چاپ شده است.

جستارهای منطقی: مجموعه مقالات
جستارهای منطقی: مجموعه مقالات
پدیدآورانزکیانی، غلامرضا (نویسنده)
ناشرکتاب طه
مکان نشرقم
سال نشر1400
شابک9ـ19ـ7260ـ622ـ978
کد کنگره

ساختار

کتاب از پنج فصل تشکیل شده است.

گزارش کتاب

منطق علمی ابزاری است؛ یعنی باید به تقویت قوۀ استدلال بینجامد؛ ولی عملا چنین دستاوردی نداشته و ندارد. علت این مسئله خلط میان علم منطق و هویت علمی آن است. علم منطق (ارسطویی یا ریاضی) هویت علمی (اصل موضوعی) دارد و از این‌رو تکثرپذیر است. در مقابل قوۀ استدلال بشری هویت عملی (قاعده‌ای) و یگانه دارد و همین موجب می‌شود انسان‌ها بتوانند با فرهنگ‌ها و زبان‌های متفاوت یکدیگر را نقد (فهم) کنند. قواعدی چون وضع مقدم، برهان خلف، مثال نقض و اصل تناقض هویتی عملی و یگانه دارند و سرشت انسان با این قواعد آمیخته است. این کتاب شامل جستارهای منطقی نویسنده است که از سال 1381 تاکنون در نشریات مختلف منتشر شده و در این کتاب یک‌جا گردآوری و چاپ شده است.

در اولین نوشتار ضمن تحلیل آثار استلزام مادی در دو حوزۀ نحو و دلالت، پارادوکس‌های آن در حوزۀ نحو معرفی شده و برهان لوئیس برای اثبات پارادوکس منفی (استخراج هر گزاره‌ای از تناقض) مورد بررسی قرار گرفته است. سپس ضمن تبیین اصل تناقض، نسبت آن اصل با مسائلی چون برهان خلف، کل‌گرایی کواین و .... تبیین شده است. در گام بعدی ضمن تحلیل ماهیت شرط طبیعی نشان داده شده که بحث شرطی‌های خلاف واقع، نگرش تابع ارزش را دچار چالش می‌کند نه شرط طبیعی را. در انتها دفاعیات معروف حامیان استلزام مادی نقل و نقد شده است.

در مقالۀ دوم ضمن تعریف نظام اصل موضوعی با محوریت نظام فرگه، برهان کپی برای اثبات لزوم تأسیس سیستم استنتاجی مستقل برای منطق مورد تحلیل قرار گرفته است. سپس ضمن تفکیک اصل و قاعده، نشان داده شده که هر نظام اصل موضوعی دست‌کم محتاج یک قاعده است. در گام بعدی ضمن تشریح قاعدۀ وضع مقدم، تبیین شده که منطق به مثابۀ علم، اصل موضوعی است ولی منطق به مثابۀ عمل، همان قواعد فطری و جهان‌شمول است. در انتها برای تکمیل بحث، دو پیوست با عنوان استنتاج طبیعی و نظریۀ برهان ذکر شده است.

مقالۀ سوم کتاب ضمن تحلیل قیاس ارسطویی، شکل اول، تفکیک دو سیاق ربطی و اندراجی، صورت‌گرایی، حرکت ارسطو به سمت صورت‌گرایی، برهان افتراض و نقش ایساغوجی در صوری‌تر شدن منطق توسط بوعلی، نشان داده که اثبات اصل مساوات از طریق قیاس حملی ممکن نیست، بلکه خود شکل اول نیز همانند اصل مساوات، از طریق تعدی اثبات‌پذیر است.

نویسنده در نوشتار چهارم ضمن ارائۀ تعریف فلسفۀ منطق و ضرورت استخراج آن در حوزۀ منطق ارسطو، ابتدا به مقایسۀ دو رسالۀ مقولات و ایساغوجی پرداخته و نشان داده با اینکه ایساغوجی به اعتراف فرفوریوس به عنوان مقدمۀ مقولات نگاشته شده، ولی رویکرد آن اساسا با رویکرد معرفت‌شناسانۀ مقولات متفاوت است.

قیاس ارسطویی نظر بسیاری از دانشمندان را به خود جلب کرده است. رسم رایج میان منطق‌دانان شرقی این است که صغرا را قبل از کبرا می‌آورند و میان منطق‌دانان غربی این است که کبرا را پیش از صغرا ذکر می‌کنند. حال پرسش این است که آیا ترتیب مقدمات در نتیجه‌بخشی قیاس تأثیر دارد یا خیر؟ در مقالۀ پنجم کتاب نشان داده شده ترتیب مقدمات نقشی در نتیجه‌بخشی قیاس ندارد و الا تعداد قیاس‌های منتج در هر شکل افزایش می‌یابد.

در نوشتار ششم کتاب، نویسنده ضمن ارائۀ گزارشی مختصر و جامع از کتاب «القسطاس المستقیم» به نقد هر دو رویکرد غزالی (استخراج قواعد منطقی از قرآن و تقابل منطق و امامت) پرداخته است.

مقالۀ هفتم کتاب، ارزیابی آموزشی دو کتاب «الجوهر النضید» علامه حلی و «المنطق» مظفر است و نویسنده نشان داده که هر دو کتاب با وجود اینکه از برخی وجوه مثبت آموزشی برخوردار هستند، ولی در این زمینه کاستی‌هایی دارند. در انتهای این نوشتار به یک اشکال عمومی در کلیۀ کتاب‌های منطق ارسطویی اشاره شده و آن بحث قیاس استثنایی است.

در مقالۀ هشتم کتاب، نویسنده ضمن معرفی مقصود خود از منطق به گونه‌ای که شامل هر دو منطق قدیم و جدید گردد، به شرح مختصری از اصول بنیادین آن پرداخته و سپس ضمن معرفی هر کدام از نگرش‌های تجربه‌گرایی، قراردادگرایی، محیط‌گرایی و کارکردگرایی به نقد و تحلیل آنها مبادرت ورزیده و نشان داده این قبیل اشتراکات (اصل تناقض، قاعده‌های رفع تالی، وضع مقدم و مثال نقض) به صورت پیشینی و استعلایی برقرار هستند.

دکتر شهریاری در مقالۀ «نقش عوامل اجتماعی در معرفت ریاضی و منطقی» تلاش کرده تا از راه‌های مختلفی تأثر معارف ریاضی و منطقی را از عوامل اجتماعی نشان دهد و از آنجا که اجتماع بشری می‌توانست غیر از این باشد، پس قواعد منطقی نیز می‌توانستند غیر از قواعد فعلی باشند، بنابراین قطعیت و فراگیر بودن این قواعد مورد تردید قرار می‌گیرد. نویسنده در نوشتار نهم ضمن معرفی قواعد بنیادینی چون اصل تناقض، برهان خلف، وضع مقدم و مثال نقض نشان داده شده که نه‌تنها این قواعد تحت تأثیر اجتماع به وجود نمی‌آیند، بلکه پیدایش اجتماع و قوانین اجتماعی خود مولود وجود پیشینی این قبیل قواعد منطقی است.

نویسنده در مقالۀ دهم این کتاب، کوشیده با ذکر مستقیم آیات و احادیث، اهتمام ویژۀ معارف دینی را به دو جهت نقادی و نقدپذیری نشان دهد.

یازدهمین نوشتار این کتاب دربارۀ ترجمه است. نویسنده در این نوشتار کوشیده تا ترجمۀ عربی متن «قیاس» را با متن یونانی و ترجمه‌های معتبر انگلیسی و فارسی دورۀ معاصر تطبیق کرده و گزارشی ارائه دهد. آنچه در این تطبیق به چشم می‌خورد، این است که مترجمین بیت‌الحکمه از دقت، وسواس و وجدان علمی زائدالوصفی در وظیفۀ خود برخوردار بودند.

نوشتار دوازدهم کتاب پاسخی بر نقدی است که توسط دکتر محمدزاده بر کتاب «هنر استدلال» از این نویسنده منتشر شده بوده است. نوشتار سیزدهم نیز نقدی است که نویسنده بر کتاب «مبانی منطق و روش‌شناسی» اثر دکتر نبوی نگاشته است. در نوشتار چهارم «قیاس» با ترجمۀ دکتر ادیب سلطانی بررسی شده است. نقد «آنالوطیقای خطابۀ ارسطو» در نوشتار پانزدهم کتاب آورده شده است.

آخرین نوشتار این کتاب نیز گزارشی تحلیل‌گونه از مبحث اصل تناقض و ایرادات واردشده بر آن در کتاب «تلخیص المحصل» به همراه تقریر فخر رازی و خواجه نصیرالدین طوسی است.[۱]


پانويس


منابع مقاله

پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها