مهارتهای پایهای تفکر انتقادی
مهارتهای پایهای تفکر انتقادی تألیف ویلیام هیوز، جاناتان لیوری، کاترین دوران؛ ترجمه یاسر خوشنویس؛ آنچه این کتاب درسی را از کتابهای مشابه متمایز میکند، وضوحی است که تا حد زیادی به یمن نحوۀ ساماندهی مضامین ارائهشده به حاصل آمده است. نویسندگان به جای آنکه به شیوۀ بیروح سایر کتابهای درسی، جداجدا به هر یک از جنبههای مختلف تفکر انتقادی و کاربرد آنها بپردازند، این مفاهیم و مباحث را بهروانی پرورانده و قدمبهقدم پیش بردهاند.
مهارتهای پایهای تفکر انتقادی | |
---|---|
پدیدآوران | هیوز، ویلیام (نویسنده)
لیوری، جاناتان (نویسنده) دوران، کاترین (نویسنده) خوشنویس، یاسر (مترجم) |
ناشر | اختران |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 4ـ277ـ207ـ964ـ978 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب از چهار بخش و هجده فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
توانایی استدلال کردن خصوصیت بنیادی انسانهاست. مدتهاست تصور میشود این قابلیت تنها به انسانها اختصاص دارد؛ اما حتی اگر هم چنین باشد، یعنی اگر مثلاً روشن شود دلفینها یا میمونها یا حتی رایانهها هم میتوانند استدلال کنند، باز هم استدلال کردن قابلیتی است محوری در سرشت ما و تصوری که از خودمان داریم. در واقع هر فعالیت انسانی آگاهی متضمن استدلال کردن است. هر گاه مسئلهای حل میشود، تصمیمی گرفته میشود، فردی ارزیابی میشود، رویدادی تبیین میشود، چیزی کشف میشود، آثار هنری تفسیر میشوند یا ....، یعنی در حال استدلال کردن است. انسانها دربارۀ همه چیز از معنای زندگی گرفته تا آنچه میخواهند برای شام حاضر کنند (یعنی جزئیترین امور) استدلال میکنند. البته چنین نیست که همیشه آگاهانه در حال استدلال کردن باشند.
آنچه این کتاب درسی را از کتابهای مشابه متمایز میکند، وضوحی است که تا حد زیادی به یمن نحوۀ ساماندهی مضامین ارائهشده به حاصل آمده است. نویسندگان به جای آنکه به شیوۀ بیروح سایر کتابهای درسی، جداجدا به هر یک از جنبههای مختلف تفکر انتقادی و کاربرد آنها بپردازند، این مفاهیم و مباحث را بهروانی پرورانده و قدمبهقدم پیش بردهاند. به واسطۀ چنین رویکردی، جنبههای مختلف تفکر دقیق نقادانه بهتدریج پیش چشم خواننده کنار هم قرار میگیرد تا او بتواند در طی این مسیر مهارتهای تفکر انتقادی را در خود بپروراند.
تمرکز اصلی مهارتهای تفکر انتقادی تشخیص درستبودن یا نبودن استدلالهاست؛ به عبارت دیگر تشخیص صدق مقدمهها و قوت منطقی استدلال. اما این تشخیص به سه دلیل کار سادهای نیست؛ اولا بیش از آنکه بتوان استدلالی را ارزیابی کرد، باید معنای دقیق آن را تشخیص داد. اگر معنای استدلالها همواره روشن بود، کار ساده میشد؛ اما متأسفانه اغلب چنین نیست. استدلال ممکن است به این دلیل مبهم باشد که معنای یکی یا برخی از احکام آن روشن نیست یا به این دلیل که رابطۀ میان مقدمهها و نتیجه در استدلال روشن نشده است. بنابراین باید یاد گرفت چگونه احکام و استدلالها را به گونهای تفسیر کرد که معنای آنها تا حد امکان روشن شود. مهارتهای لازم برای این کار «مهارتهای تفسیری» نام دارد. هدف فصلهای دوم تا چهارم کتاب، بهبود این مهارتهاست.
ثانیاً تشخیص صدق یا کذب احکام اغلب کار دشواری است. حتی هنگامی که مطمئنیم معنای دقیق یک حکم را میدانیم، ممکن است در مورد صدق آن مطمئن نباشیم و حتی ممکن است مطمئن نباشیم چگونه میتوان صدق یا کذب آن را تشخیص دهیم. انواع مختلفی از احکام وجود دارد و روش تشخیص صدق و کذب هر یک از آنها متفاوت است. مهارتهای لازم برای این کار «مهارتهای تحقیقی» نامیده میشود که در فصل ششم بدان پرداخته شده است.
ثالثاً ارزیابی استدلالها به این دلیل پیچیده است که انواع مختلف و متعددی از استنباط وجود دارد و هر یک از آنها به نوع خاصی از ارزیابی نیاز دارد. باید نحوۀ تشخیص انواع مختلف استنباطها و روشهای متفاوت ارزیابی آنها را یاد گرفت. برای این کار به «مهارتهای استدلالی» نیاز است که در فصول هفتم تا پانزدهم به این مهارتها پرداخته شده است.
این سه نوع مهارت، یعنی مهارتهای تفسیری، مهارتهای تحقیقی و مهارتهای استدلالی در مجموع آنچه «مهارتهای تفکر انتقادی» نامیده میشود را شکل میدهند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات