گسست تاریخی و شرقشناسی
گسست تاریخی و شرقشناسی تألیف رضا داوری اردکانی؛ دربارۀ شرقشناسی از حدود پنجاه سال پیش کموبیش مطالبی گفته و نوشته شده است؛ اما اتفاق مهم که شرایط امکان دیالوگ میان فرهنگها نیز با آن به آزمایش گذاشته شد، انتشار کتاب «شرقشناسی» ادوارد سعید بود.
گسست تاریخی و شرقشناسی | |
---|---|
پدیدآوران | داوری اردکانی، رضا (نویسنده) |
ناشر | نقد فرهنگ |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 0ـ93ـ6682ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب از مقدمه و دو بخش و خلاصه و نتیجه تشکیل شده است.
گزارش کتاب
دربارۀ شرقشناسی از حدود پنجاه سال پیش کموبیش مطالبی گفته و نوشته شده است؛ اما اتفاق مهم که شرایط امکان دیالوگ میان فرهنگها نیز با آن به آزمایش گذاشته شد، انتشار کتاب «شرقشناسی» ادوارد سعید بود. در اروپا و آمریکا از این کتاب استقبال شد و خوانندگان بسیار پیدا کرد و در زمرۀ کتابهای مهم قرار گرفت. البته شرقشناسان با آن مخالفت کردهد و به نویسندهاش ناسزا گفتند. دستاویز خوبی هم داشتند؛ لحن کتاب ادوارد سعید تند بود و گاهی زبانش به زبان ایدئولوژی نزدیک میشد. در نزاع با ادوارد سعید معلوم شد شرقشناسان فقط خودشان را برای بحث دربارۀ شرقشناسی ئ نقد آن صالح میدانند. البته اگر صحبت از مسائل شرقشناسی باشد، آنها میتوانند اظهارنظر کنند؛ اما اینکه شرقشناسی چیست و از کجا آمده، پاسخش را نه شرقشناس بلکه فیلسوف و مورخ فرهنگ عصر جدید میتواند بدهد.
کاری که شرقشناسی کرد یا در آن مشارکت داشت، این بود که تاریخ تجدد را تاریخ مطلق کرد و نام آن را تاریخ جهان گذاشت. در این تاریخ مطلق، جهان قدیم غیراروپایی جایی نداشت. شرق هم حاشیهای شد در کنار راه تاریخ غرب و نه تاریخی در طول یا در عرض آن. پیداست که با این تلقی گسست دیگر معنایی نداشت. تاریخ از هومر شروع میشود و به دوران یونان روم میرسد و در قرن وسطی با مسیحیت پیوند مییابد و هرچند راه آن اندکی دشوار میشود، بالاخره در رنسانس در «شاهراه پیشرفت» قرار میگیرد. غیر از این هر چه باشد، زائد است. آثار بزرگ حکمت و شعر فلسفۀ دنیای قدیم هم امور اتفاقی و حاصل استعدادهای فردی و شخصی است؛ چنانکه در شرقشناسی، اولا فردوسی و امثال او استثناییاند و ثانیاً اینان هرچه بزرگ باشند، در تاریخی که با هومر و هسیود آغاز میشود، جایی ندارند.
در این کتاب ابتدا به وصف و بیان گسست تاریخی پرداخته است؛ زیرا گسست تاریخی کلید فهم تاریخ است. رسم غالب نمیخواهد این گسست دیده و شناخته شود. در زمان کنونی همۀ اقوام جهان زیر بیرق تاریخ تجدد قرار دارند؛ یعنی تقدیر زندگیشان به مقتضای سیر تاریخ تجدد رقم میخورد. در پایان این بخش تصریح و تأکید شده مدرنیته یکی است؛ هرچند از حیث ظاهر در مدرنیتۀ مناطق مختلف جهان تفاوتهایی عرضی وجود دارد. سپس به شرقشناسی پرداخته شده است. شرقشناسی، اقوام جهان قدیم را از گذشتهشان دور میکند و پیوندشان را با آن میبرد و گسست تاریخی را منتفی میکند. شرقشناسی، تاریخ جهان قدیم را بر اساس یکتایی و یگانگی تاریخ غربی و نبودن همتا و رقیبی برای آن قرار داده و گسست بزرگ در تاریخ جدید را پنهان کرده است.
در فصول «شرقشناسی» توضیح داده شده که شرقشناسی صورتی از مکر تاریخ بوده و شناختن مکر تاریخ آسان نیست.
نویسنده در این کتاب از ادوارد سعید دفاع کرده است؛ نه از آنرو که همۀ آنچه او گفته را درست میداند، بلکه از کلیات نظرش و بهویژه غربتش در جهان توسعهنیافته و مظلومیتش در کشورهای اسلامی دفاع کرده است؛ یعنی جایی که توقع میرفت، بیشتر از کتابش استقبال کنند، ولی نکردند؛ زیرا مبادی و اصول فکریاش را دریافتند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات