ابن سفیان، سحیم بن حسحاس
سحیم عبد بنیحسحاس (مقتول حدود ۴۰ق)، شاعر مخضرم خوشقریحه در صدر اسلام، که سرانجام زبان سرخ اشعارش، سر سبزش را بر باد داد.
ابن سفیان، سحیم بن حسحاس | |
---|---|
نام کامل | سحیم عبد بنیحسحاس |
نام پدر | حسحاس |
رحلت | حدود ۴۰ق |
پیشه | شاعر مخضرم خوشقریحه |
اطلاعات علمی | |
برخی آثار | ديوان سحيم عبد بني الحسحاس |
خاندان، ولادت و تربیت
ابوعبدالله سُحَیم، معروف به عبد بنیحسحاس بن هند، نامش را سحیم و حیه ذکر کردهاند. وی از بردگان سیاهپوست حبشی بود که طایفه بنوحسحاس که تیرهای از قبیله بنیاسدند، او را خریداری کردند. او شاعری خوشطبع و دارای سرودههایی جالب بود.
اولین سروده
- گویند اولین شعری که سرود زمانی بود که او را بهعنوان «رائد» (پیشرو و پرچمدار کاروان) فرستادند و او رفت و برگشت و این بیت را گفت:
. مردم که دیدند او «نَبات» و «بَنات» را قافیه قرار داده، گفتند: به خدا این شاعر است و از همین زمان شعرسرایی سحیم عبد بنیحسحاس آغاز شد[۱].
مصرعی پسندیده
- سحیم در اوایل عصر نبوت به دنیا آمد و اسلام را درک کرد. سحیم گفته بود:
عميرة ودّع إن تجهزت غازيا | كفى الشيب و الإسلام للمرء ناهيا |
رسول اکرم(ص) در مصرع دوم تغییری داد و گفت: «كفى بالإسلام و الشّيب للمرء ناهياً»[۲].
بدفرجامی
- عبد بنیحسحاس درباره زنان بنوحسحاس شعر میگفت، ولی «تشبیب» و اشعار تند و زنندهاش، دشمنی آفرید: ناراضیان و زخمخوردگان از شمشیر زبانش، او را کشتند و جسدش را آتش زدند[۳] و البته چند گزارش درباره چگونگی کشته شدن عبد بنیحسحاس بیان شده است.
- مرگ او را حدود ۴۰ق، ذکر کردهاند[۴]؛ ولیکن از سوی دیگر گفته شده که او در زمان عثمان کشته شد. این دو با هم سازگاری ندارد و باید یکی را برگزید؛ زیرا عثمان در سال 35ق، کشته شد[۵].
آثار
پانویس
منابع مقاله
- گروهی از پژوهشگران، «فرهنگنامه مؤلفان اسلامى» (مقاله «ابوعبدالله سُحَیم»)، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، 1389ش.
- میمنی، عبدالعزیز، مقدمه ديوان سحيم عبد بنيالحسحاس، تحقیق عبدالعزيز الميمني، مطبعة دارالكتب المصرية، القاهرة، 1369ق.
- ابن الجوزي، أبوالفرج، «المنتظم في تاريخ الملوك و الأمم»، دارالكتب العلمية.
- العسقلاني ابن حجر ، أبوالفضل أحمد بن علي، «الإصابة في تمييز الصحابة»، دارالكتب العلمية، بیروت، 1415ق.