در بارگاه نور
در بارگاه نور، اثر حسين انصاريان (متولد خوانسار، 1323ش) است كه در آن، به چند پرسش درباره مناسك و آداب فريضه بزرگ الهى حج بهصورت مستند و تحليلى پاسخ داده است.
در بارگاه نور | |
---|---|
پدیدآوران | انصاریان، حسین (نویسنده) |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1382 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-7635-28-1 |
موضوع | حج |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 188/8 /الف8د4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
برای دیگر کاربردها، حج (ابهامزدایی) را ببینید.
ساختار
كتاب حاضر، از مقدمه نویسنده و متن اصلى (شامل مباحثى چند ذيل چندين عنوان بدون تقسيم به بخش و فصل و...) تشكيل شده است.
روش نویسنده در اين اثر، استنادى و تحليلى است و از كتاب و سنت و اشعار عرفانى براى توضيح مطالب بهره برده است.
گزارش محتوا
برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:
- در مقدمه نویسنده چنين آمده است: بعثه مقام معظم رهبرى در سال 1375 در مراسم حج، پرسشهاى متين و گوناگونى درباره مناسك حج و ابعاد مختلف اين برنامه عبادى، سياسى و معنوى در مكه معظمه، به ياران و همراهان، كه در اين زمينه فعالیتهای علمى دارند، ارائه داد.
- متن اين پرسشها جهت پاسخگويى، به اينجانب نيز واگذار شد. پاسخ به آنها چون نياز به مطالعه و فكر متمركز داشت و اين امكان در شهر مكه نبود، موكول به بازگشت به ايران شد. معاونت محترم آموزش و تحقيقات بعثه، وعدهام را با كرامت و خوشرويى پذيرفت و من در حد مطالعات و بررسىهايم در تفاسير، كتابهاى حديثى و كتبى كه در مورد حج تأليف شده بود و فكر ناقص و محدود خودم، بهصورتى كه زائران عزيز خانه حق بتوانند براى اين سفر الهى بهره لازم را ببرند، به آن پرسشها پاسخ دادم.
- بعضى از پاسخها مختصر و برخى هم مفصل است. پاسخهاى محكم و متين، محصولى است از آيات و روايات و ديگر پاسخها ميوه نارس فكر اينجانب است. پاسخهاى متين و محكم را بر ديده قبول نهيد و از پاسخهاى ديگر غمض عين كنيد..[۱]
- با توجه به روايات، بايد گفت پيشينه تاريخى مراسم حج، ريشه در حيات دينى و معنوى آدم و انبياى الهى دارد و در ميان اقوام و ملل و جوامع و امم، آنان كه مؤمن به نبوت بودند اين مراسم را در جهت اقتداى به انبيا انجام مىدادند و کیفیت برنامه آنان همان برنامه پيامبران بود. اين معنا را نيز نبايد از نظر دور داشت كه هرگاه حاكميت نبوت بهخاطر دورى مردم از انبيا و تسلط زورمداران بر مردم، ضعيف مىشد، رؤساى قبايل يا حاكمان ظلمپيشه برگزارى مراسم را، بهصورتى كه مىخواستند جهت مىدادند و در آيين حج به اقتضاى هواى نفس خود كم و زياد ايجاد میكردند و يا برنامههايى را كه رنگ و بوى الهى نداشت به مراسم مىافزودند و از اين رهگذر، از زحمات مردم و انجام مناسك، سوء استفاده میكردند..[۲]
- ميقات؛ يعنى وعدگاه؛ يعنى زمان كار و يعنى وقتى كه براى انجام برنامهاى تعيين شده است. ميقات، محل و زمانى است كه به انسان از طريق درونش و با جلوه دادن اعمال مخصوصى هشدار مىدهند وقت حركت است. وقت بيرون آمدن از لجنزار ماديت و بدخلقى و بدكارى است. ديگر محلى براى سكون و توقف نيست. سكون و توقف براى انسان، اين خليفه خدا در زمين، جا ندارد. وقت حركت است. ديگر توقف بس است. تو انسانى؛ نه كرمى در لجنزار شهوت و شكم. محروم ماندن از فيوضات حق بس است. وقت آن است كه بهسوى او حركت كنى. آرى، بهسوى او، بهسوى بىنهايت، بهسوى كرامت، بهسوى حريت و حقيقت و عظمت و شرافت و خلاصه بهسوى الله..[۳]
- عطاى او، ابراهيم را در دل آتش حفظ كرد و يوسف را از قعر چاه به عزيزى مصر رساند و ايوب را از بيمارى نجات داد و رسول اسلام را بر آن همه دشمنان پيروز ساخت. آنچه بخواهد، با تمام لطف به بندگانش عطا مىكند و هيچيك از موجودات هستى قدرت مانع شدن از رسيدن عطايش را به بندگان ندارد؛ «... و هو للدعوات سامع...» و او شنواى دعا و راز و نياز و مناجات هر موجود زنده است. زبان تمام موجودات و راز و نياز همه عناصر هستى، به هر لغت و لحنى كه باشد، براى او معلوم است؛ زيرا معلم همه زبانها به تمام خواهندگان، خود اوست.
آنى تو كه حال دل نالان دانى احوال دل شكستهبالان دانى گر خوانمت از سينه سوزان شنوى ور دم نزنم زبان لالان دانى - او از تمام بندگانش دعوت به راز و نياز و دعا و مناجات و تضرع و زارى نموده و به همه آنان وعده اجابت دعا داده است.[۴]
- دين كه پشتوانه عقل و فطرت و وجدان است نيز با قاطعيت كامل، اين معنا را از جانب حق و انبيا و امامان به تمام موحدان بيدار دستور مىدهد و از آنان مىخواهد، تا اهل شرك و كفر براى خود عرصه جولان مىبينند، بر سرشان فرياد بكشند و با اين فرياد زمينه بيدارى غافلان را فراهم و ميدان نابودى شرك و كفر را آماده كنند. سكوت در برابر شرك و مشركان، بىتفاوتى در مقابل سردمداران كفر و نفاق، محصول جهل و غفلت و نشانه ضعف ايمان و سستى اراده انسان است.
- انبيا بدون خوف و ترس همراه با اهل توحيد و گاهى يكه و تنها بر سر اهل شرك فرياد زدند و از آنان با صداى رسا و نعره رعدآسا برائت و بيزارى جستند؛«و إذ قال إبراهيم لأبيه و قومه إننیبراء مما تعبدون»[۵]ابراهيم با جسارت و جرئت و بدون خوف و ترس بر سر سرپرست خانواده خود و قومش يكه و تنها فرياد زد: «من از آنچه كه شما آن را عبادت مىكنيد بيزارم»[۶]
- زائرى از شهر تبريز در آستانه سفر به حج، از عارف عامل، صادق كامل، زاهد عابد و بيناى بيدار، حاج شيخ محمد بهارى همدانى تقاضاى دستورالعمل مىكند؛ آن مرد وارسته به او مىنويسد: اى خواهان وصول به خانه حق، بيدار باش كه حضرت احديت - جل شأنه العظيم - را بيوتات مختلفه مىباشد؛ يكى را كعبه ظاهرى گويند كه تو قاصد او هستى، ديگرى را بيتالمقدس و ديگرى را بيتالمعمور و ديگرى را عرش و هكذا، تا برسد به جايى كه خانه حقيقى اصلى است كه او را قلب نامند كه اعظم از همه اين خانههاست..[۷]
وضعيت كتاب
براى كتاب حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب در آغاز آن ذكر شده، ولى فهرستهاى فنى و حتى فهرست منابع نيز فراهم نشده است. اين اثر، مستند است و نویسنده، ارجاعات و استناداتش را بهصورت پاورقى آورده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.