ثلاث رسائل
ثلاث رسائل، مجموعه سه کتاب از جلالالدین محمد بن اسعد دوانی است که یک رساله از شهابالدین سهروردی (شیخ اشراق)، نیز به آن ضمیمه شده است.
ثلاث رسائل | |
---|---|
پدیدآوران | دوانی، محمد بن اسعد (نویسنده)
سهروردی، یحیی بن حبش (نویسنده) تویسرکانی، سید احمد(محقق) |
عنوانهای دیگر | هياکل النور |
ناشر | آستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامى |
مکان نشر | ايران - مشهد مقدس |
چاپ | 1 |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
این مجموعه که به تحقیق دکتر سید احمد تویسرکانیرسیده است، حاوی موضوعات مختلف فلسفی، منطقی، کلامی، ریاضی، فقهی، اصولی و... میباشد.
ساختار
در این اثر، سه کتاب «تفسير سورة الكافرون»، «شواكل الحور في شرح هياكل النور» و «رسالة أنموذج العلوم» گرد آمده و در ذیل آنها هياكل النور نیز ذکر شده است؛ چون شواكل الحور در شرح هياكل النور نوشته شده و مصحح لازم دیده که اصل کتاب را هم در کنار شرح دوانی ذکر کند.
پیش از ذکر این سه کتاب، محقق مقدمه مفصلی شامل گزارش مختصری از هر رساله و بیوگرافی مختصری از شیخ اشراق و مفصلی از دوانی نوشته است.
گزارش محتوا
محقق کتاب در مقدمهای که برای این مجموعه نوشته، مطالب کتابهای مذکور در آن را چنین توصیف میکند: «تفسير سورة الكافرون، تاکنون چاپ نشده و نسخههای آن نادر و کمیاب است... مؤلف، این تفسیر را به سال 905 در یکی از جزایر جرون (بندرعباس) نگاشته، چنانکه خود در آغاز به آن اشاره فرموده است، با این مضمون: مطالب این کتاب، نکات و مسائلی است متعلق به سورهای که معادل با یکچهارم از قرآن است. برخی از این نکات، از مطالبی هستند که آنها را از تفاسیری که میان علمای زمانه متداول بوده، استخراج کردهام و برخی دیگر از استنتاجات فکری خودم میباشد و تاکنون شایع نبوده است. آن را در یکی از جزایر جرون - که خداوند آن را و بقیه سرزمینهای مسلمانان را از آفات دوران مصون بدارد - در ماههای سال 905 نگاشتهام[۱].
دومین کتاب این مجموعه، در شرح کتاب «هياكل النور» شیخ اشراق نوشته شده است. محقق دوانی، در یازدهم ماه شوال 872 از نگارش این رساله فراغت یافته و آن را به سلطان محمود کجراتی، ملقب به خواجه جهان تقدیم داشته است.
مطالب «هياكل النور»، بر مبنای حکمت اشراق در هفت هیکل تنظیم یافته است:
- هیکل اول، در بیان جسم و هیئت آن و ارتباط بین آن دو.
- هیکل دوم، پیرامون اثبات تجرد نفس و قوای آن و رابطه نفس ناطقه انسانی با خداوند متعال از دیدگاه اشراق.
- هیکل سوم، در بیان وجوب و امکان و امتناع.
- هیکل چهارم، که مفصلترین هیاکل است، در پنج فصل آمده: فصل اول، در اثبات یگانگی واجبالوجود؛ فصل دوم، در اثبات وجود واجبالوجود، از طریق اثبات نفس ناطقه؛ فصل سوم، در بیان قاعده الواحد و کیفیت صدور کثرت از مبدأ واحد؛ فصل چهارم، در اثبات عوالم سهگانه (عالم عقل، عالم نفس و عالم جسم)؛ فصل پنجم، در بیان ازلیت فعل خداوند تبارک و تعالی.
- هیکل پنجم، در بیان حدوث و قدم و رابطه بین جهان و خداوند.
- هیکل ششم، در بیان بقای نفس پس از فساد بدن و احوال آن.
- هیکل هفتم، در بیان اتصال و پیوند نفس ناطقه انسانی پس از مفارقت بدن به عالم ملکوت[۲].
هیکل - به فتح اول و سوم و سکون دوم - اصل لغت عبری است به کسر اول، به معنای «قصر»، «معبد». یهود این کلمه را به معنای «خانه خدا» استعمال میکردند که سلیمان آن را بنا کرده بود و در عربی به معنای «ستبر و درشت از هر چیزی» و «اسب ستبر و بلند» و «گیاه برآمده و بالیده» و «کالبد و پیکر» و «بنای رفیع و بلند» و «ساختمانی بلند و عظیم که درون آن به طلا و جواهرات مزین و آراسته باشد و در آن عبادت خدایان کنند و یا در آن بت نهند» و «خانه ترسایان که در آن صورت مریم(ع) باشد» و یا «کلیسای ایشان» بهکار رفته است.[۳].
علامه دوانی در شرح هیاکل میفرماید: هیکل، در اصل به معنای «صورت» است و حکمای باستان بر این عقیده بودند که ستارگان ظل و نمودی هستند از انوار مجرده و برای هریک از سیارات سبعه، متناسب با حالات و خصوصیات آن از فلزی مناسب با آن سیاره صورتی بساختند و آن را در ساختمانی که به طالع خاص و هیئتی خاص بنا شده بود، بنهادند و در مواقع و زمان خاص آن کوکب، آهنگ آن میکردند و روشنی میافروختند و قربانی میکردند و این بناها را «هياكل النور» مینامیدند و آن را محترم و بزرگ میداشتند... رساله «هياكل النور» به عربی است و مصنّف خود آن را به فارسی ترجمه کرده..[۴].
سومین کتاب، عبارت است از «رسالة أنموذج العلوم». کلمه «أنموذج»، معرب فارسی نمونه است. شاید رساله عشریه و رسالة العشرة الجلالية نیز که در بعضی از تذکرهها آمده، همه عنوانی باشد برای این رساله. این رساله را مؤلف به نام سلطان محمود کجراتی (از نوادگان تیمور) معنون ساخته است.[۵].
در این رساله، مطالبی در علوم مختلف، در ذیل مسائلی با این عناوین مطرح گردیده:
- مسئلهای در اصول فقه؛
- مسئلهای در فقه؛
- مسئلهای در خلافیات از مسائل فقهی در ترتیب وضو؛
- مسئله حدوث و قدم که از مشروحترین مباحث این رساله است. این مسئله در دو رساله از مؤلفات وی بهطور مشروح مورد بحث و تحقیق قرار گرفته: یکی در این رساله و دیگری در شرح عقائد عضدی؛
- مسئلهای در تفسیر؛
- مسئلهای در هندسه؛
- مسئلهای در علم هیئت؛
- مسئلهای در منطق؛
- مسئلهای در ریاضی.
نویسنده در مقدمه کتاب مزبور، از اساتید و مشایخ خود در علوم مختلف، چون ادبیات و تفسیر و حدیث و فقه و اصول و فلسفه بهتفصیل یاد میفرماید[۶].
وضعیت کتاب
در این مجموعه، فهرست مطالب هر رساله در ابتدا (پس از ذکر نمونههای تصاویر نسخههای خطی) و فهارس فنی شامل فهرست آیات، احادیث، اعلام و رجال، کتابها و اماکن در انتهای آن رساله ذکر شده است؛ یعنی هرکدام از رسالهها دارای فهرست مطالب و فهارس فنی مربوط به خودش است.
در صفحه 31 کتاب، رونوشتی از خط محقق دوانی از صفحه آخر کتاب المشیخه «كنز السالكين» منعکس شده است و در صفحه 33 نمونهای از سجل او آمده. در صفحات 37 تا 40 نمونههایی از رونوشت تصاویر نسخههای خطی متفاوت از سوره کافرون نویسنده ارائه شده است. در صفحات 100 تا 102 رونوشتی از سه نسخه «شواكل الحور في شرح هياكل النور» را مشاهده میکنیم و در صفحات 265 تا 265 نمونههایی از نسخ خطی «أنموذج العلوم» را.
در مقابله و تصحیح تفسیر سوره کافرون، از دو نسخه استفاده شده:
- نسخه متعلق به دانشگاه تهران ضمن مجموعهای به شماره 1021 که در فهرست جلد 1/ 56 معرفی شده و در کتاب از آن با حرف «د» یاد میشود؛
- نسخه متعلق به کتابخانه مجلسف از مجموعه شماره 1805 به خط نسخ و به قطع رحلی که از آن با نشانه «م» یاد میشود که البته هر دو نسخه دارای اغلاط و تحریفات زیادی است.[۷].
کتاب «شواكل الحور»، به سال 1373ق، در مدارس هند به همت دکتر محمد عبدالحق با مقدمهای در شرح حال شیخ اشراق و محقق دوانی به طبع رسیده که از آن در تصحیح استفاده شده و با حرف «ط» از آن یاد میگردد[۸].
در «مجالس المؤمنين» آمده که امیر غیاثالدین منصور شیرازی، ردی بر «أنموذج العلوم» نوشته است.[۹].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.