موسوعة مصطلحات ابن رشد الفيلسوف
موسوعة مصطلحات ابن رشد الفيلسوف، از آثار «جيرار جهامى»، فرهنگنامهاى الفبايى و به زبان عربى است كه در آن واژهها و اصطلاحات ذكرشده در آثار فيلسوف مشهور، ابن رشد را با دقت مشخص كرده است.
موسوعة مصطلحات ابن رشد الفیلسوف | |
---|---|
پدیدآوران | جهامی، جیرار (نویسنده) |
ناشر | مکتبة لبنان ناشرون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1421 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | ابن رشد، محمد بن احمد، 520 - 595ق. - واژگان
زبان عربی - واژهنامهها - چند زبانه فلسفه اسلامی - اصطلاحها و تعبیرها واژهنامههای چند زبانه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 668 /ج9م8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اين واژگان و اصطلاحات كه در مجموع شامل چند هزار مورد مىشود يا لغاتى عام و يا اصطلاحى وابسته به علوم مختلف اسلامى مانند منطق، كلام، فقه، فلسفه، اخلاق و... است.
ساختار
اين كتاب از يك مقدمه (شامل: سيره فردى و اجتماعى و زمانه ابن رشد، فضاى ذهنى و علمى او، اصطلاحات وى در مشهورترين كتابهايش و روش تحقيق اين فرهنگنامه) و متن الفبايى فرهنگنامه تشكيل شده است.
نویسنده در اثر حاضر، بعد از هر واژه يا اصطلاح، متن يا متنهايى از آثار ابن رشد را برگزيده و آورده و آنگاه نام و شماره جلد و صفحه آثار مورد استفاده از ابن رشد را بهصورت درونمتنى مشخص كرده است.
توضيحات مؤلف، بهصورت استنادى و به اين معناست كه از متن عبارات ابن رشد در آثارش قطعات و عباراتى را انتخاب كرده كه كلمه مورد نظر در آن استفاده شده و مىتواند معناى واژه يا اصطلاح مورد نظر را روشن سازد.
زبان و ادبيات كتاب حاضر دوگانه است به اين ترتيب كه بخش مقدمه، با استفاده از زبان عربى معاصر نوشته شده، ولى در بخش متن اصلى كتاب، مطالب و عبارات بدون دخل و تصرف از مجموعه آثار ابن رشد انتخاب شده و بهصورت نقل قول مستقيم آورده شده است كه به شيوه زبان عربى قديم است.
نویسنده در مطلبى كه تحت عنوان «منهجية تحقيق الموسوعة» نوشته، روش و مراحل انجام اين پژوهش را به اين صورت شرح داده كه اين فعاليت علمى نخست با تعيين مضمون اصطلاحات آغاز شد و با تنظيم اصطلاحات و ترتيب نوشتن آن ادامه يافت و با ساماندهى به منابع پژوهش پايان پذيرفت. سپس نویسنده نام و نشان و مشخصات منابعى را ذكر كرده كه در اثر حاضر از آن استفاده كرده و بعد علامتهاى اختصارى آثار مذكور را كه در اين كتاب آمده، مشخص كرده است[۱]
گزارش محتوا
درباره محتواى اين اثر، چند نكته گفتنى است:
- نویسنده، مباحث كتاب را از واژههاى «ابتداء»، «إبدال»، «أبدان»، «أبدان الحيوان» و «إبصار»[۲]، شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «حاجات إنسانية» و «حادث» ادامه داده[۳] و با «يفعل و ينفعل» و «يقين»[۴] به پايان رسانده است.
- نویسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد در مورد اجتهاد چنين نوشته است: اجتهاد آن است كه مجتهد توانش را در راه طلب با ابزارهايى كه شرط آن است، به كار برد و اما شرط مجتهد آن است كه اصولى را كه از آن استنباط مىكند (كتاب و سنت و اجماع) بشناسد و در نزد او قوانين و احوالى باشد كه با آن به استنباط بپردازد. قياس نيست مگر آنچه كه به اصلى بازگردد و آن يكى از اقسام اجتهاد است؛ زيرا اجتهاد گاه بر چيزى واقع مىشود كه به اصلى بازمىگردد و گاه بر چيزى كه به اصلى بازنمىگردد... پس اجتهاد اعم از قياس است..[۵]
- نویسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد در مورد «صواعق» چنين نوشته است: رعد و برق و صاعقه هر سه جنسشان يكى است و اختلاف در فصلهايى است كه به آن ملحق مىشود..[۶]
- نویسنده به نقل از آثار ابن رشد، بحثهاى متعددى از او در مورد عقل و انواع آن نقل كرده[۷] و از جمله چنين آورده است كه: عقل جمهور و عموم مردم از تخيل جدا نمىشود و بلكه آنچه در آن تخيلات نباشد، در نزد آنان هيچ و پوچ است[۸]
- نویسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد معناى «علم الوحي» را چنين نوشته است: علمى كه از جانب وحى دريافت شده فقط براى تمام كردن علوم عقل آمده. مقصود اين است كه در هر موردى كه عقل از آن عاجز شود، خداى تعالى انسان را از جانب وحى آگاه گرداند و ناتوانى از شناسايى مدرک اتى كه علم به آنها در زندگى انسان ضرورى است، چند گونه است: گاه عجز بهگونهاى است كه عقل بههيچوجه توانى ندارد و بهطور مطلق عاجز است؛ يعنى در طبيعت عقل از آن نظر كه عقل است، نيست كه آن را دريابد و گاه بهگونهاى است كه مربوط به صنفى از مردم است و... علم وحى رحمتى است كه شامل همه اين موارد مىشود[۹]
- نویسنده به نقل از ابن رشد، معناى «وضع الشرايع» را به اين صورت آورده است كه شناخت وضع شرايع حاصل نمىشود مگر بعد از معرفت خدا و سعادت و شقاوت انسانى و با شناسايى امور ارادى كه با آن مىتوان به سعادت رسيد و آن امور عبارت است از خيرات و حسنات و اما امور مانع سعادت و باعث شقاوت اخروى عبارت است از شرور و سيئات[۱۰]
- عنوان «موسوعة مصطلحات ابن رشد الفيلسوف»، چنين القا مىكند كه در اين اثر فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاص ابن رشد است؛ درحالىكه چنين نيست و همه واژههاى بحثشده در اين اثر، به معنى دقيق كلمه اصطلاح نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عام هستند كه در نوشتههاى دانشمندان ديگر و همچنين در آثار ابن رشد هم مطرح شدهاند و افزون بر آنكه بسيارى از اصطلاحات ذكرشده در اينجا، هيچ اختصاصى به ابن رشد ندارند و داراى بار معنايى خاصى در آثار ايشان نيست؛ بهطور مثال، «ربا» كه در اين كتاب آمده[۱۱]، هرچند واقعاً اصطلاح است، ولى اصطلاح خاص ابن رشد نيست و هيچ ويژگى معنايى براى آن در مطالب ابن رشد نيست كه در آثار ديگران ذكر نشده باشد و از اين قبيل فراوان است و در بسيارى از موارد اساساً آنچه ذكر شده لغتى بيش نيست و هيچ معناى اصطلاحى ويژهاى در علوم اسلامى ندارد؛ بهعنوان مثال، «عجز» فقط واژهاى است كه ابن رشد هم آن را بهمناسبتى استفاده كرده است[۱۲]
- شايان ذكر است كه نویسنده به گردآورى و تدوين و تنظيم مباحث آثار ابن رشد بهصورت الفبايى پرداخته و هدف بالاترى براى خودش تعريف نكرده و فعاليت علمى ديگرى بيش از اين انجام نداده و به جمعبندى و نتيجهگيرى از مطالب نپرداخته است.
وضعيت كتاب
نویسنده در مقدمه كتاب، پاورقىهايى آورده كه گاه توضيحى است[۱۳] و گاه ارجاعى و استنادى[۱۴]، ولى براى متن كتاب هيچ پاورقى نياورده و به ارجاعات درونمتنى اكتفا كرده است.
در پايان كتاب فهرستهاى فنى (يك- فهرست موضوعات و ريشههايش؛ دو- مسند سهزبانه اصطلاحات به چند صورت: (1. عربى - فرانسوى - انگليسى؛ 2. انگليسى - فرانسوى - عربى؛ 3. فرانسوى - انگليسى - عربى) و سه- فهرست اصطلاحات) تنظيم شده است[۱۵]
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.