مینورسکی، ولادیمیر فدورویچ
ولادیمیر فدورویچ مینورسکی (1877 – 1966م)، خاورشناس و ایرانشناس روسی، صاحب تصحیح «تذكرة الملوك، رسالهای در باب دستگاههای دیوانی و تأسیسات و بنیانهای اداری دولتی در عهد صفویه».
نام | |
---|---|
نامهای دیگر | Vladimir Minorsky |
نام پدر | فدور ام. مینورسکی |
متولد | ۶ فوریهٔ ۱۸۷۷م |
محل تولد | شهر کورچوا تور، روسیه |
رحلت | 25 مارس 1966م |
اساتید | ورسؤلد اف.میلر
الف.ای.کارش میرزا جعفر محلاتی بارون اف.استاکلبرگ |
برخی آثار | تذکرة الملوک |
کد مؤلف | AUTHORCODE00610AUTHORCODE |
ولادت
ولادیمیر مینورسکی، در 6 فوریه 1877 در شهر کوچک کورچوا واقع در واگای علیا که اینک زیر آبهای دریاچه مسکو فرو رفته است، به دنیا آمد. پدرش فدور ام. مینورسکی و مادرش نیز اولگا گولوبیتسکی بود.
تحصیلات
در مسکو به مدرسه رفت و در 1896 با رتبه اول از مدرسه چهارم دستور زبان فارغالتحصیل شد. سپس در دانشگاه مسکو حقوق خواند. بهقصد ورود به خدمات دیپلماتیک در سال 1900 وارد مؤسسه السنه شرقی لازاروف شد.
اساتید
مینورسکی در فاصله سالهای 1900 تا 1903 که در این مؤسسه (السنه شرقی لازاروف) نزد پروفسور الف.ای.کارش، میرزا جعفر محلاتی، میرزا عبدالله غفاروف و بارون اف.استاکلبرگ، فارسی و نزد پروفسور آ. ای.کریمسکی و آقای میخائیل آتایا، عربی و نزد دکتر استاوروس ساکوف و آقای اس.زرونیان، ترکی آموخت.
تاریخ خاور نزدیک را نیز در محضر پروفسور ورسؤلد اف.میلر فراگرفت. وی بر زبان انگلیسی نیز مسلط شد که بعدها بهکارش آمد.
در تابستان 1902 درحالیکه در سال دوم مؤسسه بود، برای نخستین بار از ایران دیدار کرد. در خلال این سفر و تا حدودی نیز تحت تأثیر نوشتههای پروفسور ادوارد براون، به جمعآوری مطالب و نوشتههایی در مورد فرقه باطنی اهل حق که گاهی نیز به نام «علیالهی» شناخته میشوند، پرداخت. این فرقه موضوع نخستین تکنگاری عالمانهای بود که در سال 1911 بهصورت جزوه شماره 33 آثار مؤسسه لازاروف، از وی منتشر شد و به همین مناسبت نیز به دریافت نشان طلای بخش مردمشناسی مجمع امپراتوری علوم طبیعی مسکو نائل آمد.
مناصب
مینورسکی در 1903 به خدمت وزارت امور خارجه روسیه وارد شد و بین سالهای 1904 و 1908 در سرکنسولگری کردستان و دیگر مناطق شمال غرب ایران سفرهای مفصلی به عمل آورد. در تبریز بود که با دولتمرد و پژوهشگر ایرانی سید حسن تقیزاده آشنا شد و با او در انتشار ترجمه فارسی یکی از رمانهای کوتاه لئوتولستوی همراه شد. در این ایام، ایران بهواسطه تحولاتی چون نهضت مشروطه (6-1905) و سپس تقسیم [به دو حوزه نفوذ] در اثر قرارداد 1907 روسیه و بریتانیا، یکی از ادوار حساس تاریخ معاصر خود را تجربه میکرد. تلاش روسیه برای سرکوب نهضت مشروطیت ایران و تبدیل بخشهای وسیعی از ایران به یکی از ایالات تابعه امپراتوری تزاری، با طبع مینورسکی سازگار نبود و تا جایی که مقدور بود سعی کرد از این مسائل فاصله بگیرد.
پس از مدتی مینورسکی به وزارت خارجه در سنپترزبورگ احضار شد. در آنجا بود که با تعدادی از چهرههای شاخص بخش شرقی آکادمی علوم آشنا شد؛ از جمله واسیلی ولادیمیریچ بارتولد که مینورسکی همیشه با افتخار خود را شاگرد او میدانست. به مدت یک سال در مقام وابسته دیپلماتیک ژنرال سامسونوف، فرماندار کل ترکستان، خدمت کرد و این موقعیت بدو فرصت داد تا از نزدیک موطن تیمورلنگ و الغبیگ را موردمطالعه قرار دهد.
اعزام مجدد مینورسکی به ایران در سال 1911 از لحاظ شغلی سرآغاز دورهای مهم بود. او مأموریت یافت که همراه با آقای شیپلی، کنسول بریتانیا در تبریز، پیش از تشکیل یک کمیسیون مرزی مشترک برای خاتمه دادن به مناقشه دیرینه ایران و عثمانی بر سر مرزهایشان، نواحی [مرزی] آذربایجان و کردستان را شناسایی کند. هیچگاه بین این دو دولت مرز تثبیتشدهای شکل نگرفته بود و هریک بنا به قدرتشان در یک مقطع خاص، به قلمرو دیگری تجاوز میکردند. بهعلاوه چند حاکمنشین خودمختار نیز در حولوحوش این محور مرزی وجود داشت که حکمرانانشان بنا به اقتضای وقت، هرروز به یکسو رو میآوردند. حاصل آنکه باریکه وسیعی که عملاً از کوه آرارات تا خلیج فارس امتداد داشت، به عرصه مناقشه تبدیل شده بود. بریتانیا و روسیه چند بار سعی کرده بودند که طرفین را بر آن دارند که بهاتفاق آن دو، یک کمیسیون مشترک تشکیل داده و به این مناقشه خاتمه دهند. آخرین تلاشهای مهمی که در این زمینه مبذول شد در فاصله سالهای 1848 تا 1852 بود که به دلیل پیشامد جنگ کریمه به نتیجه نرسید. در پی مطالعات مینورسکی و شیپلی در حدود شمال غرب ایران، امور کمیسیون به استانبول منتقل شد و مینورسکی در 1912 در مقام دبیر دوم سفارت روسیه بدانجا رفت تا در مباحث چهار قدرت در این زمینه و تدارک نقشهها و بررسیهای لازم شرکت کند.
او در سال 1916، در مقام دبیر اول و چندی بعد نیز وزیرمختار سفارت (1917) شد. پس از آن در 1919 راهی سفارت روسیه در پاریس شد.
با توجه به دانش و تخصص او در زمینه امور شرق نزدیک و ماوراء قفقاز معاصر، بسیاری از مدیران جراید و نشریاتی که به مسائل سیاسی و روز میپرداختند، مشتاق نوشتههای او بودند. مقالات متعددی از او در مورد روسیه، ترکیه، آذربایجان و گرجستان معاصر و همچنین موصل، مسائل بینالمللی نفت و افغانستان امروز در این نشریات منتشر شدند.
مدتزمانی بود که آثار مینورسکی مورد توجه سر دنیسون راس قرار گرفته بود؛ مدیر مدرسه تحقیقات شرقی در لندن که در شناسایی و ارزیابی افراد نظری صائب داشت. سر دنسیون موفق شد مینورسکی را از پاریس به دانشگاه لندن بکشاند و مینورسکی تا پایان دورهای که به تدریس اشتغال داشت، نخست در مقام مربی فارسی (1932)، سپس دانشیار ادبیات و تاریخ ایران (1933) و بالاخره در پی بازنشستگی سر دنسیون در 1939 بهعنوان استاد فارسی در آنجا باقی ماند. مینورسکی در 1944 (در 67سالگی) و درحالیکه به عضویت افتخاری مدرسه [تحقیقات شرقی] نائل آمده بود، بازنشسته شد
اثر بزرگ مینورسکی در سال 1937 و در مجموعه انتشارات یادبود گیب منتشر شد: ترجمه انتقادی یک متن جغرافیایی فارسی موسوم به «حدود العالم»، از یک نویسنده ناشناس که در سال 982م/372ق، به رشته تألیف درآمده است.
ولادیمیر فدورویچ در سال تحصیلی 49-1948 استاد مدعو دانشگاه فؤاد قاهره بود. همین مؤسسه در 1955 انتشار سفرنامه ابودلف، شاعر و سیاح عرب را به ایران، همراه با ترجمه انگلیسی و حواشی مینورسکی تقبل کرد.
پروفسور مینورسکی در دوره خود به افتخارات فراوانی نائل آمد. در 1942 به عضویت ناپیوسته آکادمی بریتانیا انتخاب شد و از اعضای افتخاری انجمن آسیایی [فرانسه]، مجمع آلمانی تحقیقات مشرق و انستیتوی مطالعات اسلامی پرو بود.
در 1963 به عضویت پیوسته فرهنگستان کتیبهها و ادبیات انتخاب شد. دانشگاه بروکسل در 1948 به او دکترای افتخاری اعطا کرد و پانزده سال بعد نیز دانشگاه کمبریج به او دکترای افتخاری داد.
وفات
ایشان در 25 مارس 1966، در سن 89 سالگی از دنیا رفت[۱].
آثار
از آثار متعدد او به زبانهای روسی، فرانسوی، انگلیسی، فارسی و عربی میتوان به این موارد اشاره کرد:
- لرها و لرستان؛
- کردها نوادگان مادها؛
- ایران، دین و تاریخ آن؛
- عوامل جغرافیایی در هنر ایران؛
- حماسه ملی ایرانیان؛
- مقدمه قدیم شاهنامه؛
- ایران در قرن پانزدهم (به زبان فرانسه)؛
- تصحیح «تذكرة الملوك، رسالهای در باب دستگاههای دیوانی و تأسیسات و بنیانهای اداری دولتی در عهد صفویه»؛
- مقالاتی در باب «اصل و منشأ گوران و ادبیات گورانی، خاقانی و اندرونیکوس و ویس و رامین»؛
- تحقیقاتی درباره تاریخ قفقاز (به زبان انگلیسی)؛
- ترجمه «رساله دوم ابودلف در باب سفرهای او در ایران و وصف بلاد آن در حدود ۳۳۰ق»؛
- ترجمه «خلاصه عالمآرای امینی، تألیف فضل بن روزبهان خنجی به انگلیسی»؛
- ترجمه و تعلیقات بر «تاریخ شروان و دربند»؛
- جنگهای رومیان و بوزنطیان در آذربایجان؛
- اصلاحات ارضی در عهد آق قویونلو[۲].