ابن باکویه، محمد بن عبدالله

ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن عبیدالله بن باکویه شیرازی (متوفای 428ق)‌، از مشایخ صوفیه در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم.

ابن باکویه شیرازی‌
NUR106786.jpg
نام کاملابن باکویه شیرازی‌، ابومحمد بن عبدالله بن عبیدالله
نام پدرعبدالله
محل تولدشیراز، ایران
محل زندگیشیراز، نیشابور
رحلت428ق
مدفنشیراز
اطلاعات علمی
اساتیدشیخ ابوعبدالله ابن خفیف
معاصرینابوالقاسم قشیری، شیخ ابوسعید ابوالخیر، شیخ ابوالعباس نهاوندی
برخی آثارالحکایات، بدایة حال الحلاج و نهایته

شهرت، نام‌های دیگر

شهرت او در منابع عربى به‌صورت ابن باکویه‌، و ابن باکو، و در کتب فارسى گاهى به شکل باکو و باکویه ضبط شده است‌. نام او و نام پدرش در اکثر منابع معتبر قدیمى به صورتى است که در بالا آورده شده‌. ولى در بعضى از منابع متأخر نام او را على و نام پدرش را محمد نوشته‌اند، و در بعضى منابع نام جد او را احمد ضبط کرده‌اند. شهرت او مأخوذ از نام جدش «باکویه‌» است که آن نیز منسوب به باکوی شروان است و چون او در آخر عمر در دامنه کوهى در نزدیکى شیراز عزلت گزید، نزد عامه مردم آن نواحى به باباکوهى یا بابای‌کوهى مشهور گشت‌.

اساتید، معاصران و مصاحبان

ابن باکویه در جوانى در حلقه مریدان و شاگردان شیخ ابوعبدالله ابن خفیف درآمد و پس از وفات شیخ (371ق‌/981م‌) به سیر آفاق و سیاحت کشورهای مختلف پرداخت و حکایات و روایات بسیاری در احوال و اقوال مشایخ صوفیه گردآورد. گفته‌اند که او در شیراز، متنبى را ملاقات کرده و اشعار او را از خود وی شنیده است. او پس از سیر و سیاحت در کشورهای شرقى اسلامى‌، سرانجام به نیشابور آمد و در خانقاه ابوعبدالرحمان سلمى اقامت گزید. و پس از مرگ سلمى (412ق‌/1021م‌) پیر خانقاه او شد.

ابن باکویه در نیشابور با ابوالقاسم قشیری و شیخ ابوسعید ابوالخیر مصاحب بوده است‌. وی ابتدا ابوسعید ابوالخیر و آیین سماع او را منکر بود، اما پس از دیدن کراماتى از شیخ‌، نسبت به او ارادتى تمام یافت. ابن باکویه مدتى با شیخ ابوالعباس نهاوندی نیز مصاحب بوده و شیخ، او را بزرگ داشته و به فضل و کمال او اعتراف نموده است. خواجه عبدالله انصاری نیز از معتقدان وی بوده و در نیشابور در خانقاه او توقف مى‌کرده است‌. خواجه عبدالله گوید که «من خود، از او به انتخاب‌، هزار حکایت نوشته‌ام و سى‌هزار حدیث‌». امروز بر ما آشکار نیست که چرا ابن باکویه در اواخر عمر، خانقاه نیشابور و حلقه مریدان را ترک گفت و به شیراز بازگشت و در غاری نزدیک آن شهر عزلت گزید. در شیراز مشایخ صوفیه و بزرگان علما از صحبت او کسب فیض مى‌کردند.

وفات

ابن باکویه در سال 428ق در نیشابور وفات یافت.

ابهام زدیی: ابن باکویه و باباکوهی

یکی از اشتباهاتی که در مورد ابن باکویه رخ داده خلط بین او و باباکوهی شاعر سده ششم است. اولین بار گویا جنید شیرازی در کتاب شد الإزار به تصور اینکه ابن باکویه همان باباکوهی است که در شیراز مقبره‌ای معروف دارد بیان کرده که ایشان در سال 442 در غاری در یکی از کوه‌های شمالی مدفون است.

فارغ از اینکه این باباکوهی چه کسی است، به یقین می‌توان گفت که او غیر از ابن باکویۀ شیرازی است، چه اینکه ابن باکویه بر اساس گزارش منابع معتبر تاریخی همچون تاریخ مدینة دمشق و السیاق لتاریخ نیشابور و الأنساب سمعانی و دیگر منابع تاریخی در سال ۴٢٨ در نیشابور رحلت کرده و در همانجا دفن شده است، اما باباکوهی طبق گزارش جنید شیرازی در سال ۴۴٢ در شیراز رحلت کرده است. همچنین ابن باکویه بیشترین شهرتش به حکایاتی است که سماع و روایت کرده است و باباکوهی اشتهارش به شعر و شاعری است. با این حال بیشتر منابع متأخر همچون نفحات الأنسِ جامى وتذكرة رياض العارفين وآثار عجم فرصت شیرازی، تحت تأثیر شد الإزار ابن باکویه و باباکوهی را یکی دانسته‌اند.

در تحقیقات متأخر مقاله استاد زریاب خویی در دانشنامۀ جهان اسلام اين اشتباه را متذكر شده و اطلاعات نسبت جامعی در مورد شخصیت ابن باکویه ارائه کرده است. با این حال مقاله دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در مورد ابن باکویه تحت تأثیر نفحات و منابع متأخّر بین ابن باکویه و باباکوهی خلط کرده است [۱]


جایگاه علمی

ابن باکویه در علوم مختلف متبحر بوده و به‌ویژه در استماع و نقل حدیث و آشنایى با حکایات و سیره‌های مشایخ طریقت، شهرتى تمام داشته است.

آثار

احمد بن على بن خلف شیرازی ادیب که در نیشابور مى‌زیسته‌، کتاب‌هایى از جمله کتاب «الحکایات» را از ابن باکویه نقل کرده است.

از آثار منسوب به او یکى رساله‌ای است درباره حسین بن منصور حلاج به عنوان «بدایة حال الحلاج و نهایته» که لوئى ماسینیون (بخشIII)آن را به چاپ رسانده است‌.

دیگری کتاب «اخبار العارفین» است که حاجى خلیفه در کشف الظنون از آن یاد کرده است، اما نسخه‌ای از آن در دست نیست‌.

دیوان شعری به فارسى نیز به او نسبت داده‌اند که در آن شاعر به «کوهى‌» تخلص کرده است‌. اگر چه برخى از مستشرقین همچون ریو، اته‌، ژوکوفسکى و برتلس در صحت این انتساب اصرار ورزیده‌اند، لیکن شیوه گفتار در این اشعار هیچ گونه مناسبت و شباهتى با سبک و اسلوب شعر فارسى در سده‌های 4 و 5ق ندارد، و هیچ یک از مؤلفاتى که تا پیش از سده 13ق به ذکر احوال ابن باکویه پرداخته‌اند از شاعری او سخنى نگفته و شعری به او نسبت نداده‌اند. به نظر آقابزرگ سراینده این دیوان قبل از قرن 9ق نمى‌زیسته است و به نظر زرین کوب سراینده این اشعار که شاعری با تخلص کوهى است‌، متعلق به بعد از عصر حافظ است. [۲]

پانویس

  1. ر.ک: لاشیء، حسین، ج3، ص91-92
  2. ر.ک: لاشیء، حسین، ج3، ص91-92

منابع مقاله

لاشیء، حسین، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.

وابسته‌ها