شرح التلقین

شرح التلقين، نوشته محمد بن علی مازری (443 یا 453-536ق)، فقیه و محدث بزرگ مالکی است. نویسنده، مباحث کتاب «التلقين» اثر ابومحمد عبدالوهاب بن علی بن نصر بغدادی (422-362ق) را،که یک دوره از فروعات فقهی مذهب مالکی است، شرح کرده است. محمد مختار سلامی پژوهش این اثر را انجام داده و آن را در سه جلد عرضه نموده است.

شرح التلقین
شرح التلقین
پدیدآورانما‌زری، محمد بن‌ علی (نويسنده)

سلامی، محمد مختار (محقق)

قاضی عبد الوهاب، عبد الوهاب بن علی (نويسنده)
عنوان‌های دیگرالتلقین في الفقه المالکي. شرح
ناشردار الغرب الإسلامي
مکان نشرلبنان - بیروت
سال نشر1997م - 2008م
چاپ1
زبانعربی
تعداد جلد3
کد کنگره
ب7ت 8028 178/5 BP
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

مباحث این شرح همچون اصل کتاب عبارتند از: «طهارت؛ نماز؛ جنازه‌ها؛ زکات؛ روزه؛ اعتکاف؛ مناسک حج؛ جهاد؛ قَسم‌ها و نذرها؛ ضحایا و عقیقه؛ نکاح و طلاق؛ دادوستدها؛ اجاره؛ حجر و تفلیس؛ شفعه و قسمت؛ جنایات، قصاص و دیه؛ حدود؛ قطع؛ داوری و شهادات؛ احباس، وقف‌‎ها، صدقه‌ها، بخشش‌ها، وصیت‌ها؛ فریضه‌ها و میراث‌ها»[۱]‏.

این کتاب، از روش یگانه‌ای در شرح فقه مالکی برخوردار است؛ به‌گونه‌ای که خُبرگان و صاحب‌نظرانِ این مذهب، به جایگاه بلند و ممتاز آن معترفند؛ چراکه متن و شرح آن، دستاورد علمی دو عالم بزرگ و جلودار مذهب مالکی است، که یکی (عبدالوهاب) روش علمی «مدرسه عراق» را و دیگری (مازری) «مدرسه قیروان» را به نمایش گذارده‌اند[۲]‏. «التلقين» خود، یک دوره کامل از فروعات فقهی مذهب مالکی را به‌اختصار در بر دارد و از نیکوترین کوتاه‌نوشت‌هایی است که منبع درسی برای طلبه‌ها شمرده می‌شود. عبدالوهاب در این اثر به روش ابن جلّاب در کتاب «التفريع» رفته و در مسیری که عالمان بغداد پیموده‌اند، گام برنداشته است. او به مذهب مالکی و دلایل خاص خود بسنده کرده، اقوال بزرگان این مذهب را متعرض نشده است. البته به آرای مذاهب دیگر نیز اشاراتی دارد[۳]‏.

شرح التلقين، اثر یگانه‌ای است که در باره آن گفته‌اند: کتابی مانند آن در مذهب مالکی نیست. از این مکتوب با نام‌های «الكتاب الكبير» و «المعين علی التلقين» نیز یاد شده است. روش مازری در این شرح بدین‌گونه است که:

  1. نص کتاب را (چه کوتاه و چه بلند باشد)، بخش‌بخش نموده، آنگاه پرسش‌هایی (از دو تا بیست پرسش) را برای هر بخش طرح می‌کند؛ برای نمونه، هنگامی که قاضی می‌نویسد: «و أما أركان الصلاة التي هي منها فتسعةٌ و هي التحريم»، مازری می‌گوید: « هفده پرسش در این‌باره مطرح است».
  2. او گاهی همان پرسش‌ها را در جای دیگر نیز به‌مناسبت فرع فقهی دیگری می‌آورد.
  3. همچنین، گاهی مازری نگاه آموزشی مَدرسی داشته، تمرین‌هایی را برای ورزیده ‌شدن ذهن طلبه‌ها مطرح می‌کند.
  4. او در شرح خود، روش قاضی عبدالوهاب را در توجهی که فقط بر فقه مالکی دارد، کنار نهاده، پس از درج آرای «مالک» به بررسی دیدگاه پیشوایان مذاهب دیگر می‌پردازد که از میان آن‌ها به حنفیه و شافعیه بیشتر پرداخته، گاهی نیز به آرای حنبلیان، حسن بصری (21-110ق)، ابوثور کلبی بغدادی (درگذشته 240ق) و سفیان بن سعید ثوری (97-161ق)، توجه می‌کند.
  5. مازری در نقل آرای فقهای مذاهب به آنچه شهره است، بسنده نکرده، بلکه به منابع اصلی رجوع می‌نماید.
  6. او فقط در آرای فقهی و انتساب آن‌‎ها به فقیهان مذاهب کاوش نکرده، بلکه با اجتهاد خویش دیدگاهی را که درست می‌داند، هرچند با مذهب مختارش (مالکی) سازگار نباشد، بیان می‌کند که نمونه آن را در طهارت با آب طاهر و طهور می‌توان دید. بدین‌گونه است که روش مازری با روش مدرسه قیروانیه نیز تفاوت می‌کند. با این توضیح که «اهل عراق» در تدریس کتابی چون «مدوّنه»، مسائل آن را اساس بحث قرار داده، سپس بر مبنای آن، فصل‌های مذهب مالکی را با ادله و قیاس بررسی می‌کنند و در این‌باره، به تصحیح روایات و کاوش در الفاظ توجه ندارند. بلکه، دأب ایشان بررسی مسائل و تحریر دلایل به شیوه جدلیان و اصولیان است. اما قَرویان به الفاظ کتاب، بواطن اَبواب، تصحیح روایات، بیان وجوه احتمالات، اضطراب کلام، اختلال مقال، ترتیب اسلوب اخبار و ضبط حروف عنایت ویژه‌ای دارند. در واقع، توجه مدرسه قیروانیه به تتبع اقوال مذاهب دیگر و بررسی و موازنه ادلّه آن‌ها در مقایسه با مدرسه عراقی ضعیف است؛ ازاین‌رو، مازری در اتخاذ روش خود، به‌ویژه در این شرح، شیفته و شگفت‌زده «روش عراقی» است و بدین طریق مشی نموده، بدون آنکه روش قیروانی را رها کند. در واقع، او با جمع میان روش‌ها، مدرسه ویژه‌ای را در کتابت فقه مالکی ایجاد نموده است. از اینجا است که قاضی عیاض در وصف این شرح می‌گوید: «در مذهب مالکی، کتابی مانند آن نیست»[۴].
  7. روش او در نقل و جمع میان احادیث بدین‌گونه است که بسیار دیده می‌شود که مازری یک حدیث را نقل به معنا نموده، یا فقط بُریده‌ای از آن را ذکر می‌کند. این کار، تخریج احادیث کتاب او را دشوار نموده است. همچنین، او در تتبعی که از مذاهب و ادله دارد، حدیث‌های متعارض را به‌کار می‌گیرد و به هر دو عمل می‌نماید. البته مازری در این‌باره، واژه‌های مرسومی مانند «جمع»، «تأویل» و «توفیق» را که بر زبان فقیهان جاری است، به‌کار نبرده، بلکه از واژه «البِناء» بهره می‌جوید. تصور او این است که بنای سنّت به این طریق، قوت و صلابت بیشتری می‌یابد[۵].‏

سلامی (محقق) این کتاب را با مقدمه‌ای درباره زندگی و آثار عبدالوهاب و مازری آغاز نموده است و به نسخه‌هایی از متن و شرح که در کتابخانه‌ها دیده است و برای تهیه این اثر به‌کار گرفته، اشاره می‌کند. او همچنین، در پاورقی‌ها به تطبیق نسخه‌ها و تخریج احادیث کتاب پرداخته است[۶]‏.

پانویس

  1. ر.ک: بغدادی، عبدالوهاب بن علی، ص246-239
  2. ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص6-5
  3. ر.ک: همان، ص25-24
  4. ر.ک: همان، ص84-80
  5. ر.ک: همان، ص92-91
  6. ر.ک: همان، ص106-12 و 195

منابع مقاله

  1. مقدمه محقق.
  2. بغدادی، عبدالوهاب بن علی، «التلقين في الفقه المالكي»، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، 2008م.


وابسته‌ها