سبکشناسی
سبکشناسی تألیف پییر گیرو، ترجمه و شرح جلال مرامی، نرجس توحیدی فر؛ زبانشناس برجستۀ فرانسوی است و از اینرو حائز اهمیت است که خواننده را با ریشهشناسی سبکشناسی آشنا میکند. درواقع گیرو در این کتاب بیش از آنکه بخواهد انواع سبکشناسی را بیان کند، به پیدایش و ریشههای آن میپردازد و قصد دارد لایههای پنهان آن را آشکار کند.
سبکشناسی | |
---|---|
پدیدآوران | گیرو، پییر (نویسنده)
مرامی، جلال (شرح و ترجمه) توحیدی فر، نرجس (شرح و ترجمه) |
ناشر | شفیعی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1402 |
شابک | 1ـ14ـ5926ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
سبکشناسی را به عنوان شاخهای از زبانشناسی کاربردی، میتوان محصول امتزاج زبانشناسی و نقد دانست. در حقیقت وقتی نقد و زبانشناسی هرکدام جداگانه نضج گرفتند، طی یک پیوند که نتیجهاش محصولی میانرشتهای بود، سبکشناسی را به وجود آوردند. نقد ادبی کلاسیک منحصر به بلاغت بود؛ اما از قرن نوزدهم به بعد بهتدریج معیارهای نقد ادبی از انحصار بلاغت خارج شد و مؤلفههای زیباییشناسی متن تغییر کرد؛ از جمله نتایج این تغییر، شکلگیری مکتب فرمالیسم بود. از سوی دیگر زبانشناسی نیز با نظریۀ نوین سوسور در اوایل قرن بیستم در ساحتی اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفت.
شارل بالی با ترکیب نقد و زبانشناسی، سبکشناسی را به عنوان یک رشتۀ دانشگاهی متمایز برای تکمیل زبانشناسی سوسوری پیشنهاا داد. برای بالی، زبانشناسی سوسور بهخودیخود نمیتوانست زبان بیان شخصی را به طور کامل توصیف کند. سخنرانی یاکوبسون با عنوان «زبانشناسی و شاعرانگی» در سال 1960، اغلب اولین صورتبندی منسجم سبکشناسی شناخته میشود و استدلال او این بود که مطالعۀ زبان شاعرانه باید زیرشاخهای از زبانشناسی باشد. کارکرد شعری یکی از شش کارکرد کلی زبان بود که او در سخنرانشاش توضیح داد. بقیۀ کارکردها عبارت بودند از: کارکرد ترغیبی، کارکرد ارجاعی، کارکرد عاطفی، کارکرد همدلی و کارکرد فرازبانی.
سبکشناسی از پایههای روشهای نقدی دیگر چون نشانهشناسی و روایتشناسی به شمار میرود. همچنین در دهههای پایانی قرن بیستم از دل سبکشناسی، تحلیل گفتمان بیرون آمد. الگوی یاکوبسن به دلیل انتزاعیبودن بیشتر برای شروع طبقهبندی سبکها مفید بود؛ اما مدلهای تحلیل گفتمان نقشگرای مبتنی بر دستور زبان مایکل هلیدی فاکتورهای دقیق و جزئی را برای سبکشناسی ارائه میدهد. دستور زبان هلیدی چارچوب مفیدی را برای بررسی سطح گفتمان متون گفتاری و نوشتاری فراهم میکند؛ زیرا این الگو در پی ربط دادن ساختار به تأثیرات کارکردی یا معناشناسانۀ متون است.
نویسندۀ این کتاب پییر گیرو زبانشناس برجستۀ فرانسوی است و از اینرو حائز اهمیت است که خواننده را با ریشهشناسی سبکشناسی آشنا میکند. درواقع گیرو در این کتاب بیش از آنکه بخواهد انواع سبکشناسی را بیان کند، به پیدایش و ریشههای آن میپردازد و قصد دارد لایههای پنهان آن را آشکار کند.
به طور کلی این کتاب همۀ مکاتب سبکشناسی که در غرب شکل گرفته را در خود گنجانیده است و به طور خلاصه میدان وسیعی را به روی مجامع پژوهشی و دانشگاهی گشوده است. نویسنده بعد از مقدماتی دربارۀ بلاغت و سقوط بلاغت به سبکشناسی میپردازد و انواع سبکشناسی یعنی سبکشناسی توصیفی یا سبکشناسی بیان، سبکشناسی تکوینی یا سبکشناسی فردی، سبکشناسی کارکردگرا و سبکشناسی ساختارگرا را توضیح میدهد و در پایان به مأموریتهای سبکشناسی اشاره میکند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات