کلیات علوم حدیث

کلیات علوم حدیث تألیف علی نصیری گیلانی؛ توسط انتشارات وحی و خرد روانهٔ بازار شده است. این اثر سومین جلد از مجموعهٔ «حدیث‌پژوهی» است.

کلیات علوم حدیث
کلیات علوم حدیث
پدیدآوراننصیری، علی (نویسنده)
ناشرمعارف وحی و خرد
چاپاول
کد کنگره
‏Bp 109/ن 6 آ5

درباره کتاب کلیات علوم حدیث در مقدمهٔ کتاب کلیات علوم حدیث آمده است که پرداختن به مجموعه‌ای از این دست مباحث، به عنوان پیش‌درآمد ورود به علوم ۴ گانهٔ حدیث از آن جهت لازم است که آن‌ها به‌گونه‌ای به واکاوی نهایی دربارهٔ این دست از مسائل وابسته‌اند و تا افق‌های روشن این دست از مباحث آشکار نشود، نوبت به طرح علوم ۴ گانه حدیث نخواهد رسید؛

به‌عنوان نمونه درصورتی‌که دیدگاه قرآنیون مبنی بر بی‌نیازی به سنت موردنقد قرار نگیرد، برای حدیث و میراث حدیثی هویت و هستی‌ای باقی نمی‌ماند تا دربارهٔ تاریخ حدیث، رجال حدیث، درایة‌الحدیث یا روش فهم احادیث سخن به میان آید. نویسندهٔ کتاب حاضر با چنین باوری کتاب را در ۱۲ فصل نوشته است.

این کتاب به ترتیب به چنین موضوعاتی پرداخته است:

فصل اول: جایگاه علوم حدیث؛

فصل دوم: حجیت سنّت نبوی و ولوی؛

فصل سوم: منابع سنت نبوی و ولوی؛

فصل چهارم: جایگاه سنت در دین شناخت؛

فصل پنجم: دیدگاه قرآنیون دربارهٔ جایگاه سنت؛

فصل ششم: اهل‌بیت(ع) و تدوین کتب حدیثی؛

فصل هفتم: جایگاه کتب اربعه از نگاه اخباریان و اصولیان؛

فصل هشتم: نقد شبهات دربارهٔ کتب اربعه؛

فصل نهم: میراث حدیثی شیعه و پدیدهٔ جعل؛

فصل دهم: میراث حدیثی شیعه و پدیدهٔ نقل به معنا؛

فصل یازدهم: میراث حدیثی شیعه و پدیدهٔ تصحیف؛

فصل دوازدهم: روش‌های اعتبارسنجی روایات.

بخشی از کتاب کلیات علوم حدیث به استناد تعامل رایج میان عالمان شیعه، تاریخ مطالعات دینی شیعه را به دو دوره متقدمان و متاخران تقسیم می‌کنند. به آغاز مطالعات دینی تا دوران علامه حلی (متوفای ۷۲۶)؛ یعنی نیمه اول سده هشتم، عصر متقدمان و دوران پس از آن تا کنون را عصر متاخران می‌گویند؛ چنان که شیخ بهایی و صاحب معالم مرز بین متقدمان و متاخران را علامه حلی و استادش سید جمال‌الدین بن طاووس می‌دانند.

این امر در عرصه‌هایی همچون فقه، اصول، تفسیر، حدیث و کلام جاری است. به احتمال زیاد افکار و اندیشه‌های بلند علامه حلی، نقش او در راه دادن مباحث حِکمی و عقلی در مطالعات دینی و نواندیشی‌های او در این تقسیم بندی موثر بوده است؛ زیرا معنای این تقسیم آن است که با ظهور علامه حلی گویا عصر متقدمان پایان یافته و دورانی نو در عرصه مطالعات و مباحثات دینی رقم خورده است.

این پدیده در زمینه احادیث، منتهی به ظهور اندیشه‌های نوینی شد که تبدیل تقسیم ثنایی احادیث به تقسیم رباعی از جمله اهم این تحولات بوده است. بر اساس دیدگاه قدماء از یک سو احادیث به دو دسته صحیح و ضعیف تقسیم می‌شد و از سویی دیگر مبنای تقسیم بیش از هر عامل دیگر بر متن و اعتبار صدوری و نه سندی تکیه داشت، اما در دوران متاخر از یک سور احادیث به چهار دسته: صحیح، حسن، موثق و ضعیف تقسیم شد و از سویی دیگر، همه مولفه‌های ارزش گذاری روایات با اعتبار سندی گره خورد.

در اصطلاح قدما حدیثی صحیح بود که صدور متن آن از معصوم مورد وثوق بوده و متن آن با قراین اطمینان‌آور همراه باشد؛ صحیح از نظر قدما، از سه حال خارج نیست: ۱. روایتی که صدورش از معصوم قطعی باشد؛ ۲. در کنار علم به صدور حدیث از معصوم، فاقد معارض قوی‌تر از خود باشد؛ ۳. در عین فقدان قطعیت صدور روایت از معصوم، صحت مضمون آن در واقع قطعی باشد. [۱]


پانويس


منابع مقاله

پایگاه اطلاع‌رسانی حدیث شیعه (حدیث نت)

وابسته‌ها