مجموعه آثار شیخ اشراق ثانی
مجموعه آثار شیخ اشراق ثانی تألیف شهابالدین محمد بزشلویی کمیجانی، با مقدمه، تصحیح و تحقیق محمد کریمی زنجانیاصل؛ نویسنده در این رساله با بیانی روشن و با نثری وزین و آسانیاب، به بازنمود اساسیترین مسئلۀ حکمت اشراقی همت گماشته است که همان «علم حضوری» و به تعبیر فلسفۀ جدید «مسئلۀ شناسایی و شناخت» باشد.
مجموعه آثار شیخ اشراق ثانی | |
---|---|
پدیدآوران | بزشلویی کمیجانی، شهابالدین محمد (نویسنده) کریمی زنجانیاصل، محمد (محقق) |
ناشر | شولا |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 5ـ41ـ7770ـ964ـ978 |
کد کنگره | |
ساختار
کمیجانی کتاب خود را در یک مقدمه و چهار اشراق به این ترتیب تنظیم کرده است
گزارش محتوا
شیخ شهابالدین محمد بن موسی بن محمد بزشلویی کمیجانی عراقی از جملۀ حکمتپیشگان ناشناختۀ روزگار قاجار است که در منابع قاجاری دربارۀ زندگی و آثار او کمتر نکتۀ قابل توجهی میتوان یافت. بر اساس اشارات او دانسته میشود که در سال 1245 هجری در خانوادهای اهل علم و ادب زاده میشود. پدرش اهل علم بود و خط خوشی داشته است. تا سال سوم دانشاندوزیاش در 1263 هجری نزد پدرش به تعلیم علوم ادبی و دینی مشغول بوده است. سال 1265 به بروجرد میرود و نزد سید کشفی به مدت دو سال همزمان به تعلیم علوم رسمی و باطنی همت میگمارد. در سال 1267 به نیشابور میرود و نه سال در این شهر به تحصیل میپردازد تا اینکه به سبزوار میرود و در محضر ملاهادی سبزواری، تزکیۀ نفس و تعلیم دانش را پیوندی دوباره میبخشد و در حکمت اشراقی پایهای ارجمند مییابد.
پس از درک محضر حکیم سبزواری، به سوی اصفهان رهسپار میشود و به اشارت حکیم و عارف دلآگاه این شهر ـ میرمحمد حسینی ـ در مدرسۀ نوریه رحل اقامت میافکند و با الهامگرفتن از این اقامت رمزی، تعلیمات اشراقی خود را تکمیل میکند. پس از چندسال اقامت در اصفهان به عتبات عالیات میرود؛ سرانجام در سال 1299 به کرمانشاه بازمیگردد و در این شهر مجلس درس حکمی خود را برپا میکند و به کار وعظ و خطابه و دعوت مردم به معارف الهی نیز همت میگمارد. از جمله شاگردان او میتوان به میرزا نصرالله رضوان، میرزا اسماعیل بن میرزا حسن نجومی، موسی لقا و ... اشاره کرد. تاریخ درگذشت او را سال 1313 قمری ذکر کردهاند و بنا بر وصیتش در کرمانشاه دفن شد و بر مزارش هیچ نشانی نگذاشتند.
از آثار این حکیم نوراندیش، باید از رسالهای در شرح اشراقی آیۀ نور یاد کرد که نخستین ویرایش آن را در اصفهان به نگارش درآورده است. در فرازهای چندی از این رساله، نگارش آن را به سالهای پیش از 1289 هجری میرساند. این رساله به زبان فارسی را واپسین اثر اشراقی نگاشتهشده در عصر قاجار میتوان دانست. کمیجانی در این رساله با بیانی روشن و با نثری وزین و آسانیاب، به بازنمود اساسیترین مسئلۀ حکمت اشراقی همت گماشته است که همان «علم حضوری» و به تعبیر فلسفۀ جدید «مسئلۀ شناسایی و شناخت» باشد.
کمیجانی کتاب خود را در یک مقدمه و چهار اشراق به این ترتیب تنظیم کرده است:
اشراق اول در دو تجلی: اول در بیان موافقت میان برها و عیان، دوم در بیان معنای نور و ظلمت.
اشراق ثانی در سه تجلی: اول در تحقیق کلمۀ مبارکۀ الله است لفظاً و معناً، دوم در بیان حقیقت نور و عینیت او با جمیع اسماء و مراتب حضرت الوجود، سیم در بیان اضافۀ نور به سوی سماوات و ارض.
اشراق ثالث در بیان مُثُل در دو تجلی: اول در بیان فرق میانۀ مُثُل با مَثَل، دوم در بیان تحقیق مَثَل.
اشراق رابع در بیان شجرۀ مبارکه در دو تجلی: اول در بیان مطلبی کلی، دوم در بیان اینکه شجرۀ مبارکه، بدن آدمی و صیصیۀ بشری است.
منابع مورد استفادۀ کمیجانی در نگارش «نور الصدر» بسیار متنوعاند که آنها را میتوان چنین طبقهبندی کرد: آیات قرآن و احادیث قدسی، احادیث رسول اکرم و ائمۀ اطهار (ع)، متون حدیثی و تفسیری شیعی مثل کتاب التوحید شیخ صدوق، متون حکمی و فلسفی مثل الاشارات ابن سینا، متون منظوم و منثور عرفانی مانند مثنوی مولانا، سرودههای نامدار ایرانی بهویژه خیام نیشابوری و ... . البته او بیشترین ابیات را از مولانا، شبستری، حافظ و مغربی نقل کرده است.
رویکرد کمیجانی در «نور الصدر» همان رویکردی است که در آثار استادش سبزواری میتوان یافت و حتی در نگاه نخست چنین مینماید که در پی شرح فرازهایی از منظومۀ فلسفی استاد خود بوده است. با این وجود او بر خلاف سبزواری، برای فهم آموزههای شیخ اشراق به بهرهگیری از حکمت صدرایی اصراری ندارد و حتی در فرازهایی از اشراق ثانی، ذیل عنوان «تحقیق اشراقی» به نقد آموزۀ صدرایی شناخت همت میگمارد.
این تصحیح بر اساس چهار نسخۀ خطی موجود انجام گرفته است.[۱]
پانويس