خلیلی، خلیلالله
خلیلالله خلیلی (1286-1366ش)، شاعر افغانستانی پارسیگوی که علاوه بر سرودن اشعاری در همدردی با مظلومین فلسطین و دیگر مظلومین عالم، در تحقیق و تصحیح آثار شعرای فارسیزبان فعالیت داشته است. تصحیح دیوان بیدل دهلوی از جمله آثار اوست.
خلیلی، خلیل الله | |
---|---|
نام کامل | خلیلالله خلیلی |
نام پدر | محمدحسینخان مستوفیالممالک |
ولادت | 1286ش |
محل تولد | باغ جهانآرای کابل، افغانستان |
رحلت | اردیبهشت ماه 1366ش |
پیشه | شاعر، نویسنده، سیاستمدار |
ولادت
خلیلی، در سال 1286ش، در باغ جهانآرای کابل متولد شد. پدرش محمدحسینخان مستوفیالممالک از بزرگان منطقهٔ کوهستان در شمال کابل و وزیر مالیهٔ عهد امیر حبیبالله خان بود که بعداً به فرمان امانالله خان به دار آویخته شد.
فعالیتها
وی در سنین کودکی والدینش را از دست داد و درس را در نیمه راه رها کرد. او سالها در کابل، کوهستان و بلخ زیست و در پستهای اساسی زیادی در سازمانهای دولتی داخل و خارج افغانستان کار کرد. در اوایل دهه بیست خورشیدی به سمت معاون دانشگاه کابل به کار گماشته شد. در سال ۱۳۳۰ ریاست مستقل مطبوعات را بهعهده گرفت و در سال ۱۳۳۲ بهعنوان مشاور عالی سلطنتی در دربار محمد ظاهر شاه خدمت کرد و نیز مدتی نماینده مجلس بود و در سالهای نخستین دهه ۵۰ بهعنوان سفیر کبیر مدتی در عربستان سعودی و سپس در عراق مشغول به کار بود. جدای مناصب اجرایی، موقعیتی بود که خلیلی در عالم ادب کسب کرد و بهزودی به عنوان یکی از نامداران شعر افغانستان بدل گشت.
دوران مهاجرت
خلیلی پس از کودتای هفت ثور سفارت را ترک گفت و مدتی در اروپا و آمریکا به سر برد. اما به سبب عشق وطن دیر در آنجا نپایید. او پس از آن به پاکستان رفت و در کنار هزاران هموطن آوارهاش مسکن گزید و در این دوره آثار بسیاری از خود به جای گذاشت.
اشعار خلیلی
او همواره، در شعرش متوجه تودههای رنجکشیده و محروم جامعه افغان بود. سراسر دیوانش مشحون از همدردی با ویتنامیها، فلسطینیها و سایر محرومان جهان است و افرادی چون اقبال لاهوری و سید جمالالدین اسدآبادی را در مد نظر دارد و آرمانها و اهداف آنان را پی میگیرد:
قلم در پنجه من نخل سرماخورده را ماند | دوات از خشکمغزیها دهان مرده را ماند | |
نه پیوندی به دیروزی نه امیدی به فردایی | دل بیحاصل من شهر توفانبرده را ماند |
غزلهای خلیلی، روان و مطبوع است. هرچند که اندکی رنگ غزلهای شاعران سبک هندی را دارد، اما از آن تعقیدها بهدور است و بیشتر به شاعران دوره بازگشت ایران ماننده است و به گمان من بتوان او را به رهی معیری شبیه دانست[۱].
وفات
در اردیبهشت ماه 1366ش استاد خلیلاللّه خلیلی شاعر پارسیگوی افغانستان در 83 سالگی درگذشت. استاد خلیلی هشت سال آخر عمر را در غربت و آوارگی گذراند. اشغال افغانستان او را از وطنش آواره کرد و شاعر تا آخرین لحظات عمرش با درد و اسف، نابودی استقلال کشورش را شاهد بود و بر این درد و ماتم، مرثیهها سرود[۲].
جسد وی پس از ۲۵ سال از درگذشتش، از پاکستان به کابل منتقل و در مراسم رسمی در محوطه دانشگاه کابل و در کنار آرامگاه سید جمالالدین افغان به خاک سپرده شد.
آثار
خلیلی در مجموع ۶۲ اثر منظوم و منثور در عرصههای مختلف هنر، ادب، سیاست، فلسفه و عرفان دارد که بیشترشان در داخل و خارج از افغانستان به چاپ رسیدهاست.
- سلطنت غزنویان؛
- کلیات ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل (مقدمه)؛
- دیوان بیدل دهلوی (تصحیح)؛
- درویشان چرخان؛
- فیض قدس[۳].
پانویس
منابع مقاله
- فرزاد، عبدالحسین، «یادی از خلیلالله خلیلی شاعر معاصر افغان»، بخارا، آذر 1377، شماره 3، ص345 تا 347.
- هادی، روحالله، «یادی از استاد خلیلالله خلیلی»، رشد آموزش زبان و ادب فارسی، زمستان 1365، شماره 8، ص3 تا 4.
- نورلایب، خلیلی، خلیلالله