عباس میرزا
عباس میرزا تألیف هوشنگ طالع، پیش گفتار از محمداسماعیل حیدرعلی(محمد حیدری)؛ یک تاریخ نگار آگاه و جستجوگر در زوایای پنهان یک یا مجموعه ای از رویدادهای تاریخی، کاری سترگ و توان فرسا برای بیرون کشیدن آگاهی های راستین از میان انبوهی از سندهای دروغین یا مشکوک، گفته های هدفمند و آلوده به دروغ های گمراه کننده پیشینیان، یا تاریخ نگارنمایان بی دقت، کم مایه و گاه مزدور دوران خوی پیش رو دارد. این دشواری ها و کژی ها، گاه چندان است که تاریخ نویس راست نویس و جویای حقیقت، ناگزیر می باید زمان درازی از عمر خویش را در راه رسیدن به آرمانی که مبتنی بر دور ریختن دروغ زنی ها و به پیش نما آوردن واقعیت ها است، بدین کار اختصاص دهد و این همان روندی است که نویسنده این دفتر تاریخی آن را دنبال کرده است.
عباس میرزا | |
---|---|
پدیدآوران | طالع، هوشنگ (نویسنده)
حیدرعلی، محمداسماعیل (پیشگفتار) [[]] (مترجم) |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب از پنج گفتار و سه بخش تشکیل شده است. گفتار یکم: سربرآوردن امپراتوری روس
گفتار دوم: تجریه بخش هایی از قفقاز
گفتار سوم: تلاش سیاسی در راستای بازگرداندن سرزمینهای اشغالی
گفتار چهارم: میان دو جنگ
بخش یکم _ سرکوب عثمانی
بخش دوم _ آتش زیر خاکستر
بخش سوم _ طراحی کامل برای پیروزی کامل
گفتار پنجم: تجزیه سرتاسر قفقاز
گزارش کتاب
یک تاریخ نگار آگاه و جستجوگر در زوایای پنهان یک یا مجموعه ای از رویدادهای تاریخی، کاری سترگ و توان فرسا برای بیرون کشیدن آگاهی های راستین از میان انبوهی از سندهای دروغین یا مشکوک، گفته های هدفمند و آلوده به دروغ های گمراه کننده پیشینیان، یا تاریخ نگارنمایان بی دقت، کم مایه و گاه مزدور دوران خویش پیش رو دارد. این دشواری ها و کژی ها، گاه چندان است که تاریخ نویس راست نویس و جویای حقیقت، ناگزیر می باید زمان درازی از عمر خویش را در راه رسیدن به آرمانی که مبتنی بر دور ریختن دروغ زنی ها و به پیش نما آوردن واقعیت ها است، بدین کار اختصاص دهد و این همان روندی است که نویسنده برای نوشتن تاریخ شش جلدی و یا 6 دفتر تاریخ تجزیهی ایران در دورانهای گوناگون، پیش رو داشته است. نتیجه آن شد که با اسناد و مدارک به دست آمده، آن باور 182 ساله که علت شکست ایران را بی تدبیری، عیاشی و خست فتح علی شاه از یک سو، در رشادت و و دلیری های بیهودهی عباس میرزا - ولیعهد - از دیگر سو، معرفی می کرد، به یک باره دگرگون شد و اسناد نشان داد که بی تدبیری، بزدلی، اشتباهات عباس میرزا پیروزی های برق آسای ارتش ایران را به شکستی تبدیل کرد که کمر ایرانیان را شکست به طوری که هنوز در حال تاوان آن است.
الزام های گریز ناپذیر تاریخ نگاری در چنین مواردی، تاریخ نگار را ناگزیر به چنین اسناد و نقل قول های معتبر به صورت فشرده و ارجاع دادن خواننده به اسناد و نقل قول های مشروح می کند. از این رو جز انگشت شماری از خوانندگان با دانش و جست و جوگر، با خواندن دفتر چهارم تاریخ تجزیه ایران و زیر و رو کردن اسناد و مدارکی که در پانوشت ها و فهرست های هر بخش از کتاب آمده است، می توانند دریابند که شکست های غیرقابل باور ایران در دورهی آخر جنگ های ایران و روس ناشی از سه عامل بوده است: توطئه گری و زمینه سازی وزیر مختار انگلیس در دوره هایی که به بستن عهدنامه گلستان انجامید، خیانت فرد به نام میرفتاح مجتهد و بزدلی عباس میرزای به ظاهر قهرمان؛
اما همان ناگزیر بودن به پیروی از تاریخ نگاری علمی ممکن است باز هم گروهی زا خوانندگان این اثر گران سنگ را از توجه به درون مایهی آن باز دارد. از این رو به خوانندگان گرامی توصیه میشود از رویه 87 این کتاب که با سر خط «تجریه سرتاسر قفقاز» آغاز میشود، مطالب را با چشم دل بخوانند و اگر می خواهند و همت و امکان کافی هم دارند، اصل منابع، مآخذ و اسنادی را که در کتاب آمده اند نیز بخوانند تا دریابند 182 سال دربارهی زمینه های شکست ایران در دورهی آخر جنگ های ایران و روس و بسته شدن عهدنامه ننگین ترکمان چای، به ایرانیان آگاهی های سراسر دروغ داده شده است.[۱]
پانويس