بردههای ایرانی در ورارود
بردههای ایرانی در ورارود تألیف مسعود حسینیپور؛ در این کتاب ضمن اشاره به تاریخ ورارود و وضعیت اجتماعی ترکمنها تا اوایل قرن بیستم، به اسیرگیری آنان از ایرانیان و مباحث مختلف مربوط به آن پرداخته شده است؛ از جمله تعداد بردهها، فروش برده، زندگی در بردگی، جابجایی بردگان و شأن و منزلت آنان، بیماری و مرگ، فرار، شکنجه و. ...
بردههای ایرانی در ورارود | |
---|---|
پدیدآوران | حسینیپور، مسعود (نویسنده) |
ناشر | ندای تاریخ |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 2ـ77ـ8875ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
گزارش محتوا
در چند قرن گذشته بیش از صدهزار نفر از ایرانیان اعم از کودک، زن و مرد از ایران ربوده شده و در ورارود به عنوان غلام و کنیز در وحشیانهترین شرایط تحقیر شده و به بردگی واداشتهاند. دانستههای ما از آنچه که بر آنها گذشته ناچیز است. سبب آن چیست؟ ضعف حافظۀ تاریخی یا اهمال تاریخنویسان؟ بهدرستی میتوان «کمبود دانستهها» را بیش از این و حتی عامل این دو بیان کرد. مردم عامه از اسیرگیری ترکمانان اطلاع و از آن بهشدت واهمه داشتند؛ ولی به نظر میرسد که از رنج اسرا و رفتار غیرانسانی که بر آنها اعمال میشده، بیخبر بودهاند، همچنین وضعیت جغرافیایی منطقه و کویری هولناک که بر سر راه آن قرار داشت و کمتر بردهای میتوانست از آنجا بازگردد.
اسیرگیری و در پی آن بردهداری را میتوان تصاحب انسانها، سلب آزادی و واداشتن آنها به کار اجباری تعریف کرد. بردهها انسانهای نگونبختی هستند که پس از اسارت، شخصیت و هویت خویش را از دست میدهند. آنها دیگر نه یادگاری از خانواده و وطن دارند و باید عادات و همبستگیهای عاطفی خود را فراموش کنند و حتی بیشترشان دیگر نمیتوانند کسی را دوست بدارند. آنها از زمان بردگی با مردمی سروکار دارند که زبانشان را نمیفهمند؛ ولی به انواع مختلف از سوی آنها تحقیر و خوار میشوند.
با حضور ترکمنهای کوچرو از شمال به صحاری قرهقوم و قزلقوم و نزدیکشدن به حیطۀ ایران و نیز سلطنت صفویه از اول قرن شانزدهم میلادی که با شیوع وسیع شیعه همراه بود، اسیرگیری از ایرانیان نهتنها از طرف ترکمنها، بلکه گاه نیز از سوی ازبکها، قرقیزها و قزاقها که شیعه را کافر میدانستند، شدت گرفت. بیشتر اسیران ایران در ولایات بخارا و خیوه فروخته میشوند و بخش کوچکتری نیز در قزاقستان به عرصۀ فروش گذاشته میشدند.
قزاقها نیز در شمال ورارود با ورود به خاک روسیه و نیز دستگیری ماهیگیران در شمال دریای خزر، اسیران روسی را صید میکردند و در آسیای مرکزی میفروختند. هرچند نسبت تعداد بردههای روسی در قیاس با انبوه بردههای ایرانی کمتر بود، این بردهها نیز در همان حیطه و همان شرایط مانند بردگان ایرانی میزیستند.
با پایان سلطنت سامانیان ایرانینژاد در سال 999میلادی و شروع حکومت ترکان قرهخانی، سیل ترکان صحرانشین به خانات بخارا و خوارزم گسیل شد که تقاضای زیاد به محصولات کشاورزی و دامداری را در پی داشت و این نیز محتاج به نیروی کار بود. از اینرو ترکمانان کویر قرهقوم که بین این منطقه و ایران میزیستند با هجوم به شهر و روستا و قافلههای ایرانی، هزاران ایرانی را ربوده و در ولایات بخارا و خوارزم (خیوه) میفروختند. خریداران که ایرانی شیعه را کافر دانسته و بردگی آنها را مجاز میگفتند با این نگونبختان مانند چهارپایان رفتار میکردند. در قرن نوزدهم میلادی که تسخیر منطقه توسط روسهای تزاری شدت یافته بود، بردهها امیدوار بودند که با تسلط کامل روسها، آنها آزاد خواهند شد. ولی چنین نبود و روسها که در پی مستعمرهای آرام برای بسط بازرگانی خود و نیز نزدیکشدن به هندوستان انگلیس بودند، فقط از کارگزاران محلی خواستند که خرید و فروش جدید برده ممنوع و بردگان فعلی در ظرف ده سال آزاد شوند. از اینرو بردههای ایرانی سرخورده، قیام خونینی برپا داشتند. روسها بیمناک از آینده، امر به آزادی بردگان دادند. پس از آزادی، جمعی تصمیم به ادامه اقامت خود در آنجا را گرفتند، گروهی با کشتی به استرآباد فرستاده شدند و هزاران نفر در دستههای مختلف عازم ایران گردیدند؛ ولی ترکمانان صحرای قرهقوم با طمع بر اموال آنان و نیز نفرت از ایرانی شیعه، همگی را در دشتها کشتند. حکومت قاجار فقط از دور نظاره میکرد و بدینسان «جنایت بزرگ» به سکوت و فراموشی سپرده شد.
در این کتاب ضمن اشاره به تاریخ ورارود و وضعیت اجتماعی ترکمنها تا اوایل قرن بیستم، به اسیرگیری آنان از ایرانیان و مباحث مختلف مربوط به آن پرداخته شده است؛ از جمله تعداد بردهها، فروش برده، زندگی در بردگی، جابجایی بردگان و شأن و منزلت آنان، بیماری و مرگ، فرار، شکنجه و. ... نویسنده از منابع مختلفی استفاده کرده و کوشیده است شمایی کلی از وضعیت بردگان ایرانی در سرزمین ورارود به دست دهد.[۱]
پانويس