ایران در سیاحتنامه اولیا چلبی
ایران در سیاحتنامه چلبی، نوشته محمد ظلى (1020-1090ق)، معروف به اولیا چلبی و ابن بطوطه تُرک، بزرگترین تاریخنگار، کاشف و جهانگرد امپراطوری عثمانی است. او سراسر سرزمین گسترده عثمانی، ایران، آسیای مرکزی، روسیه، افریقا، حجاز و اروپا را دیده و یافتهها، دیدهها و شنیدههای خود را ثبت کرده است که سهم «ایران» در این سیاحتنامه سه سفر است. داود بهلولی این اثر را از ترکی استانبولی به فارسی ترجمه کرده است[۱].
ایران در سیاحتنامه اولیا چلبی | |
---|---|
پدیدآوران | اولیاء چلبی (نويسنده) بهلولی، داود (مترجم) |
عنوانهای دیگر | اولیا چلبی سیاحتنامهسی. فارسی. برگزیده |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1398ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-600-436-875-9 |
موضوع | اولیاء چلبی، 1020 - 1093ق. -- سفرها -- ایران -- خاطرات - سفرنامههای ترکی -- قرن 11ق - ایران - سیر و سیاحت - قرن 11ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 8042الف8الف 1183 DSR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سیاحتنامه اولیا، مفصّلترین سفرنامه جهان اسلام است که آن را از نظر کمیت و کیفیت مطالب، با بزرگترین آثار جغرافیایی عرب برابر و گاه برتر برمیشمرند[۲]. این نویسنده ترک عصر امپراطوری عثمانی حجیمترین سفرنامه جهان را در ده جلد نوشته است. او از مجموع این سفرها سه بار به ایران آمده است؛ نخستین سفر او به ایران (حوالی 1056ق) در جلد دوم سیاحتنامه ثبت شده است. او دومین بار پس از ملازمت با «ملک احمد پاشا» در سفر به شرق ترکیه و جدایی از او برای سیاحت ایران در سال (1065ق/1655م) آمد؛ چلبی در این سفر از مناطق ارومیه، اُشنویه، سلماس، تبریز، مراغه، کهروان، اردبیل، سراب، نهاوند، کنگاور، همدان، کرمانشاه، درگزین، قزوین، الموت، قم، ری، دماوند، کاشان و ساوه دیدن کرد. سومین سفر او (از باکو با کشتی به گیلان) بسیار کوتاه بوده است. مترجم در فهرست این بخش، از همه شهرها و روستاهای ایران، که اولیا در متن سیاحتنامه خود به ثبت دقایق و نکات مهم آن پرداخته، یاد نکرده است. او فقط به برخی از این سرزمینها، که در دوران نویسنده و عصر کنونی مهم بوده و هست، میپردازد. در این میان، گزارش بهنسبت مفصل او از دو رسم «شبیهخوانی» و «مقتلخوانی» در تبریز و درگزین (در استان همدان) چشمگیر است. همچنین، شیوه مراودات سیاسی، اوضاع مذهبی و تقابل میان شیعه و سنی (آنگاه که پای دو حکومت صفوی و عثمانی در میان است)، زبان مردمان، نحوه تجارت و ویژگیها و مختصات شهرها از ویژگیهای این اثر است[۳]. نخستین بار، احمد جودت، «سیاحتنامه» را در پایان عصر عثمانی (سال 1314ق) با الفبای عربی منتشر کرد. البته «وزارت معارف» با توجه به اوضاع اجتماعی - فرهنگی دوران زوال عثمانیان بخشی از آن را حذف نمود که بخشهای مذهبی و سیاسی و یادکردی که چلبی از قزلباشان میکند، قیچی سانسور خورده است. همه یا بخشهای این سیاحتنامه به زبانهای گوناگون ترجمه شده است؛ پیشتر، حاج حسین نخجوانی، بخش فارسی تبریز و مراغه آن را سال 1338ش، ترجمه و دانشکده ادبیات تبریز نشر داده است. فاروق کیخسروی بخش مناطق کردنشین آن را سال 1364ش، با نام «کُرد در تاریخ همسایگان» ترجمه نموده است[۴].
کارهایی که مترجم (بهلولی) در این اثر انجام داده، عبارتند از: ملاک قرار دادن نسخه انتشارات جودت؛ تطبیق این ترجمه با ترجمه ترکی استانبولی و افزودن بخشهای حذفشده؛ برگزیدن درستترین خوانش واژگان با بهرهگیری از منابع جغرافیایی ایران؛ بهرهمندی از ترجمه نخجوانی؛ مبنا قرار دادن مرزهای کنونی ایران؛ توضیح برخی کسان و مکانها در پاورقی؛ درج مقدمه سیاحتنامه برای آشنایی خواننده با روزگار و اندیشه نویسنده[۵].
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه محقق.
- دیانت، علیاکبر، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1380ش.