مقدمهای بر تاریخنویسی علم
مقدمهای بر تاریخنویسی علم تألیف هلگه کراگ، مترجم امیر حاجیزاده؛ موضوع کتاب حاضر، اشاره به مقولاتی است که جزء ملزومات تاریخ نگاری علم است. بحث بر مسائلی متمرکز است که تقریبا هرگونه مطالعهی جدی دربارهی تاریخ علم را صرف نظر از موضوع و دوره، دربرمی گیرد. نویسنده از خلال بازاندیشی چهارچوب های نظری، امکان فهم چگونگی نشو و نمای علم بر بستر تاریخ و درک چند وجهی این پدیده را فراهم کرده است. این کتاب، جدای از اهمیتش برای متخصصان تاریخ علم پژوهی و فلسفهی علم، اثری آموزشی در حوزهی روش شناسی در علوم انسانی محسوب میشود.
مقدمهای بر تاریخنویسی علم | |
---|---|
پدیدآوران | کراگ، هلگه (نویسنده) حاجیزاده،امیر (مترجم) |
ناشر | پژوهشکده تاریخ اسلام |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۳۹۶ش |
شابک | 978-600-7398-44-9 |
موضوع | تاریخ نویسی علوم,علوم - تاریخ,تاریخ نویسی |
کد کنگره | Q۱۲۵/ک۴م۷ |
ساختار
ساختار کتاب به شرح زیر است:
فصل اول با عنوان«وجوه تحول تاریخ علم»، جدا از بقیهی کار، یک طرح کلی دربارهی پیشاتاریخ تاریخ علم ارائه میکند. اما فصول دوم تا هفتم، به طور اعم به مسائل مربوط به تاریخ نگاری می پردازد.
فصل دوم: تاریخ علم
فصل سوم: اهداف و توجیهات
فصل چهارم: عناصر نظریهی تاریخ
فصل پنجم: عینیت در تاریخ
فصل ششم: تبیین ها
فصل هفتم: تاریخ فرضی
فصل هشتم: ساختار و ساماندهی. (در فصلهای هشت تا ده، بحث دربارهی برخی از مشکلات عمومی در تاریخ نگاری عمومی از علم است؛ که شامل مشکلات دوره بندی، کارکردهای ایدئولوژیک و تنشهای بین تاریخ نگاری در-زمانی و همزمانی است.)
فصل نهم: ناهمگونی و در-زمانی در تاریخ علم
فصل دهم: ایدئولوژی و اسطورهها در تاریخ علم
فصل یازدهم: منابع. از این فصل تا پایان کتاب، شامل استفادهی انتقادی و تحلیلی منابع تاریخ علم و مسائل مرتبط است. در حالی که تجزیه و تحلیل منابع، یک امر اساسی برای هر رشتهی تاریخی است.
فصل دوازدهم: ارزیابی مواد منابع
فصل سیزدهم: تاریخ های دانشمندان
فصل چهاردهم: تاریخ تجربی علم
فصل پانزدهم: رهیافت زندگینامه نویسانه
فصل شانزدهم: پیشه نگاری
فصل هفدهم: تاریخ نگاری علم سنجانه
در نهایت در دو فصل آخر، نویسنده به بررسی انتقادی رهیافتهای کمی در تاریخ علم می پردازد.
گزارش کتاب
کتاب حاضر دست کم از دو جهت اهمیت دارد. اول از حیث موضوع آن که علم است. در ایران، هم عنان با خودباوری فرهنگی، میل بر گذار از ترجمه به تولید علم، فزونی گرفته است. در این حوزه، رشد مفاهیمی چون علم بومی، علم دینی، توسعهی علمی و رواج کرسیهای نظریه پردازی را مشاهده میکنیم. با این حال، جای خالی منابع کمک رسان به مباحث علم شناسی به شدت احساس میشود. در این کتاب، نویسنده از خلال بازاندیشی چارچوب های نظری، امکان فهم چگونگی نشو و نمای علم بر بستر تاریخی و درک چند وجهی این پدیده را فراهم میکند. منزلت دوم کتاب، اهمیتی است که در حوزهی روش شناسی برای علوم انسانی (و نه فقط تاریخ) به همراه دارد؛ به همین دلیل اگرچه موضوع کتاب، تاریخ نویسی علم است، مطالعهی دقیق آن، برای رشتههای دیگر علوم انسانی نیز سودمند است. بنابراین موضوع کتاب پیش رو مواردی است که از نظر مولف جزو ملزومات تاریخ نگاری علم است و بحث بر سر مسائلی متمرکز است که به گمان نویسنده تقریبا در هر مطالعهی جدی تاریخی علم، صرف نظر از موضوع و دوره، دارای اهمیت اساسی است.[۱]
پانويس