تحول تاریخی اندیشه ولایت فقیه
تحول تاریخی اندیشه ولایت فقیه ، تألیف داود فیرحی (معاصر)، به بررسی تحولات اندیشه ولایت فقیه از دیدگاه فقهای شیعه و تأثیر سیاست همگرایی مذهبی دولت بر این موضوع از زمان حکومت قاجار پرداخته است.
تحول تاریخی اندیشه ولایت فقیه | |
---|---|
پدیدآوران | فیرحی، داود (مؤلف) |
ناشر | مرکز تحقیقات استراتژیک |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1373 |
چاپ | اول |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کتاب از مقدمه (طرح تحقیق) و هفت فصل تشکیل شده است. نویسنده در تز تحقیق میگوید که تحول اندیشه ولایت فقیه، مبتنی بر دگرگونی سیاسی و اجتماعی دو قرن اخیر است. بر این اساس فرضیه چنین خواهد بود:
الف) فقدان تجددطلبی و سیاست همگرایی مذهبی دولت (حاکم)، با تعمیم و گسترش اندیشه ولایت فقیه رابطه مستقیم دارد.
ب)تجددطلبی و واگرایی مذهبی دولت، با تعمیم اندیشه ولایت فقیه رابطه معکوس دارند.
فصل اول، «ایران و اسلام در طلیعه سلطنت قاجاریه» نام دارد. در این فصل چنین آمده که تجددطلبی سیاسی تشیع در دوره قاجاریه غالباً حول محور اندیشه ولایت فقیه است. این موضوع، قبلاً توسط فقهای شیعه بهصورت مستقل مطرح نشده بود. انگیزههای زیادی نیز در همگرایی فتحعلیشاه و علما وجود دارد.
عنوان دوم، «طرح مستقل اندیشه ولایت فقیه در متون فقهی - استدلالی شیعه»، است که به اندیشههای سیاسی تعدادی از علمای شیعه پرداخته است. در این بررسی اشاره شده که در اندیشه سیاسی میرزای قمی شاه را «ظل الله» میخوانده است. کاشفالغطا، اصل را عدم ولایت شخصی بر شخص دیگر دانسته و صاحب جواهر، نظریه ولایت مطلقه فقیه را طرح کرده است؛ اما هیچ یک از این سه نفر ، بحث مستقلی در باب ولایت فقیه ارائه ننمودهاند.
دیدگاه فقیه و اندیشه سیاسی ملا احمد نراقی در فصل سوم کتاب بررسی میشود. به نظر مؤلف، نراقی بحث مستقلی در این زمینه طرح کرده است و معتقد به ولایت عام و همهجانبه فقهاست و ضرورت تشکیل جوامع بشری را معلول اجتماعیبودن انسان میداند. با توجه به وجود اجتماعی انسان، تقسیم استعدادها و گرایشهای متضاد در طبیعت او و در راستای کنترل زندگی اجتماعی نوع بشر، برقراری یک نظم اجتماعی ضروری به نظر میرسد. به عقیده نراقی، عدالت به معنای اخص، عبارت است از خودداری از ستم به مردمان و دفع ظلم از دیگران به مقدار امکان و نگهداشتن هر کسی بر حوق خود. به نظر او سه نوع حکومت مطلوب وجود دارد که عبارت است از: حکومت معصومین(ع)، حکومت فقهای عادل و حکومت سلاطین عادل و مقلد فقها. دولت موظف است از تخلفات خصوصی افراد هم جلوگیری کند. از دیدگاه نراقی، حکم عقل به تنهای برای ولایت فقهای عدول کفایت میکند.
عنوان فصل چهارم، «تحول اندیشه ولایت فقیه از مراغی تا انصاری» است. مؤلف میگوید که هر چند میر عبدالفتاح مراغی نظریه نصب را زیرسؤال برده، ولی معتقد است ولایت حاکم شرعی از قبیل بیان حکم است و جعل معصوم، کاشف از این مسئله است.
شیخ انصاری نیز که شاهد نهایی شکست ایران از روس و روند تجددخواهی در جوامع اسلامی بوده و مشربی غیرسیاسی داشته است، نظریه ولایت فقیه را جداً مورد تشکیک قرار میدهد.
فصل بعد به بحث ولایت فقیه از نظر میرزای شیرازی تا محقق نائینی میپردازد. در این فصل آمده که میرزای شیرازی، بدون آنکه قصد تأسیس نظام حکومتی خاصی داشته، یا در فکر تغییر شاه باشد، میخواست مسئله تنباکو را حل کند. آخوند خراسانی هم بزرگترین مجتهد شیعه بود که در جنبش مشروطیت مشارکت نمود. آرای شیخ انصاری، آخوند خراسانی و مرحوم خویی در باب ولایت فقیه به هم شبیه است. از دیدگاه نائینی، فقهای دوره غیبت صرفاً ولایت در قضا و افتا دارند. او نظام مشروطه را به این دلیل تأیید میکند که در آن نسبت به استبدال، ظلم کمتری انجام میشود. وی در علتشناسی اسبتداد نیز تأملاتی دارد.
فصل ششم تحت عنوان «اندیشه ولایت فقیه در دوره مشروطه» به بحث درباره مشروطهخواهی تا دوران امام خمینی(ره) میپردازد. مؤلف میگوید که از دیدگاه مدرس، جدایی دین از سیاست، علت عقبماندگی ممالک اسلامی است. کاشانی، حکومت اسلامی را حکومت دموکراسی حقیقی میداند. در آثار مرحوم بروجردی، هم تمایل به ولایت عامه فقیه، و هم تمایل به رد آن مشاهده میشود. به هر حال، ایشان دلیل عقلی مرکب از چهار مقدمه برای اثبات حکومت اسلامی دارد.
فصل هفتم، تلخیصی از مباحث قبل است. در این فصل، سعی نویسنده بر آن است که با مروری مجدد بر آرای سیاسی علما، فرضیه تحقیق را اثبات نماید. مؤلف بهطور کلی چهار الگوی سیاسی - فقهی را قابل ترسیم میداند:
- اندیشه اقتدار و مرجعیت دوگانه مجتهدین و سلطان در امور جامعه (میرزای قمی)؛
- اندیشه ولایت سیاسی فقیه (صاحب جواهر)؛
- دوره غیبت به معنای دوره حرمان نظام سیاسی (شیخ انصاری)؛
- اندیشه فقهی - سیاسی شیعه (نائینی).[۱]
پانویس
- ↑ حقیقت، سید صادق، ص143-145
منابع مقاله
حقیقت، سید صادق، اندیشه سیاسی در اسلام: کتابشناسی توصیفی، تهران، انتشارات بینالمللی الهدی، 1377ش.