نهضت امام خمینی (دفتر اول)

نهضت امام خمینی (دفتر اول)، تألیف سید حمید روحانی(متولد 1330ش)، مجموعه‌ای است که به تحلیل وقایع تاریخی در دوران حیات امام خمینی و فعالیت‌های عملی، اجتماعی و سیاسی ایشان می‌پردازد.

نهضت امام خمینی (دفتر اول)
نهضت امام خمینی (دفتر اول)
پدیدآورانروحانی، حمید (نویسنده)
ناشرمؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س): مؤسسه چاپ و نشر عروج
مکان نشرتهران
سال نشر1382
موضوعخمینی، روح‌الله، رهبرانقلاب و بنیانگذارجمهوری اسلامی ایران، ۱۲۷۹ -۱۳۶۸ – سرگذشتنامه ایران--تاریخ--پهلوی، 1357-1304--جنبشهای اسلامی
کد کنگره
‏۱۵۵۳DSR/ر۸۷ن۹ ۱

امام خمینی می‌فرمایند: لازم است برای بیداری نسل‌های آینده و جلوگیری از غلط نویسی مغرضان، نویسندگان متعهد با دقت تمام به بررسی دقیق تاریخ این نهضت اسلامی بپردازند...

در جلد اول این کتاب به زندگی‌نامه امام به صورت اختصار پرداخته است، و فعالیتهای علمی ایشان را مورد بررسی قرار داده است. سپس به نقش امام در بیداری جامعه پیش از آغاز نهضت می‌پردازد و رخدادهای سیاسی مثل انقلاب سفید و جریان تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی و واکنش امام در این اتفاقات را بیان میکند.

در ادامه به واقعه مدرسه فیضیه، و قیام 15 خرداد، و نقش امام در این وقایع و دستگیری ایشان اشاره میکند. سپس به جریان کاپیتولاسیون و تشکیل گروه‌های مسلحانه در پی آن پرداخته است و در پایان به نقش مردم قم در سالگرد فاجعه فیضیه و پس از آن اشارهای مینماید. این کتاب به تأیید شخص امام قرار گرفته و ایشان تغییراتی در آن ایجاد کرده‌اند.

درباره سطح والای اندیشه سیاسی امام پیش از آغاز نهضت می‌توان به کتاب کشف الاسرار ایشان اشاره کرد. نگرش امام در زمینه انقلاب مسلحانه را می‌توان در این کلام ایشان یافت که: «گاهی واجب می‌شود جنگ دفاعی بدون وجود امام و منصوب از جانب او انجام شود. مثل آنکه انسان بین گروهی باشد که دشمن بر آنها حمله کند یا آنکه شخصی بخواهد بر شهرهای اسلامی استیلاء پیدا کند یا بخواهد مسلمانان را اسیر کند یا مال آنها را بگیرد. در تمام این صورتها واجب است که مردم از کشور و جان و مال خود دفاع کنند و با اجانب جنگ کنند».

در زمینه ارتباط امام با علماء قم می‌توان به دیدار امام با آقایان بروجردی و خوانساری برای مشاوره در امری سیاسی اشاره کرد که امام می‌فرمایند: «شما قبل از هر چیز باید تکلیف این مقدس نماها را روشن کنید، وجود آنها مثل این است که دشمن به شما حمله کرده و یک نفر هم از پشت دست‌های شما را محکم گرفته است و آنهایی که اسم شان «مقدسین» است دست‌های شما را بسته اند».

به دنبال تصویب نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال 1341 امام علمای طراز اول قم را برای گفتوگو در این زمینه به منزل آیت‌الله حائری دعوت نمود. امام در این نشست با تشریح توطئه‌های پشت پرده استعمار علیه اسلام مسئولیت سنگین علما را در برابر نقشه‌های خطرناک ایادی استعمار به ایشان گوشزد کرد. به دنبال سخنان بیدارگر امام و دیگر علما درباره مفاد تصویب نامه، تصمیماتی مبنی بر مخالفت با آن به صورت اعلام مخالفت با شاه، فراخوان علماء شهرهای دیگر برای مبارزه با آن و ایجاد جلسات مشابه در قم گرفته شد.

امام در جریان انقلاب سفید و طرح اصلاحات ارضی نیز به انحاء مختلف به مخالفت با آنها پرداختند که این مخالفتها به صورت توصیه به دکتر امینی در ملاقات با او، نوشتن نامه‌هایی برای شاه و نیز با روشنگری‌های شان برای مردم بروز و ظهور کرد. در ادامه این روشنگری‌ها صبح روز دوم فروردین سالروز شهادت امام صادق، مجلسی در منزل امام تشکیل شد و منزل ایشان در آن روز مملو از جمعیت بود و با هوشیاری امام توطئه ساواک در بر هم زدن مجلس خنثی گردید. بعد از ظهر همان روز مجلس عزایی در مدرسه فیضیه برگزار شد. دژخیمان شاه که از روز قبل در قم مستقر شده بودند به مجلس حمله بردند و فیضیه را به خاک و خون کشیدند و طلاب و مردم عزادار را به شهادت رساندند. روز بعد نیز شاه پرستان با عربده جاوید شاه به مدرسه یورش بردند و تعداد دیگری را به شهادت رساندند. همزمان با یورش به مدرسه فیضیه مدرسه طالبیه تبریز نیز مورد یورش دژخیمان رژیم قرار گرفت.امام پس از فاجعه فیضیه به مدرسه فیضیه رفتند و در آنجا به ایراد سخنرانی پرداختند.

امام که میدانست به دنبال فاجعه فیضیه راحت طلبها با روحانی نماهای درباری می‌کوشند با طرح شعار تقیه، توده‌های مسلمان را به سکوت بکشانند، با فتوای تاریخی «تقیه حرام و اظهار حقایق واجب ولو بلغ ما بلغ» در ضمن اعلامیه شاهدوستی یعنی غارتگری از توطئه‌چینی عوامل ارتجاع پیشگیری کرد و تکلیف عموم روحانیان و مسئولان امت را در برابر رژیم شاه روشن ساخت.

جامعه روحانیت تهران و قم و مشهد به دنبال ایشان علماء اصفهان،کاشان پس از واقعه فیضیه دست به اعتصاب زدند. در پی آنها کسبه و بازار ی‌های مبارز تهران و شهرستان‌ها با تعطیل کردن مغازه‌های خود در اعتصاب روحانیت شرکت کردند. نظر به اهمیت و نقش مؤثر این اعتصاب ملی امام طی اعلامیه‌ای به جهت همدردی با روحانیت تشکر کرد و آن را نمایانگر وفاداری ملت مسلمان ایران نسبت به روحانیان خواند و در ضمن آن رسالت افشاگری و برملا ساختن توطئه‌های ضد اسلامی شاه را دنبال کرد.

در روز چهلم شهدای فیضیه امام اعلامیه‌ای را منتشر کرد و در آغاز آن با آوردن یک سری فرازهای حماسه‌ای و شورانگیز بار دیگر خاطر فاجعه فیضیه را در دل‌ها زنده ساخت و شور و هیجانی همراه با نفرت از مسببین آن فاجعه در میان مردم پدید آورد. سپس رسالت خود را برای شناساندن دشمن اصلی اسلام و ملت و جهتگیری مبارزه علیه او را با قاطعیت دنبال کرد و اعلام داشت: «اگر مأمورین به دروغ جرمها و قانونشکنی‌ها را به شاه نسبت می‌دهند چرا او از خود دفاع نمیکند.مردم عمال جرم را بشناسند و در موقع مناسب به سزای اعمال خود برسانند».

شب یازدهم محرم تظاهرات باشکوهی از طرف دانشجویان دانشگاه تهران به عنوان پشتیبانی از امام به وقوع پیوست. در روز یازدهم مردم در خیابان‌های تهران باز به تظاهرات پرداختند و به منظور وحدت بازار و دانشگاه به سوی دانشگاه رفتند. دانشجویان نیز از کلاس های خود به استقبال تظاهرکنندگان شتافتند.

شب 12 محرم مطابق 15 خرداد 42 حمله رژیم شاه به سنگر روحانیت آغاز شد. عمال رژیم روحانیان پیرو امام را هر جا که یافتند دستگیر کردند. ساعت 30/3 نیمه شب 15 خرداد کماندوهای مسلح رژیم از بام دیوار به خانه امام یورش بردند. اما ایشان را نیافتند، لذا به خادمان حمله کردند. سپس ایشان را به پادگان قصر انتقال دادند. در روز 15 خرداد مردم قم در اعتراض به دستگیری امام به تظاهرات پرداختند. امام تا تاریخ 4 تیر 42 در این زندان به سر برد. آنگاه به پادگان عشرت آباد منتقل شد و به مدت 24 ساعت در یک سلول گذرانید. خبر دستگیری امام سبب تظاهرات اقشار مختلف در تهران نیز شد. با اوج گرفتن قیام 15 خرداد رژیم با تانک و مسلسل و وادار کردن ارتش و پلیس سعی در سرکوبی قیام داشت و بار دیگر فاجعه بزرگی را به بار آورد. سپس رژیم به منظور سرکوبی جنبش حکومت نظامی اعلام کرد. بعد از رسیدن خبر به ورامین، مردم به تظاهرات اعتراضآمیز پرداختند. نظامیان شاه هم با مسلسل مردم را به رگبار بستند و به فجیع ترین وضعی قتل عام کردند.


در کاشان، آران، شیراز و دیگر شهرها وضع به همین شکل بود. تبلیغات دروغین شاه در غرب توانسته بود افکار را فریب دهد و به غربی‌ها بباوراند که تظاهرکنندگان 14 خرداد 42 مخالف اصلاحات ارضی و شرکت بانوان در مقدرات کشور هستند. این جوسازیها و حق کُشی‌های امپریالیسم خبری و هم صدایی بنگاه خبرپراکنی جهان با دستگاه تبلیغاتی شاه و تأثیر نامطلوب آنان روی افکار مردم جهان دل امام را سخت به درد آورد.


شیخ شلتوت در نامه‌ای به علماء ایران پشتیبانی خود و علماء الازهر را از نهضت اسلامی در ایران اعلام کرد. هم چنین علماء لبنان و عراق در نامه‌هایی جداگانه حمایت خود را از این نهضت اعلام کردند. هم چنین مردم ایران در تلگرامهایی پشتیبانی خود را از امام ابراز داشتند.

تداوم نهضت امام

مردم تهران در هفتم شهدای 15 خرداد، و همچنین کسبه تهران و برخی شهرستانها نیز در اربعین شهدای 15 خرداد دست به اعتصاب زدند. یکی دیگر از اعتصاب‌های مردم در 13 مرداد 42 در پی محاصره اقامتگاه امام صورت گرفت. هم چنین به دنبال تحریم انتخابات از طرف روحانیان مجاهد و مهاجر، مردم به عنوان اعتراض به انتخابات غیرقانونی و ادامه زندانی بودن امام دست به اعتصاب زدند. هم چنین پس از قیام 15 خرداد گروه‌هایی از تربیت یافتگان مکتب امام شکل گرفت که در پیشبرد آرمان‌ها و ادامه نهضت نقش بسزایی داشت. از عوامل دیگر گسترش نهضت امام روشنگری‌های روحانیت بود که به مناسبت‌های مختلف به شهرهای دیگر می‌رفتند و مردم را با آرمان امام آشنا می‌ساختند و تبلیغات دروغین رژیم را خنثی می‌کردند.

با فرا رسیدن سالگرد فاجعه فیضیه، حوزه قم دست به تظاهرات خیابانی زد و رژیم با قوای نظامی به مقابله با آن پرداخت. در تاریخ 18 فروردین 43 مقاله‌ای در روزنامه اطلاعات منتشر شد که دروغ پردازی‌هایی در مورد انقلاب سفید شاه و آمریکا بود که: «و چه جای خوشوقتی است که جامعه روحانیت نیز اکنون با همه مردم هم گام در اجرای برنامه‌های انقلاب شاه و مردم شده است».


امام در اولین سخنرانی خود(21 فروردین43) پس از آزادی به تکذیب و تقبیح این مقاله پرداخت. هم چنین در نطق دیگری در همان روز به صراحت شاه را دشمن اسلام و روحانیت خواند. از آنجا که قیام 15 خرداد 42 مصادف با 12 محرم 1383ه.ق بود.امام نخستین سالروز آن قیام خونین را در روز 12 محرم و سوم خرداد در خانه خود برگزار کرد و خطیبان یکی پس از دیگری به سخنرانی پرداختند. هم چنین ایشان با انتشار اعلامیه‌ای که همراه با امضاهای میلانی و نجفی و قمی بود سالروز 15 خرداد را عزای ملی اعلام کرد.

لایحه کاپیتولاسیون و مصونیت اتباع آمریکا در ایران در 21 مهر 43 به تصویب مجلس شورای ملی رسید. واکنش امام به تصویب این لایحه در نطق تاریخی شان در 4 آبان 43 روشن میگردد.

در پی قیام 15 خرداد 42 جمعیت مؤتلفه اسلامی بر آن شدند تا اقدام به مبارزه مسلحانه کنند و به ترور مهره‌های رژیم شاه دست بزنند.اولین اقدام ایشان ترور حسنعلی منصور بود. اما عوامل ترور دستگیر و به شهادت رسیدند. امام به آنها مجوز این اقدام را نداد و دلایل امام هم این بود که با ترور فردی نتیجه‌ای عاید نمی‌شود، ما را در دنیا تروریست می‌خوانند و این کار امنیت کشور را با خطر جدی مواجه می‌کند. از دیگر اقدامات مسلحانه ترور نافرجام شاه توسط شهید شمس آبادی بود.این کتاب شرح وقایع از تولد امام تا سال 1345 اختصاص داشت. وقایع پس از سال 45 در جلدهای بعدی کتاب مورد بررسی قرار خواهد گرفت.[۱]

پانویس

  1. ر.ک: بی‌نام، ص44-46

منابع مقاله

بی‌نام، طوبی اندیشه (سطح یک)، سیر مطالعاتی اندیشه‌های حضرت امام خمینی(ره)، بنیاد تبیین اندیشه‌های امام خمینی(ره) در دانشگاه‌ها

وابسته‌ها