المذكر و التذكير و الذكر
المذكر و التذكير و الذكر، تألیف حافظ، محدث و فقیه ظاهری قرن سوم هجری قمری، ابوبکر احمد بن عمرو بن ابىعاصم ضحاک شیبانى (206-287ق)، مجموعه روایاتی درباره چند موضوع (یاد خدا، داستانسرایی، فرقههای اسلامی و فرقه ناجیه و...) است و نویسنده نیز گاهی به توضیح و استنتاج میپردازد. پژوهشگر معاصر، عمرو بن عبدالمنعم این کتاب را تصحیح و تحقیق کرده و برای آن مقدمهای روشمند و ارزنده نوشته و نویسنده و آثارش و کتاب حاضر را شناسانده و همچنین پاورقیهایی بر آن افزوده و منابع مطالب و راویان روایات را معرفی کرده است.
المذكر و التذكير و الذكر | |
---|---|
پدیدآوران | ابن ابی عاصم، احمد بن عمرو (نويسنده) عبدالمنعم، عمرو (محقق) |
ناشر | دار الصحابة للتراث |
مکان نشر | مصر - طنطا |
سال نشر | 1412ق - 1992م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP۱۲۸ /۷/الف۲م۴ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
هدف و روش
- ابوبکر بن ابىعاصم شیبانی، مقدمهای بیان نکرده جز اینکه چند آیه درباره «یاد خدا و یادآوری کردن به مؤمنان و به یاد آوردن ایام الله»، بدون هیچ توضیحی آورده است[۱]. شاید منظور نویسنده این است که مقصود من از بیان و گردآوری این روایات، موعظه و یادآوری و توجه کردن به یاد خدا است.
- عمرو بن عبدالمنعم، با بیان موضوعات مورد نظر ابوبکر بن ابىعاصم شیبانی در کتاب حاضر (از جمله، ثواب ذکر الله و فضیلت حلقات ذکر، دیدن خدا در روز قیامت و وجوب اطاعت از حاکمان)، موضوع اصلی را عبارت از مسئله قصّاصان و قصهپردازان و حکم آنها و وظیفه حاکمان در برابر آنان دانسته است[۲].
ساختار و محتوا
ابوبکر بن ابىعاصم شیبانی، در این اثر مختصر، تعداد 24 روایت را با سند نقل کرده است[۳]. موضوعات احادیث مذکور، گوناگون است: فضیلت یاد خدا و مجالس ذکر، اولین کسی که در بین مردم به قصّهگویی پرداخت، کسانی که میتوانند برای مردم قصه بگویند، مجازات کسانی که بدون اجازه به قصهگویی بپردازند، افتراق و انشعاب در بین اهل کتاب و مسلمانان و پیدایش فرقهها و فرقه ناجیه و...
نمونه مباحث
- با سند نقل کرده است: «إنّ علياً - رضياللهعنه - رأی رجلاً يقصّ فقال: علمتَ الناسخ و المنسوخَ؟ فقال: لا. قال: هلكتَ و أهلكتَ»[۴]؛ یعنی: امام علی(ع) مردی را دید که قصّه میگوید، پس گفت: ناسخ و منسوخ را میشناسی؟ پاسخ داد: نه. گفت: هلاک شدی و دیگران را هم هلاک کردی. ابوبکر بن ابىعاصم شیبانی، بعد از نقل این روایت، افزوده است: این روایت دلالت میکند بر اینکه باید قصّاصان را امتحان کرد.
- با سند نقل کرده است که پیامبر(ص) گفت: «من أطاعني فقد أطاع الله و من عصاني فقد عصی الله و من عصی أميري فقد عصاني»[۵]؛ یعنی: «هرکسی که مرا اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است و هرکسی که مرا نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است و هر شخصی که امیر مرا عصیان کند، مرا عصیان کرده است». ابوبکر بن ابىعاصم شیبانی، بعد از نقل این روایت و چند روایت مشابه، افزوده است: این روایات، اطاعت حاکمان را تأکید میکند و ما را به آن میخواند و از مخالفتشان بازمیدارد...
انتقاد: این اشکال بر شیبانی وارد است که استنتاج کلی کرده و نافرمانی همه امیران را حرام شمرده؛ درصورتیکه دلیلی ندارد و روایت هم فقط «أميري»، یعنی امیر منصوب از جانب پیامبر(ص) را میگوید.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.