عوالي الحارث بن أبيأسامة
عوالي الحارث بن أبيأسامة، مجموعه روایتهایی است که حافظ ابونعیم از محدّث قرن سوم هجری قمری، حارث بن ابیاسامه (186-282ق)، در موضوعات گوناگون اخلاقی و اجتماعی نقل کرده است. پژوهشگر معاصر، عبدالعزیز بن عبدالله بن عثمان هلیل، این کتاب را تصحیح و تحقیق کرده و همچنین پاورقیهایی بر آن افزوده و منابع روایاتش را ثبت کرده و درباره اسناد آن به داوری پرداخته است. ابوعبدالله محمود بن محمد حدّاد نیز برای آن مقدمهای نوشته و کتاب حاضر و مسند حارث بن ابیاسامه را شناسانده است.
عوالي الحارث بن أبي أسامة (۱۸۶ - ۲۸۲ه) رحمة الله تعالی (روایة الحافظ أبي نعیم) | |
---|---|
پدیدآوران | حارث بن ابی اسامه (نويسنده)
هلیل، عبدالعزیز بن عبدالله بن عثمان (محقق) ابن حداد، ابی عبدالله محمود بن محمد ( مقدمه نويس) |
ناشر | [بی نا] |
مکان نشر | [بی جا] - [بی جا] |
سال نشر | 1411ق |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ه8ع9 117 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نام کتاب
- ازآنجاکه در این کتاب، روایتهایی با سند عالی از حارث بن ابیاسامه گردآوری شده، آن را «عوالي الحارث بن أبيأسامة» نامیدهاند.
هدف و روش
- ابوعبدالله محمود بن محمد بن حداد، کتاب حاضر را جزیی حدیثی دانسته که دو فایده دارد: یک، سندهای عالی که قدرش را جز جویندگان دانش حدیث ندانند؛ دو، احادیثی که از مسند «حارث بن ابیاسامه» گرفته شده است و این مسند هرچند بخش اندکی از آن را میشناسیم، ولی میدانیم که همه آن مفقود نشده است؛ زیرا افزودههای حارث را بر کتب سته در کتاب «المطالب العالية» و 2 کتاب دیگر ذکر کردهاند و حافظ ابونعیم در حلية الأولياء و... احادیث این مسند را نشر داده است[۱].
ساختار و محتوا
در این اثر، تعداد 68 روایت با سند از مسند «حارث بن ابیاسامه» نقل شده است[۲].
نمونه مباحث
- با سند از پیامبر(ص) نقل کرده است که فرمود: «انصر أخاك ظالماً أو مظلوماً». قيل يا رسولالله هذا ننصره مظلوماً فكيف ننصره ظالماً؟! قال: «تمنعه من الظلم»[۳]؛ یعنی: برادرت را، ستمگر باشد یا ستمدیده، یاری کن! گفتند: ای فرستاده خدا یاری کردن مظلوم، معلوم است، ولی برادر ستمگر را چگونه یاری کنیم؟ پاسخ داد: او را از ستمگری بازمیداری.
- با سند از انس نقل کرده است که گفت:
«خرج رسولالله في غداة باردة و المهاجرون و الأنصار يحفرون الخندق بأيديهم فقال: اللهم إنّ الخير خير الآخرة فاغفر للأنصار و المهاجرة فأجابوه: نحن اللذين بایعوا محمّداً علی الجهاد ما بقينا أبداً»[۴]؛ یعنی: فرستاده خدا(ص) در صبحگاهی سرد بیرون آمد و مهاجران و انصار را دید که با دستانشان خندق حفر میکنند؛ پس این رجز را خواند: خدایا خیر حقیقی همان است که در آخرت است و اینان میجویند؛ پس یاران و مهاجران را ببخش و به آن برسان که خوب میکوشند. پس آنها هم در پاسخ، این رجز را خواندند: ما کسانی هستیم که با محمد(ص) پیمان بستیم و تا زندهایم همواره بر عهد جهاد هستیم.
- با سند از پیامبر(ص) نقل کرده است که گفت: «المسلم من سلم المسلمون من لسانه و يده و المهاجر من هجر ما نهی الله عنه»[۵]؛ یعنی: مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دستش در امان و سلامت باشند و «مهاجر بهسوی خدا» کسی است که از هرچه خدا نهی کرده، دوری کند.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.