الدارات
کتاب الدارات، از آثار ادیب، قاری و واژهشناس ممتاز قرن دوم قمری؛ عبدالملک بن قریب اصمعی (حدود 123- 216ق)، کوتاه نوشتاری است که خانههای مشهور عرب را همراه با اشعاری در مورد آن، معرفی میکند. کشیش یسوعی، آگوست هفنر، این اثر را تصحیح و منابعش را استخراج و ثبت کرده است. مدیر مجله مشرق و کشیش یسوعی؛ لوئیس شیخو نیز برای تکمیل مطالب اثر حاضر، مباحث مرتبط را از معجم البلدان نوشته یاقوت حموی و القاموس المحیط نوشته محمد بن يعقوب فيروزآبادى و تاج العروس من جواهر القاموس از آثار مرتضی زبیدی، برگزیده و ضمیمه کرده است.
الدارات | |
---|---|
پدیدآوران | اصمعی، عبدالملک بن قریب (نويسنده) هفنر، اگوست (گردآورنده) |
ناشر | المطبعة الکاثوليکية |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 1989م |
چاپ | 1 |
موضوع | عربستان -- جغرافیای تاریخی,شعر عربی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PJA۲۶۰۲/و۶۵الف۶ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
هدف و روش
- کتاب حاضر، گزارشی است که ادیب و قرآنپژوه، ابوحاتم سجستانی (درگذشته 255ق) از حدیثگویی استادش، عبدالملک بن قریب اصمعی نقل کرده است.[۱]
- لوئیس شیخو کتاب حاضر را مقاله سودمندی برای شناسایی جزیرةالعرب شمرده است؛ بهویژه از این نظر که جغرافیدانان بزرگی مانند یاقوت و بکری از این مطالب غفلت کردهاند و البته قدمت این اثر و شهرت مؤلفش، از قویترین انگیزههای نشر آن است. [۲]
ساختار و محتوا
مباحث این اثر مختصر، تقسیمبندی ویژهای ندارد. عبدالملک بن قریب اصمعی تعداد خانههای مهمّ عرب را که در شهرها و اشعارشان مشهور است، 16 خانه دانسته است.[۳] برخی از موضوعات مورد بحث در این کتاب، عبارت است از: خانههای «وشجی»، «صُلصُل»، «عَسعَس»، «فتک»، «قرح»، «لاقط»، «معیط»، «واحد»، «واسط» و «یمعون».
نمونه مباحث
- «الدارة ما اتسع من الأرض و أحاطت به الجبال غلظ أو سهل یقال دارٌ و دارةٌ و أدورٌ و دارات. [۴] یعنی: خانه، زمین وسیعی است که دیوارهایی بلند یا کوتاه، آن را دربرگرفته است و به آن، «دار» و «داره» گویند و جمعش، «أدور» و «دارات» است.
- اصمعی در این اثر، برای هر خانه (از 16 خانه مشهور عرب) فقط نام آن را آورده و بعد، به شعر شاعری استشهاد کرده که در آن، اسم خانه مذکور آمده است و دیگر هیچ توضیح و مطلب دیگری ندارد؛ مثلاً: خانه صُلصُل همان است که جریر در این بیت از آن یاد کرده است:
اذا ما حلّ أهلکِ یا سُلَیمی | بدارة صُلصُل شحطوا مراراً [۵] |
پانویس
منابع مقاله
مقدمه ناشر و متن کتاب.