تاریخ جهانگشاى جوینى
تاريخ جهانگشاى جوينى، اثر عطاملك جوينى و تحقيق علامه محمد قزوينى در موضوع تاريخ مىباشد، چنانكه از قراين بر مىآيد، مؤلف كتاب را در طى سنوات مختلف و معينى تألیف كرده است. اكثر اشتغال او به امور ديوانى و عدم استقرار او در مكانى معين، باعث شد، كه هر بخش يا بخشهایى از كتاب را بدون نظم، در اوقاتى كه براى او، فرصتى دست مىداده بنويسد. او تصريح مىكند كه «و اگر فارغ دلى باشد كه روزگار بر تعليق و تحصيل مصروف كند و همت او بر ضبط احوال مشغول باشد، در زمانى طويل از شرح يك ناحيت نكند، او آن را در عقد كتابت نتواند كشيد تا بدان چه رسد كه از روى هوس محرر اين كلمات را با آن كه طرفةالعين زمان تحصيل ميسر نيست، چه مگر در اسفار بعيد يك ساعت در فرصت نزول اختلاسى مىكند و آن حكايت را موادى مىنويسد.»
تاریخ جهانگشاى جوینى (دنیای کتاب) | |
---|---|
پدیدآوران | جوینی، عطا ملک بن محمد (نویسنده) قزوینی، محمد (محقق) |
عنوانهای دیگر | کتاب تاریخ جهانگشای تاریخ جهانگشای جوینی |
ناشر | دنیاى كتاب |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1385 ش |
چاپ | 4 |
شابک | 964-346-04-X |
موضوع | ایران - تاریخ - اسماعیلیان، 483 - 654ق.
ایران - تاریخ - خوارزم شاهیان، 470 - 628ق. ایران - تاریخ - مغولان و ایلخانان، 616 - 756ق. نثر فارسی - قرن 7ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | DSR 952 /ج9ت2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
از اين جا مشخص مىگردد، كه مواضع مختلف كتاب در تاريخهاى متفاوت نوشته شده است. از ديباچه جلد اول و سوم كتاب معلوم است كه منگوقا آن، در حين تألیف كتاب در قيد حيات بوده است و وفات منگوقا آن در اواخر سنه 656 يا اوايل سنه 657ق بوه است.
عطاملك جوينى، در دو جاى مختلف كتاب، در حق پدر خودى؛ يعنى بهاءالدين محمد كه در سال 654ق وفات يافت، دعا مىكند.
در هر صورت از مقايسه مواضع مختلف كتاب با يكديگر، نتيجه گرفته مىشود كه شروع تألیف كتاب در حدود سال 650 يا 651ق است. از آن جا كه تاريخ رسيدن عطاملك به حضور منگوقا آن، به وضوح در ديباچه جلد اول صفحه دو كتاب آمده است و تا حدود 658ق به طول انجاميده است.
گزارش محتوا
كتاب چنانچه خود مؤلف آن را در 3 مجلد تقسيمبندى كرده است. جلد اول بعد از ديباچه طولانى آن، شامل فصلى در آداب و رسوم مغول قديم و فصلى در قوانين چنگيزخان، معروف به ياساى چنگيزى، پس از آن تاريخ چنگيزخان و خروج وى و فتوحاتش در سرزمين اويغور، شرحى درباره اقوام اويغور و عقايد و آداب و رسوم آنها، سپس از لشكركشى و فتوحات چنگيزخان به ماوراءالنهر و ایران و قتل عام و نابودى و تخريب آن سرزمينها و ساقط كردن حكومت خوارزمشاهيان و ساير وقايع تا وفات چنگيرخان (615-624ق) و تاريخ سلطنت اوكتاى قا آن بن چنگيزخان (626- 639ق) و حكايات مربوط به او، همچنين دوره نيابت سلطنت توراكينا خاتون، مادر كيوكخان (639-643ق) و سلطنت كيوكخان اوكتاى قاآن و سپس شرح مختصرى در تاريخ جوينى بن و جغتاى، پسران چنگيز خان، جلد اول را ختم مىنمايد.
با وجود اين كه عطاملك جوينى، در نوشتن جلد اول، از منابعى سود جسته، ولى بيشر اطلاعات او، حاصل پنج بار سفرى است كه به همراه امير ارغون به «قراقرو» پايتخت مغولان انجام داده بود. علاءالدين شرح كامل لشكركشى خاى مغولان را در تاريخ خويش نقل كرده است. كتاب او در همان سال تألیف كتاب جوزجانى (طبقات ناصر)، نوشته شده است. به دليل جوانى عطاملك هنگام تألیف كتاب، نمىتوان او را در شمار معاصران هجوم مغول محسوب داشت. با اين حال مىتوانسته از گفتههاى افراد مسنترى كه هم عصر آن دوران بودند، استفاده كند. يكى از منابع مهم عطاملك در تألیف جلد اول كتاب خود، تاريخ سرى مغول بوده است.
جلد دوم، بدون مقدمه، تاريخ دولت خوارزمشاهيان و وقايع مربوط به اين خاندان و سلاطين آنها را ذكر مىنمايد و در ضمن آن، اطلاعات مفيدى درباره ملوك ترك معروف به «قراختائيان» يا «گوخانيان» كه نزدیک به 95 سال از حدود سالهاى 512-607ق در ماوراءالنهر و تركستان شرقى، از جيحون تا حدود كاشغر، حكومت كردند، به دست مىدهد جوينى در اين جلد اغلب ملوكالطوايف ترك آن نواحى (معروف به افراسيابيه، خانيه، ايلك خانيه و آل خاقان) «كه مدت دويست سال بعد از حكومت سامانيان و قبل از مغول در ماوراءالنهر و تركستان حكومت كردند. و چند تن از شاهان خوارزم را هم كه تحت حمايت آنها بودند، ذكر كرده است. اين بخش به غايت مبهم است. در اواخر اين جلد، تاريخ سرگذشت حكام و شحنگان مغول چون جنتمور و نوسال و گركوز و امير ارغون، كه از عهد اوكتاى قاآن تا ورود هولاكو در ایران و نواحى آن، حكمرانى كردهاند، ذكر شده است.
در خصوص منابع مورد استفاده عطاملك جوينى، در جلد دوم كتاب، بارتولد مىنويسد: بخش مهمى از تاريخ جهانگشاى جوينى مربوط به خوارزمشاهيان است و از اين رهگذر، تنها منبع ميرخواند و ناقلان ایرانى قبل از وى است. جوينى و ابن اثير هر دو در شرح تاريخ خوارزمشاهيان از تألیف ابوالحسن على بن زيد بيهقى به نام مشارب التجارب و غوارب الغرائب استفاده كردهاند. بنا بر گفته جوينى، تاريخ بيهق دنباله تألیف ديگرى؛ يعنى تجاربالامم بوده و بديهى است كه منظور كتاب ابن مسكويه ابوعلى احمد بن محمد متوفى 421ق مىباشد. جوينى گذشته از اين به دايرةالمعارف يا «جامع المعلوم» محدث و عالم روحانى مشهور، فخرالدين ابوعبدالله محمد عمر رازى متوفى 606ق اشاره و استناد مىكند. بخش اعظم اسناد به قلم منتجبالدين بديع، نویسنده «عتبه الكتبه» دبير سلطان سنجر است. جوينى در واقعه لشكركشى سلطان سنجر به خوارزم، در سال 542ق از بديع سخن مىگويد.
جلد سوم، شامل مطالبى؛ چون شرح وقايع تاجگذارى و جشن جلوس منگوقا آن سنه 649ق و بعضى وقايع اوايل ايام سلطنت او، تفسيل حركت هولاكو به بلاد ایران در سال 653ق و قلع و قمع اسماعيليان، تاريخ امامن اسماعيليه الموت و شرح مذهب اين طايفه و سرگذشت احوال ايشان از آغاز ظهور است. جلد سوم با ذكر آخرين امام اسماعيليان نزارى الموت و انقراض آنها به دست هولاكو پايان مىيابد.
در بعضى از نسخههاى تاريخ جهانگشاى، در آخر جلد سوم، فصلى در شرح واقعه فتح بغداد به دست هولاكو، تألیف و خواجه نصيرالدين طوسى، به عنوان ذيل جهانگشاى، ضميمه گرديده است.
منابع مورد استفاده عطاملك در جلد سوم، قسمتى مربوط به حضورش در سفرهاى ارغون به قراقروم، پايتخت مغولان و حضورش در سفرهاى ارغون به قراقروم، پايتخت مغولان و حضورش در قوريلتاى منگوقا آن بوده، كه خود شخصا شاهد به آن وقايع بود. قسمتى ديگر مربوط به ماموريت هولاكوخان به جهت قلع و قمع اسماعيليان نزارى الموت بود كه عطاملك، شخصا در كنار هولاكو حضور داشت و آن وقايع را در جلد سوم كتابش آورده است. اما مهمترين بخش جلد سوم، مربوط به تاريخ اسماعيليان و پيدايش و ظهور آنان، تشكيل دولت نزارى در الموت توسط حسن طباحو، جانشينان او و شمهاى از عقايد اسماعيليان است. عطاملك جوينى در طى يورشى كه مغولان به الموت انجام دادند، به كتابخانه آنها راه يافت و توانست تعدادى از كتابهاى اسماعيليان نزارى؛ از جمله كتاب سرگذشت سيدنا تاريخ جيل و ديلم را از سوختن نجات مىدهد و در خصوص احوال حسن صباح و حوادث عمده زمان او، و همچنين تاريخ دولت نزاريان در ایران و تاريخ قديم اسماعيليان و امامان فاطمى از كتاب سرگذشت سيدنا و ساير آهار ديگر در تألیف كتاب خود استفاده، وسيعى نمايد.
ارزش و اهميت تاريخ جهانگشاى جوينى
علامه محمد قزوينى مىنويسد: به واسطه اهميت موضوع جانگشاى، عينى تاريخ مغول، خوارزمشاهى، اسماعيليه و فقدان تألیفى ديگر در اين موضوع در آن عصر، با ملاحظه مزايائى كه جوينى را در تألیف اين كتاب فراهم بوده است، وى از اعاظم رجال دولت مغول بوده و سالهاى دراز در طول و عرض ممالك مغول سفر نموده و غالب وقايع را خود به راىالعينى مشاهده كرده، يا بلاواسطه از ثقات قوم شنيده و آباء واقارب وى، همه از ملازمان دولت خوارزمشاهى و مغول بودهاند و كتابخانه شايع الصيت الموت كه تاريخ اسماعيليه اين كتاب مستخرج از آن است، به فرمان هولاكو به تمامها به تصرف جوينى درآمده بود. بدين ملاحظات، كتاب جهانگشاى از همان زمان تألیف شهرت عظيم يافته و قبول عامه به هم رسانيده و طرف وثوق خواص گرديده است. اين است كه غالب مورخين از معاصرين مؤلف يا متاخرين از او هم رسما از اين كتاب نقل كردهاند و آن را يكى از مآخذ معتبره خود محسوب داشتهاند.»
تاريخ جهانگشاى جوينى به لحاظ زمانى، مقدم بر دو تاريخ مهم ديگر آن دوره؛ يعنى جامعالتواريخ و تاريخ وصاف است. اين تاريخ براى اطلاع از احوال مغول، به خصوص شعبهاى كه در ایران سلطنت كردهاند، يكى از مسلمترين و معتبرترين مدارک محسوب مىشود.
در پايان نيز فهرستى از اسماء رجال و اماكن و قبائل و فهرست منابع كتاب ذكر شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب و مقالهى كتاب ماه تاريخ و جغرافياى سال 1383 (تير و مرداد و شهريور) اثر غلامرضا پورصفر.