معصومی اشکوری، سید محمدتقی
سید محمدتقی معصومی اشکوری (1272-1316ش)، مجتهد، عالم، عارف، متأله قرآنی، از شاگردان آیتالله سید محمدکاظم یزدی، سید موسی زرآبادی و میرزا مهدی اصفهانی
سید محمدتقی معصومی اشکوری | |
---|---|
پرونده:Masoomi eshkvari.jpg | |
نام کامل | معصومی اشکوری، سید محمدتقی |
نامهای دیگر | آیتالله معصومی معصومی اشکوری سید محمدتقی معصومی |
نام پدر | سید محمدعلی |
ولادت | 1312ق برابر با 1272ش |
محل تولد | روستای کیارمش اشکور، ایران |
رحلت | 27 رجب 1356ق مطابق با 1316ش |
مدفن | قبرستان گلشور مشهد مقدس |
فرزندان | 4 فرزند پسر و 4 فرزند دختر |
اطلاعات علمی | |
درجه علمی | اجتهاد |
اساتید | آیتالله سید محمدکاظم یزدی میرزا مهدی اصفهانی سید موسی زرآبادی |
ولادت
سید محمدتقی حسینی معصومی در سال 1312ق برابر با 1272ش در روستای کیارمش اشکور استان گیلان متولد شد. پدر او سید محمدعلی فرزند سید معصوم و او فرزند میر جعفر و او فرزند سید محمد و او فرزند میر محمدسعید بود.
میر محمدسعید که از سادات حسینی منطقه بود از نسامیرکوه دیلم به کیارمش نقل مکان کرده بود. مرحوم سید محمدعلی پدر سید محمدتقی از علمای دین بود و آنچنانکه از دو فقره از فقرات کتاب دو چوب یک سنگ بر میآید، علاوه بر تضلّع در علوم دینی، در علوم غریبه همچون جفر ورود داشت و در این زمینه صاحب آثاری بوده است که برخی از آنها را مرحوم محمدتقی به خط پدرش در اختیار داشت.
سید محمدتقی پنج ساله بود که پدر بزرگوارش را از دست داد. وی مینویسد: «ما که سعادت ادراک حضور مرحوم والدم را نداشتیم؛ … پنج ساله بودم آن مرحوم در سنه هزار و سیصد و هفده هجری داعی حق را لبیک گفت.»
خانواده معصومی خانواده علم و دانش بود. علاوه بر پدر و اجدادش، در بین عموها، پسر عموها و برادرانش عالمان دین بسیار بودند. برادر بزرگترش سید محمدباقر از عالمان دین بود. برادر دیگرش سید محمد علاوه بر اینکه عالم دین بود طبیب نیز بود. دو تن از فرزندانش به نامهای سید حسین معصومیو سید جواد عدنانی نیز عالم دین و در کسوت روحانی بودند. کوچکترین فرزندش سید وهاب معصومی پزشک و جراح است که هم اکنون در ایالت اوهایو آمریکا زندگی میکند.
تحصیلات
از دوران کودکی سید محمدتقی و کیفیت تحصیلات مقدماتی او اطلاع چندانی در دست نداریم. مسلماً او نیز همچون دیگر معدود کودکان دانش آموز آن زمان باید تحصیلاتش را از مکتب خانهها و آموختن قرآن کریم و سپس خواندن و نوشتن متون فارسی آغاز کرده باشد. عروج او به مدارج عالی علمیو معنوی نشان میدهد که باید از نعمت مادری فهیم و پارسا برخوردار باشد. او خود در این باره مینویسد: «مادرم از زنان نیک و صالحه بود.» چنانکه در زندگینامه کوتاه خودنوشتش آمده است، در سال 1323ق در حالیکه محمدتقی یازده سال بیش نداشت، عازم ولایت غربت برای تحصیل علوم و معارف اسلامی شد. او سالها در نجف اشرف از محضر بزرگان آن حوزه عظیم شیعی از جمله آیتالله سید محمدکاظم یزدی ره بهره برد. وی با استعداد سرشاری که داشت علوم معقول و منقول (همچون ادبیات عرب، فقه، اصول، کلام، حدیث، تفسیر، حکمت، نجوم و علوم غریبه) را در زمان کوتاهی آموخت و وارد دروس خارج فقه و اصول شد و سرانجام حائز رتبه اجتهاد گردید. دوران تحصیل آن مرحوم 25 سال بوده است.
یک دوره از تحصیلات او در مشهد حدود هشت ماه بوده است. آغاز این سفر 17 محرم 1347 قمری از قم به مشهد بوده است که در دامغان حدود چهل روز اقامت داشته و دهه آخر محرم و تمام ماه صفر را در دامغان منبر رفته است. جهت اقامت در دامغان این بود که برادر آن مرحوم بنام سید محمد قائمی که طبیب و در عین حال عالم دین بود در آن زمان در دامغان میزیست و طبابت میکرد. او ظاهرا در قزوین، قم و تهران نیز مدتی به تحصیل و تدریس و وعظ اشتغال داشته است.
اساتید
از میان اساتید او در نجف باید از آیتالله سید محمدکاظم یزدی صاحب عروة الوثقی را نام برد. او مدت کوتاهی نیز از میرزا مهدی اصفهانی (1303-1365ق)، حاج آقا حسین قمی، و حاج میرزا محمد آقازاده خراسانی در مشهد استفاده کرده است. همچنین سید موسی زرآبادی (1294-1353ق) را از اساتید او ذکر کردهاند. وی خود مینویسد از شیخ عباس محدث قمی و میرزا مهدی اصفهانی در مشهد اجازه محدثی و روایتی دریافت کرده است.
با آقا شیخ علیاکبر مازندرانی در مشهد محشور بوده و در علوم مختلف با وی مباحثه داشته و از او اجازه اوراد و اذکار داشته است. همچنین از شیخ حسنعلی اصفهانی نیز اجازهای دارند. وی همچنین با سید محمد اصفهانی مشهور به طالب الهدی محشور بوده است. حشر او با اساتید یاد شده در مشهد مقدس بوده است. وی با آیتالله میرزا مجتبی قزوینی تنکابنی و آیتالله علیاکبر الهیان و پسر عمویش آیتالله سید حسن اشکوری نیز مراوده داشته است. در میان روحانیون منطقه رودسر و رحیم آباد، وی با میرزا علیاکبر طلوعی و سید هادی روحانی ارتباط بیشتری داشته است. از دیگر اساتید او در قزوین، قم و تهران اطلاعی نداریم و نمیدانیم اساتید او در معقول (فلسفه، عرفان و کلام) چه کسانی بودهاند.
بازگشت به زادگاه
وی پس از 25 سال تحصیل علوم و معارف اسلامی به زادگاهش اشکور بازگشت و به ترویج معارف اسلامی و تألیف آثار علمی پرداخت.
او معمولاً در فصل سرما در رحیم آباد زندگی میکرد و تابستان را در قریه کوهستانی شوئیل میگذرانید. این قریه در آن زمان مرکزیتی در اشکور داشت و جمعیتش نسبت به روستاهای مجاور بیشتر بود. ضمناً بازارچهای داشت که محل رفت و آمد و خرید و فروش بود و اجناس آن از رحیم آباد و رودبار با قاطر حمل میشد. روستا دو مسجد داشت که یک مسجد آن بنام مسجد سفید یا جیر مسجد (مسجد پایین محل) بسیار مورد اعتقاد مردم بود و همچنان از قداست خاصی برخوردار است. ضمناً این محل، ییلاق ملاکین رحیم آباد نیز بود و بعدها پاسگاه ژاندارمری و یک بهداری نیز در آن تأسیس شد. شاید بدلیل این موقعیت و زمینهای که حضور یک عالم دینی را ایجاب میکرد مرحوم معصومیشوئیل را به جای روستای زادگاهش کیارمش برای اقامت انتخاب کرده بود. آنجا زمینه برای دیدار و ملاقات اقشار مختلف مردم اشکور و منطقه رحیم آباد با این عالم و استفاده از او فراهم بود.
منزل او محل رفت و آمد عموم مردم بویژه علمای منطقه بود. مردم اعتقاد خاصی به این عالم وارسته داشتند و احترام ویژهای برای او قائل بودند. پیران کهنسال منطقه هنوز در محافلشان از کراماتی که از او دیده یا شنیدهاند میگویند و خاطراتی که از آن عالم ربانی داشتند را بیان میکنند.
زندگی مرحوم معصومی جز در بعد علمیو معنوی از حیث امور عادی با دیگر مردم منطقه تفاوتی نداشت. او نیز همچون دیگران به زراعت و کشاورزی میپرداخت. او ظاهرا خود زمین کافی برای کشاورزی نداشت و نصفه کاری میکرد. در این شیوه، کشاورزِ فاقد زمین در زمین دیگری کشت میکند و محصول آن را پس از کنار گذاشتن مقدار بذر مصرف شده با صاحب زمین تقسیم میکند. او همچون دیگر مردم کارهای کشاورزی را شخصاً انجام میداد و هیزم خانهاش را خود تهیه میکرد. این شیوه از زندگی در بین دیگر روحانیون این منطقه بطور سنتی رایج بوده و هم اکنون نیز معدودی از روحانیون این منطقه به همین صورت زندگی میکنند.
تحقیق، تبلیغ و تدریس
پس از تحصیل علوم دینی عمده فعالیتهای معصومی عبارت بودند از تحقیق، تبلیغ و تدریس. از سال 1337 که حدود 25 سال داشت در پی رؤیاهای صادقهای شروع به ایراد منبر و خطابه کرد.
او خود در این باره چنین مینویسد: «در عالم رؤیا از طرف اجداد طاهرین خودم از حضرت امیر المؤمنین ـ علیه الصلوة والسلام- و نیز از حضرت ابی عبدالله الحسین المظلوم علیهالسلام اشاره گردید که بروم به مواعظ و بیانات منبری افاضات نمایم؛ بالخصوص حضرت سید الشهداء علیهالسلام بازویم را گرفته روانه ام به طرف مجلس مواعظ و خدمتگزاری نمودند و اتفاقا از راه غیر عادی روانه ام فرمود و اثر این خواب را خودم میدانم و بس.» وی در مشهد، قم، دامغان، مازندران و گیلان وبویژه در اشکور منبر میرفته است.
در دوره اختناق رضاخانی مرحوم معصومینیز از فشارها و تضییقات عمال این رژیم بی نصیب نبود و همچون دیگر عالمان دین بویژه آنها که دور از مرکز زندگی میکردند بناچار باید از وزارت معارف دارای مجوز پوشیدن لباس روحانی و فعالیتهای دینی داشته باشند. آنچنانکه از ورقه تصدیق مدرّسی وی بر میآید، ایشان دستکم پنج سال در رشت به تدریس فقه و اصول اشتغال داشته است.
وفات
او در تاریخ 27 رجب 1356ق مطابق با 1316ش در سن چهل و چهار سالگی در روستای شوئیل اشکور درگذشت. او در وصیت نامهاش نجف اشرف را به عنوان محل دفنش تعیین کرده بود، اما چون این امر میسر نبود در همان روستا به خاک سپرده شد. بنای کوچک و ساده ای بر مزارش در شوئیل ساخته شد که همچنان باقی است. پس از چند سال بقایای جسدش از اشکور به مشهد مقدس منتقل و در قبرستان گلشور حسین آباد مشهد دفن شد. این مکان اینک به بوستان تبدیل شده است، اما مقبره او در ضلع شمال غربی آن بوستان در بخش اختصاصی بانوان قرار گرفته است.[۱]
آثار
مرحوم معصومیاشکوری اهل قلم و نگارش بود و آثار مختلفی در زمینههای متنوع خاصه فقه و اصول از خود برجای گذاشت. برخی از آثار آن مرحوم به زبان عربی و بعضی از آنها به زبان فارسی است. ظاهراً تنها اثر چاپ شده او کتاب دو چوب و یک سنگ است. مصحح کتاب دو چوب و یک سنگ به حدود 600 صفحه دستنوشته دیگر او اشاره میکند که به چاپ نرسیده است. وی در منزلش کتابخانهای مشتمل بر صدها جلد کتاب داشته است. نگارنده از سرنوشت آثار مکتوب آن مرحوم و کتب کتابخانهاش اطلاعی ندارد و آنگونه که از بعضی از نزدیکانش شنیده است نوشتههای آن مرحوم سرنوشت تأسف برانگیزی داشته است.[۲] [۳]
پانویس
- ↑ پیشگفتار کتاب دو چوب و یک سنگ ص27
- ↑ همان، ص28
- ↑ پایگاه دکتر محمدفنایی اشکوری
منابع مقاله
- معصومی اشکوری، سید محمدتقی، دو چوب و یک سنگ، به اهتمام: جعفر سعیدی، تهران، نشر سایه، چاپ اول، زمستان 1374ش
- پایگاه دکتر محمدفنایی اشکوری