نهضت امام خمینی (دفتر دوم)
نهضت امام خمینی (دفتر دوم) سید حمید روحانی (متولد 1330ش)، مجموعهای است که به تحلیل وقایع تاریخی در دوران حیات امام خمینی و فعالیتهای علمی و اجتماعی میپردازد.
نهضت امام خمینی (دفتر دوم) | |
---|---|
پدیدآوران | روحانی، حمید (نویسنده) |
ناشر | مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س): مؤسسه چاپ و نشر عروج |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1382 |
موضوع | خمینی، روحالله، رهبرانقلاب و بنیانگذارجمهوری اسلامی ایران، ۱۲۷۹ -۱۳۶۸ – سرگذشتنامه ایران--تاریخ--پهلوی، 1357-1304--جنبشهای اسلامی |
کد کنگره | ۱۵۵۳DSR/ر۸۷ن۹ ۱ |
امام خمینی میفرمایند:
لازم است برای بیداری نسلهای آینده و جلوگیری از غلطنویسی مغرضان، نویسندگان متعهد با دقت تمام به بررسی دقیق تاریخ این نهضت اسلام بپردازند....
جلد دوم این کتاب به دوران تبعید امام و فعالیتهای ایشان در آن دوران و وقایع ایران در آن 15 سال اختصاص دارد. در ابتدا به واکنش مردم در مقابل تبعید امام پرداخته است. سپس بازتاب جهانی این تبعید را مورد بررسی قرار میدهد. ادامه کتاب به دوران تبعید امام به عراق اختصاص یافته است.
سپس اشارهای به جنگ 6 روزه و موضع علماء و ملت ایران نسبت به آن دارد. پس از آن به وقایع داخلی چون جشن تاجگذاری، شهادت تختی و سنگرهای مقاومت در نهضت مثل حوزه و دانشگاه و زندان میپردازد.
موضوع بعدی، بررسی کشمکش ابرقدرتها در خلیج فارس است، وسپس به واقعه آتش زدن مسجداالقصی میپردازد. در ادامه توطئه جهانی به منظور پیشگیری از مرجعیت امام را مورد بررسی قرار میدهد. در پایان هم به نقش آیتالله سعیدی در نهضت میپردازد.
امام در تبعید
امام در همان نخستین لحظات ورود به تبعیدگاه (ترکیه) بر آن شد که مبارزات خود را از صورت نوینی پی بگیرد و به نهضت اسلامی ایران تداوم بخشد و در نامههایشان به حاج آقا مصطفی می کوشد تا موضوع تبعید را ناچیز جلوه دهد. هم چنین از ایشان میخواهد تا کتب فقهی را به دست امام برساند و انگیزه امام از این درخواست مبتنی بر رسالتی است که در جهت تحول رسالههای عملیه و خط فکری حوزههای علمیه در تدوین و نگارش رساله بر دوش داشت، پس دست به کار نگارش تحریر الوسیله شدند و در آن، در کنار مسائل عبادی به مسائلی چون امر به معروف و نهی از منکر، نماز جمعه (عبادی- سیاسی)، دفاع، قضا (پیاده کردن قوانین قرآن) و مسائل نوظهور در دنیای آن روز پرداختند.ایشان هم چنین در آن دوران موضوع ولایت فقیه و حکومت اسلامی را مطرح کردند.
پس از این اتفاقات شاه بر آن شد تا محل تبعید امام را از ترکیه به نجف تغییر دهد. انگیزه شاه برای این تغییر این بود که دست مهرههای مرموز استعمار و عناصر کوته فکر و عقب مانده حوزه علمیه نجف صدای حقطلبانه امام را برای همیشه خاموش کند و او را نه تنها از صحنه سیاست که از جرگه روحانیت نیز کنار بگذارد و با این پندار خام به تبعید امام از ترکیه به عراق دست زد. پس از ورود امام به عراق و توقف در شهرهای کاظمین، سامرا و کربلا و استقبال چشمگیر علماء و روحانیون و مردم عراق از ایشان از آن شهرها امام به طرف نجف رفتند و با استقبال بی نظیر علماء و مردم آن شهر مواجه شدند.
هم چنین امام در نخستین سخنرانی خود در نجف که به مناسبت آغاز درس ایراد فرمودند، در آغاز با چند دعا خطر لغوگویی، غافل شدن از خالق مقتدر، سر فرود آوردن در برابر غیر او را هشدار داد و وظیفه خدمتگزاری برای اسلام و مسلمین را گوشزد کرد و به این اشاره فرمود که پیامبر اسلام در محیطی که با او مخالف بودند قیام کرد و با تکیه بر این مطلب لزوم مبارزه با ابرقدرت ها و مجاهدت برای صیانت از اسلام را هر چند در محیطی که همه با آن مخالف باشند خاطرنشان کرد. در ادامه تز استعماری تفکیک دین از سیاست را مردود شمرد و کوشید که یأس و عقده خود کمبینی در ملتهای اسلامی و زمامداران آنان را که بر اثر تبلیغات سوء استعمارگران پدید آمده بود بزداید. روحانیون قم به دلیل فشارهای وارده از سوی رژیم شاه و تبعید امام به نجف بر آن شدند تا از قم به سوی نجف کوچ کنند، اما امام از ایشان خواست تا سنگر مبارزه در ایران را خالی نکنند.
در تاریخ 4/3/43 قانون حمایت خانواده برای اولین بار مطرح شد که در آن تساوی حقوق زن و مرد در ارث و منع جواز عقد موقت و تعدد زوجات آورده شده است. این قانون در 11 اسفند 1345 تقدیم به مجلس شد، پس از چند روز دولت لایحه تشکیل مجلس مؤسسان را تقدیم مجلس کرد. با تقدیم این دو لایحه ضد اسلامی موجی از خشم و نگرانی در میان مردم پدید آمد. علماء در نشستهایی مبارزه با این دو لایحه را لازم میدانستند. اما امام در دیدار با آقای منتظری تأکید کرد که باید هدف اصلی مبارزه سرنگونی رژیم شاه باشد و اگر مبارزه با این دو لایحه به عنوان یک اصل مطرح شود به طور غیر مستقیم به رسمیت شناختن رژیم شاه و انحراف از مسیر نهضت است.
امام نخستین اعلامیه خود را از تبعیدگاه در تاریخ 4 اردیبهشت 46 خطاب به حوزههای علمیه صادر کرد و در آن روحانیون و ملت را به پایداری و بردباری توصیه کرد و راه هر گونه سهلانگاری و سازشکاری را بست و به آنان هشدار داد که جز راه مقاومت و ایثار راهی باقی نمانده است.
اشغالگران صهیونیسم به منظور در هم شکستن مقاومت رهبر پایدار عرب، جمال عبدالناصر در تاریخ 6 خرداد 46 سرزمینهای عربی را به اشغال خود درآوردند. امام خمینی که هیچگاه از یاد فلسطین اشغالی غافل نبودند و همواره ملتهای مسلمان را به مبارزه و نبرد همه جانبه علیه صهیونیسم فرا میخواند، در آن مقطع نیز طی اعلامیه ای بار دیگر ملت اسلام را به اتحاد و نبرد سرنوشت ساز برای ریشه کن ساختن صهیونیسم و آزادی فلسطین فراخواند. رژیم شاه به عنوان نخستین واکنش در برابر حرکت امام از تبعیدگاه نجف در روز 7 شهریور 46 مدرسه فیضیه و دارالشفاء را اشغال کرد. به دنبال این اشغال روحانیون قم و تهران و دیگر شهرستانها به اعتراض و اعتصاب دست زدند. امام در ملاقات با روحانیون نجف در تاریخ 17شهریور سال 46 از هم دردی آنان با روحانیون مظلوم و ملت ستمدیده ایران تشکر کرد.
شاه به منظور جبران ناکامی های خود هر روز جشنی برگزار میکرد که یکی از آنها جشن تاجگذاری بود که یک ماه ادامه داشت. مجاهدان روحانی طی اعلامیه ای تحت عنوان عزایی به نام جشن علیه مراسم تاجگذاری شاه به پا خاستند.
در شهریور 47 بنابر استفتاء یکی از عراقیها امام فتوایی صادر کرد که در آن دادن کار و سایر صدقات به فدائیانی که در راه آزادی فلسطین اشغال شده، پیکار میکنند را مجاز اعلام کرد. به دنبال صدور این فتوای امام به یاری فداییان فلسطین شتافت و سیل کمک به طرف آنان سرازیر شد. هم چنین مردم در هر مناسبتی و به هر بهانه ای علیه اشغالگران فلسطین دست به تظاهرات می زدند.
قرارداد 1316 بنابر سیاست انگلیس میان دو پادشاه ایران و عراق امضاء شد اما دربردارنده منافع مرزی دو ملت نبود. ایران برای تأمین منافع آمریکا به صورت یک جانبه قرارداد را لغو نمود. رژیم بعث عراق پس از الغای قرارداد 1316 از طرف ایران، ایرانیان مقیم آن کشور و زائران ایرانی در بغداد و کاظمین و سامرا را دستگیر میکرد و با وضع وحشیانه ای از عراق بیرون می راند. امام از شنیدن خبر رفتار غیرانسانی رژیم عراق با ایرانیان بیپناه در شهرهای بغداد و کاظمین سخت به خشم آمد. بنابراین روسای شهربانی، سازمان امنیت و حزب بعث نجف که تقاضای ملاقات خصوصی داشتند را به حضور نپذیرفت.
در تاریخ 30 مرداد 48 مسجدالاقصی (نخستین قبله مسلمانان) از طرف اشغالگران فلسطین به آتش کشیده شد.
امام ضمن بحث حکومت اسلامی در بهمن 48 نیز نظر خود را درباره آتش سوزی مسجدالاقصی و نقشه صهیونیستی که رژیم شاه در زیر پوشش جمع آوری اعانه برای تجدید بنای مسجدالاقصی دنبال می کرد،چنین بیان کرد:
...مسجدالاقصی را آتش زدند ما فریاد میکنیم که بگذارید مسجدالاقصی به همین حال نیم سوخته باقی باشد این جرم را از بین نبرید ولی رژیم شاه حساب باز میکند و صندوق می گذارد و به اسم بنای مسجدالاقصی از مردم پول می گیرند تا شاید بتواند از این راه استفاده نماید و جیب خود را پر کند و ضمنا آثار جرم اسرائیل را از بین ببرند....
در آذر 49 رژیم شاه دانشجویان مسلمان را که دست به اعتراض علیه رژیم زده بودند به رگبار بست. امام در پیام تاریخی شان به زائران حج از شیوه سرکوبگرانه و رفتار غیر انسانی رژیم شاه با دانشجویان اظهار تأثر کرد و آن را مورد نکوهش قرار داد و از دانشجوهای وطن خواه خواست که در برابر زورگویی و زورمداری رژیم شاه تسلیم نشوند و عقبنشینی نکنند.
کلامی در مورد آیتالله سعیدی
با آغاز نهضت اسلامی ایران سعیدی نیز با تمام نیرو وارد مبارزه شد.وی در سال 44 بنا به دعوت مردم میدان خراسان به تهران عزیمت کرد و مسئولیت مسجد موسی بن جعفر را بر عهده گرفت. آیتالله سعیدی علاوه بر اقامه نماز جماعت با تجلیل از امام و بازگو کردن گفتار و نوشتار او توده ها را هر چه بیشتر به راه و روش و اندیشه او آشنا ساخت.
سعیدی در سال 45 بارها توسط ساواک دستگیر شد. شهید سعیدی در بهار 46 بدون گذرنامه رهسپار عراق شد و به دیدار امام در نجف شتافت و با الهام از فرامین امام برای ادامه مبارزه به میهن بازگشت. پس از آن هم با نامههای روح بخش امام به مبارزه ادامه داد. سرانجام در روز 11 خرداد 1349 مأموران ساواک برای چندمین بار ایشان را دستگیر و در 21 خرداد 49 به شهادت رساندند. امام در پیامی شهادت آیتالله سعیدی را به علماء و محصلین حوزه علمیه قم تسلیت گفتند.[۱]
پانویس
- ↑ ر.ک: بینام، ص47-49
منابع مقاله
بینام، طوبی اندیشه (سطح یک)، سیر مطالعاتی اندیشههای حضرت امام خمینی(ره)، بنیاد تبیین اندیشههای امام خمینی(ره) در دانشگاهها