عشق و تلاش

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

عشق و تلاش به کوشش معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)؛ کتاب حاضر بیانگر خاطرات حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی است. راوی این خاطرات گفته‌های خود را از کرمان و درباره پدرش و دوران تحصیلات اولیه در کرمان آغاز می‌کند و از ورود به حوزه علمیه قم و وقایع پیش آمده و ورود در مبارزات و پیشامدهای متعدد و سرانجام روزهای اوج و پیروزی انقلاب اسلامی سخن می‌گوید.

عشق و تلاش
عشق و تلاش
پدیدآورانمعاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (نویسنده)

[[]] (محقق)

[[]] (مترجم)
ناشرمؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
مکان نشرتهران
سال نشر۱۳۹۵
کد کنگره

ساختار

این کتاب دارای 12 بخش به همراه پیوست‌ها و فهارس قالب‌بندی شده است. بخش‌های دوازده‌گانه شامل این مباحث است:

بخش اول: زندگی شخصی؛ بخش دوم: دانستنی‌هایی از کرمان؛ بخش سوم: خاطرات قم(1337_ 1331 ش.)؛ بخش چهارم: نگاهی از منظر سیاسی به حوزه علمیه قم بعد از شهریور 1320تا فوت آیت‌الله بروجردی(13340)؛ بخش پنجم: تجزیه و تحلیل پاره‌ای از وقایع سیاسی ایران؛ بخش ششم: رحلت آیت‌الله بروجردی و حوادث دهه 40؛ بخش هفتم: کرمان و نهضت اسلامی؛ بخش هشتم: حزب ملل اسلامی؛ بخش نهم: دوران زندان؛ بخش دهم: پس از آزادی؛ بخش یازدهم: دوران تبعید(1357_1356)؛ بخش دوازدهم: پس از آزادی

معرفی کتاب

تاریخ شفاهی نوعی شیوه جمع‌آوری و آماده‌سازی اطلاعات تاریخی از طریق ضبط مصاحبه با شرکت‌کنندگان در رویدادهای تاریخی است. تاریخی شفاهی از دهه 1940 با ضبط مطالب روی نوار آغاز شد. تاریخ شفاهی مبتنی است بر مصاحبۀ رودررو با تاریخ‌سازان و مصاحبه پژوهشگر تاریخ با نقش‌آفرین تاریخ در مورد تجربیات خاصی که دارد. بهره‌جستن از روایات شفاهی به عنوان یک منبع تاریخی، امری همیشگی در تاریخ‌نگاری هر ملیتی است.

مؤسسه عروج در سال 1395 کتابی چاپ کرد با نام عشق و تلاش (خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین محمدجواد حجتی کرمانی )که شماره 36 از مجموعه ارزشمند «یادها» است. واژه «یادها» عنوانی عمومی است که برای خاطرات و کتاب‌های تاریخ شفاهی منتشره از سوی معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی انتخاب شده است. کتاب عشق و تلاش حاصل بیش از 20 جلسه بیان خاطرات یکی از یاران حضرت امام خمینی و از قدیمی‌های دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی است که به طریقی گوشه‌ای از تاریخ شفاهی کرمان را هم در برمی‌گیرد.

راوی این خاطرات گفته‌های خود را از کرمان و درباره پدرش و دوران تحصیلات اولیه در کرمان آغاز می‌کند و از ورود به حوزه علمیه قم و وقایع پیش آمده و ورود در مبارزات و پیشامدهای متعدد و سرانجام روزهای اوج و پیروزی انقلاب اسلامی سخن می‌گوید که در قالب این کتاب تنظیم شده است.

محمدجواد حجتی کرمانی دربارۀ ماجرای کودتای 28 مرداد 1332 از وقایع مشهد چنین می‌گوید: من روز 28 مرداد 1332 در مشهد بودم که جلوی مدرسه نواب، تظاهرات طرفداران شاه را با فحش‌های رکیکی که به مرحوم مصدق داده می‌شد دیدیم. سربازهای سوار بر کامیون‌ها و مردم عادی و لات و لوت مشهد و عربده‌کشی‌های آنها را من به چشم خود از نزدیک دیدم. سوء‌ادب‌ها و فحاشی‌های ناموسی زشتی را که به مرحوم دکتر مصدق می‌شد، هرگز فراموش نمی‌کنم، اما با وجود این به خاطر ذهنیتی که بسیاری از فعالان سیاسی و به خصوص محافل مذهبی از گسترش فعالیت حزب توده و لامذهبی‌گری داشتند، زمینه سقوط دولت دکتر مصدق فراهم شده بود؛ چرا که تبلیغات گسترده و وسیع توده‌ای‌ها و جوّ مسمومی که به وجود آورده بودند، بسیاری را سخت مضطرب کرده بود. واقعاً هم خطر جدی وجود داشت که حزب توده که از طرف شوروی حمایت می‌شد بر ایران مسلط شود. توده‌ای‌ها فضای ایران را آلوده کرده بودند و شعارهای ضددینی و ضد روحانیت به اندازه‌ای شدید بود که حد نداشت. (ص 96)

حجتی کرمانی در حوادث منجر به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ نقشی تأثیرگذار داشت. او در چهلم مصطفی خمینی در سال ۱۳۵۶ با ربانی شیرازی، خلخالی و عده‌ای دیگر در منزل عبدالرحیم ربانی شیرازی جلسه‌ای تشکیل می‌دهد و تصمیم بر این می‌شود که به ممنوعیت بردن نام امام خمینی توجهی نکنند و اسم امام را در مراسم چهلم مطرح کنند. در چهلم مصطفی خمینی، محمدجواد حجتی کرمانی و صادق خلخالی و ربانی املشی سخنرانی کردند.

او قطعنامه‌ای در چهارده ماده تنظیم و در مراسم چهلم مصطفی خمینی در مسجد اعظم قم قرائت کرد. در این قطعنامه درخواست‌هایی مطرح و تأیید حضار با فریادهای «صحیح است، صحیح است» گرفته شد این خواست‌ها شامل بازگشت سریع مرجع عالیقدر خمینی، قطع رابطه با اسرائیل، انحلال سازمان امنیت و بندهای دیگری بود. صحنه گردانی در این مجلس و خواندن قطعنامه پایانی منجر به تبعید محمدجواد حجتی کرمانی شد. در تبعید به ایرانشهر مدتی با سیدعلی خامنه‌ای بوده است و سپس به سنندج تبعید می‌شود. (ص 377-379)

در روز ۲۴ آذر ۱۳۵۷ در مسجد امام (مسجد ملک سابق) کرمان اجتماع عظیمی با حضور محمدجواد حجتی کرمانی بر پا شد و پس از آن راهپیمایی مردم با مخالفت و خشونت مأمورین روبرو شد. در این درگیری شماری هم زخمی شدند.

وی با دریافت نامه‌ای از علامه طباطبایی توسط برادرش علی حجتی کرمانی، به توصیه وی اقدام به ترجمه سه جلد از تفسیر المیزان در زندان می‌کند. (ص 252)

وی در جریان مبارزات انقلابیون و به‌ویژه کرمانی‌ها در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ از فعالان و لیدرهای مبارزات و حرکات مردمی بود و پس از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷( نیز به عنوان اولین امام جمعه کرمان منصوب شد. وی در سال ۱۳۵۸ به عنوان نماینده مردم کرمان به مجلس خبرگان قانون اساسی و در همان سال از طرف مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت. او در سال ۱۳۶۹ نیز از سوی مردم کرمان به عنوان نماینده در مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد.[۱]

پانويس


منابع مقاله

کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

وابسته‌ها