دیوان بدر چاچی

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

دیوان بدر چاچی، مجموعه اشعار بدرالدین محمد بدر چاچی (متوفی میان سال‌های 745 و 752ق) است که در سال 745ق، توسط خود شاعر تدوین و تنظیم شده است. این دیوان با تحقیق و تصحیح علی‌محمد گیتی‌فروز، منتشر گردیده است.

دیوان بدر چاچی
دیوان بدر چاچی
پدیدآورانب‍درال‍دی‍ن‌ چ‍اچ‍ی‌، ق‍رن‌۸ق‌. (نويسنده) گیتی‌فروز، علی‌محمد (محقق)
ناشرمجلس شورای اسلامی. کتابخانه، موزه و مرکز اسناد
مکان نشرایران - تهران
سال نشر1387ش
چاپ1
زبانفارسی
تعداد جلد1
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

بخش اصلی دیوان، شامل 61 قصیده، 36 قطعه و قصیده کوتاه و بالغ بر 2170 بیت است و اغلب آنچه در بخش افزوده‌ها آمده (شامل قصیده، غزل، قطعه و رباعی)، اگرچه در هیچ‌کدام از نسخه‌های خطی دیده نمی‌شود، ویژگی‌های سخن بدر را داراست[۱].

هنر و مهارت چاچی بیشتر در سرودن قصیده است و قطعه‌های او، عمدتا متضمن تکرار ساده همان مضامینی است که در قصایدش وجود دارد. مقدمه این قصاید، غالبا درباره طلوع و غروب خورشید، آمدن بهار، وصف خزان، وصف آسمان شب، اوصاف معشوق، توصیف شراب و ساغر و دعوت به میگساری و توصیف قلم است و از این حیث، شباهت زیادی با قصاید سلف بدر، یعنی خاقانی دارد[۲].

متن اصلی این قصاید، به مدح ممدوح اختصاص دارد. چاچی شاعری است مداح و همانند همه شاعران درباری، از اینکه چهار رکن هفت اقلیم را برای مبالغه در مدح، به‌هم بریزد، هیچ ابایی ندارد؛ بدر در غالب این مدیحه‌ها، به وصف شجاعت، بخشش و عدل ممدوح و اسب و شمشیر و قصر و قلم و... وی، می‌پردازد و برای بزرگداشت ممدوح، تا بدانجا پیش می‌رود که با محاسن خود، درگاه سلطان را جارو می‌کند[۳].

از دیگر موضوعات و مضامین شعر بدر، می‌توان به غنیمت شمردن دم، ترک زهد، شکایت از اوضاع زمانه و در رنج بودن اهل هنر، ستایش خرد، بلندی طبع و استغنا و مذمت مداحی و ستایش شاهان، اشاره کرد[۴].

از جمله موضوعاتی که در شعر بدر، با آن مواجهیم، نظرات متناقضی است که شاعر درباره موضوع واحدی مطرح کرده است؛ مثلا او در ابیات بسیاری، مخاطب را به میگساری فراخوانده و به وصف باده و ساغر، پرداخته است، ولی گاهی هم از شراب به «غسلین» و «آتش سرد خردسوز» تعبیر می‌کند. گاه قصیده‌ای را به بیان مقام‌های موسیقی اختصاص داده و گاهی از مخاطب می‌خواهد که از چنگ و دف اعراض کرده و مطرب از سراپرده ازلی بخواهد. گاهی خواننده را به میگساری و ترک زهد دعوت کرده و گاه او را به بی‌اعتنایی به دنیا توصیه می‌کند[۵].

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه، ص23
  2. ر.ک: همان، ص24
  3. ر.ک: همان
  4. ر.ک: همان، ص25
  5. ر.ک: همان

منابع مقاله

مقدمه کتاب.


وابسته‌ها