الإبانة عن أصول الديانة

الإبانة عن أصول الديانة، نوشته ابوالحسن على بن اسماعیل بن اسحاق اشعرى (260-324ق)، است. الإبانة عقیده‌نامه‌ای مشهور و مختصر برای اشعریان است.

الإبانة عن أصول الديانة
الإبانة عن أصول الديانة
پدیدآوراناشعری، علی بن اسماعیل (نويسنده) عیون، بشیر محمد (محقق)
ناشرمکتبة المؤید ** مکتبة دار البیان
مکان نشرسوریه - دمشق ** عربستان - طائف
سال نشر1411ق - 1990م
چاپ3
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
/الف5 الف2 204 BP
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

باورهای کلامی اشعری در «الإبانة» پس از بازگشت از اعتزال:

ما به خدا، فرشتگان، کتاب‌ها، پیامبران وی و به آنچه راویان موثّق (صحابه، تابعین و ائمه حدیث) از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده‌اند، باور داریم و آنچه را که احمد بن حنبل پذیرفته و یا با آن مخالفت نموده است، می‌پذیریم.

ما خدا را به یگانگی و یکتایی می‌پرستیم و بهشت و دوزخ و رستاخیز را بی‌هیچ گمانی باور داریم.

خدا بر عرش مستوی است و او «چهره»، «دو دست» و «دو چشم» (بی‌پرسیدن یا اندیشیدن به اینکه «چگونه؟!») دارد.

خداوند نیرو (قوّت) دارد و کارهای بندگان آفریده و تقدیریافته‌ی اوست؛ خوبی و بدی و همه‌چیز به خواست اوست و هیچ‌کس هیچ کاری نمی‌تواند بکند، مگر اینکه خدا آن را بخواهد.

ما از خدا بی‌نیاز نیستیم و نمی‌توانیم از دانش او بیرون رویم.

آفریدگاری جز خدا نیست و کارهای بندگان آفریده خدا و مقدّر او است.

خدا است که مؤمنان را توفیق طاعتِ خود بخشید و لطف خود را بر ایشان ارزانی داشت و به مهر در ایشان نگریست و راست و استوارشان ساخت و رهنمونشان گشت. خدا کافران را گمراه کرد و هدایت نفرمود و به لطف خود ایمان را بر ایشان ارزانی نداشت، بااینکه می‌توانست آنان را اصلاح کند، اما او خواست کافر بمانند.

خیر و شر به قضا و قدر اوست و هر آنچه از خوبی و بدی و شیرینی و تلخی است، تقدیر اوست.

ما می‌دانیم که آنچه بر ما نرفته است، نمی‌شده است که به ما برسد و آنچه که به ما رسیده است، نمی‌شده است که از سر ما بگذرد.

بندگان چیزی از سود و زیان به دستشان نیست، مگر آنکه خدا بخواهد. ما در همه کارهایمان و نیازمندی و فقرمان به خدا پناه می‌بریم.

سخن خداوند غیر مخلوق است و هرکه به خلق قرآن باور دارد، کافر است.

خدا به روز رستاخیر دیده می‌شود، آن‌گونه که ماه در شب چهارده دیده می‌شود؛ مؤمنان او را می‌بینند و این دیدار از چشم کافران پوشیده می‌ماند. موسی(ع) نیز دیدار او را در این جهان خواست؛ خدا (در پاسخ او) بر کوه تجلّی کرد و آن را درهم کوبید و بدین‌سان به موسی(ع) نشان داد که او را در دنیا نخواهد دید.

هیچ‌یک از «اهل قبله» در انجام گناهانی مانند زنا، دزدی و شراب‌خواری (آن‌گونه که خوارج باور دارند) کافر نیستند و چنانچه کسی این گناهان را انجام دهد، درحالی‌که آن‌ها را حلال می‌خواند و حرام نمی‌داند، کافر است.

اسلام، مفهومی گستره‌تر از «ایمان» دارد و همه‌ی اسلام ایمان نیست.

خداوند دل‌های آدمیان را در میان دو انگشت خود ‌گرداند.

برخی از گناهکاران پس از آنکه چندی عذاب چشیدند، با شفاعت پیامبر(ص) از دوزخ بیرون می‌آیند و به بهشت می‌روند.

عذاب قبر، حوض، میزان، صراط و زنده شدن پس از مرگ همگی حق است.

ابوبکر پس از رسول‌خدا(ص) پیشوا است. مسلمانان او را از دیگران پیش انداختند؛ همان گونه که پیامبر(ص) او را برای نماز پیش انداخت. پس از او عمر، عثمان و علی(ع) پیشوایند.

ما عشره مبشّره را بهشتی می‌دانیم؛ همان ‌گونه که پیامبر(ص) می‌دانست.

امامان مذاهب چهارگانه راست‌قامتانِ طریق حق و هدایت‌یافته‌اند و در فضل همتایی ندارند.

ما در آنچه با دیگران اختلاف داریم، به قرآن و سنت پیامبر(ص) و اجماع مسلمانان بازمی‌گردیم و در دین خدا بدعت نمی‌گذاریم.

ما بر این باوریم که خداوند در رستاخیز خواهد آمد و او هرگونه بخواهد به بندگانش نزدیک خواهد شد.

ما نماز جمعه و اعیاد و جماعات و نمازهای دیگر را پشت سر نیکوکار و بدکردار اقامه می‌کنیم؛ همان ‌گونه که عبدالله بن عمر به حجّاج ثقفی اقتدا کرد.

مسح بر کفش در اقامت و در سفر جایز است.

دجال طبق روایت پیامبر(ص) خروج خواهد کرد.

عذاب قبر و پرسش دو ملَک، حق است.

حدیث معراج درست است.

رؤیای صادق، واقعیت دارد.

صدقه‌ دادن از سوی مُردگان و دعا کردن به حالشان جایز است و برایشان سودمند است.

جادو و جادوگری در این جهان واقعیت دارد.

بهشت و دوزخ دو آفریده‌ی خداوند‌ند.

روزی‌های حلال و یا حرام مردم به دست خدا است.

شیطان انسان را وسوسه می‌کند، به‌سوی خطا می‌راند و به فساد می‌افکند.

صالحان شایستگی دارند که خداوند آیات ویژه‌اش را به آنان نشان دهد.

کودکان مشرکان در رستاخیز به آتشی آزمایش می‌شوند؛ آنان دستور می‌یابند که میان آتش بروند.

ما بر این باوریم که خدا می‌داند که بندگان چه می‌‎کنند و به کجا خواهند رسید. او به آنچه شده است و می‌شود و خواهد شد، آگاه است و...[۱]‏.

عالمان بزرگی، «الإبانة» را از ابوالحسن اشعری می‌دانند که عبارتند از: حافظ ابوبکر احمد بیهقی شافعی (درگذشته 458ق)؛ ذهبی؛ ابن فرحون مالکی؛ ابوالفلاح عبدالحی بن عماد حنبلی (درگذشته 1098ق)؛ سید مرتضی زبیدی؛ ابوالقاسم عبدالملک شافعی؛ ابوعلی حسن بن علی بن ابراهیم فارسی؛ ابوالمعالی مجلی؛ ابن ‌تیمیه (درگذشته 728ق)؛ ابن‌ قیم جوزیه (درگذشته 750ق)[۲]‏.

محقق، تعلیقه‌هایی را بر ابانه زده ‌است؛ به‌ویژه، بر مبحثی که اشعری در آنجا دیدگاهی را درباره «خلق قرآن»، که خود از آن توبه کرده است، به ابوحنیفه نسبت می‌دهد. در واقع، این دیدگاه از فرزند او «حماد بن ابی‌حنیفه» است که با نسبت دادن به پدرش ستم و بهتانی را مرتکب شده است.

محقق، خواننده را برای فهم بیشتر و کامل‌تر بسیاری از مباحث آن، به کتاب «شرح العقيدة الطحاوية» از ابن ابی‌العز حواله می‌دهد[۳]‏.

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه حماد انصاری (مقدمه چاپ دوم)، ص27-21
  2. ر.ک: همان، ص20-14
  3. ر.ک: مقدمه چاپ سوم، ص4

منابع مقاله

مقدمه‌های کتاب.


وابسته‌ها