تفسير ابن عربي

تفسیر إبن عربي
نام کتاب تفسیر إبن عربي
نام های دیگر کتاب
پدیدآورندگان رباب‏، سمیر مصطفی (گردآورنده)

ابن‌عربی، محمد بن علی (نويسنده)

زبان عربی
کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏100‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ت‎‏7‎‏ ‎‏1380
موضوع تفاسیر عرفانی
ناشر دار إحياء التراث العربي
مکان نشر بیروت - لبنان
سال نشر 1422 هـ.ق یا 2001 م
کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE2019AUTOMATIONCODE


معرفى اجمالى

تفسير ابن عربى، تفسيرى است به زبان عربى، مشتمل بر تأويلات عرفانى از آيات قرآنى، منسوب به محيى الدين بن على بن محمد بن احمد بن عبد الله طايى حاتمى، معروف به ابن عربى.

ساختار

تفسير ابن عربى كه در دو جلد تنظيم شده و مشتمل بر همه قرآن است (جلد اول، از آغاز قرآن تا پايان سوره كهف را در بر گرفته و جلد دوم، از آغاز سوره مريم تا پايان قرآن را)، با خطبه‌اى ادبى و سرشار از اصطلاحات عرفانى آغاز مى‌شود.

مؤلف، با بيان رموز مندرج در «بسم الله الرحمن الرحيم»، به تأويل سوره فاتحه پرداخته و البته چنان‌كه خود اشاره نموده، فقط بعضى از آيات اين سوره و سوره‌هاى ديگر را تأويل كرده كه تعداد آنها در بيست سوره اول، به اين شرح است:

4 آيه از سوره فاتحه؛

200 آيه از بقره؛

128 آيه از آل عمران؛

83 آيه از نساء؛

67 آيه از مائده؛

96 آيه از انعام؛

56 آيه از اعراف؛

39 آيه از انفال؛

29 آيه از توبه؛

34 آيه از يونس؛

53 آيه از هود؛

65 آيه از يوسف؛

26 آيه از رعد؛

21 آيه از ابراهيم؛

23 آيه از حجر؛

45 آيه از نحل؛

55 آيه از اسراء؛

66 آيه از كهف؛

50 آيه از مريم؛

69 آيه از طه.

مى‌توان گفت: مؤلف، به‌طور متوسط 48% آيات را تأويل كرده است.

گزارش محتوا

مؤلف، ضمن ذكر سابقه انس خود با قرآن، با ذكر اين سخن پيامبر اكرم كه قرآن ظهر و بطن دارد، منظور از ظهر را تفسير و منظور از بطن را تأويل دانسته و با بيان رأى خود در باره تأويل، فهم خويش را از آيات بيان كرده و البته يادآور شده كه متعرض آياتى كه تأويلى براى آنها نداشته يا نيازى به تأويل نداشته‌اند، نگرديده است.

وى، به معناى ظاهرى آيات توجه داشته و گاه، به آنها تصريح كرده (براى نمونه: ج 1، ص 444)، ولى گاه، برخلاف انتظار خواننده، وجهى از معنا را برگزيده است كه موجه نيست (براى نمونه: ج 2، ص 353).

او كوشيده است كه اصطلاحات قرآن و سنت را با اصطلاحات فلسفى و عرفانى تطبيق دهد؛ براى نمونه، جبرائيل را عقل فعال و ميكائيل را روح فلك ششم و اسرافيل را روح فلك چهارم و عزرائيل را روح فلك هفتم دانسته است [۱]. هم‌چنين در جاى جاى تفسير خود، از احاديث و روايات بهره برده است.

هرچند، روش اصلى اين تفسير، توجه به معانى باطنى آيات با عنايت به اصول عرفان نظرى ابن عربى است و از اين جهت آن را از جمله تفاسير باطنى و جداى از تفسير صوفيه دانسته‌اند [۲]، ولى نمونه‌هايى از تفسير اشارى نيز در آن ديده مى‌شود (براى نمونه: ذيل آيه 26 سوره بقره و آيه 95 سوره انعام؛ ذهبى، ج 2، ص 441 - 442).

در اين اثر، مكررا مصطلحات عرفان نظرى ابن عربى به كار رفته و تفسير بر مبناى آن مصطلحات و مفاهيم قرار داده شده است؛ از جمله اصطلاح «وحدت وجود و موجود».

مؤلف، از مراتب سه‌گانه توحيد (توحيد افعال و توحيد صفات و توحيد ذات)، سخن به ميان آورده (براى نمونه: ج 1، ص 9) و متناظر با اين مراتب، از جنات ثلاث ياد كرده است؛ يعنى از جنت افعال و جنت صفات و جنت ذات و گاه با تعابير ديگرى نظير جنات النفس و جنات القلب و جنات الروح، سخن گفته است [۳].

وضعيت كتاب

كتاب، توسط سمير مصطفى رباب تحقيق و تصحيح شده است.

اين اثر، در 1283 و 1317 در قاهره و در 1301 در لكهنو به‌عنوان تفسير ابن عربى به چاپ رسيد. چاپ منقح از آن نيز با نام «تفسير القرآن الكريم»، به‌عنوان اثر ابن عربى، به كوشش مصطفى غالب، در بيروت (چاپ اول، 1968 و چاپ دوم، 1978) منتشر شد.

با دلايل متعدد مى‌توان نشان داد كه اين تفسير اثر ابن عربى نيست و نوشته عبد الرزاق كاشانى است و همان است كه با عنوان «تأويلات» در زمره آثار او ذكر شده است؛ از جمله اين دلايل است:

  1. در كليه نسخه‌هاى خطى اين تفسير، آن را از عبد الرزاق كاشانى دانسته‌اند [۴]؛
  2. نويسنده اين تفسير، يكى از مشايخ خود را نور الدين عبد الصمد معرفى كرده [۵]، در صورتى كه نام مشايخ ابن عربى به‌دقت احصا گرديده و در ميان آنها نامى از چنين شخصى نيامده است [۶]، ولى در شرح حال كمال الدين عبد الرزاق كاشانى آمده كه وى مريد شيخ نور الدين عبد الصمد نطنزى بوده است [۷]؛
  3. در اين تفسير، ذيل آيه 40 سوره نمل [۸]، جمله‌اى از «ابن اعرابى رحمه الله» نقل شده كه براى مشخص شدن اينكه اين ابن اعرابى، همان ابن عربى است يا خير، مقايسه آن جمله با عبارتى از ابن عربى در فصوص، روشن‌گر است [۹]؛
  4. مقايسه تطبيقى اين اثر با آراى تفسيرى ابن عربى در آثارش، از جمله فصوص، مى‌تواند مؤيد اين باشد كه نويسنده اين كتاب، ابن عربى نيست؛ در فصوص، به 237 آيه استناد شده كه مى‌توان آنها را در تفسير منسوب به ابن عربى بازجست و آنها را با يك‌ديگر مقايسه كرد؛ در 103 مورد، آنچه در فصوص آمده با آنچه در تفسير آمده كاملا متفاوت است، از جمله ابن عربى، در باره فرعون و توبه او نظر منحصربه‌فردى داشته [۱۰] كه در اين تفسير نيامده و به جاى آن، تفسير متداول آيه ذكر شده است [۱۱]. هم‌چنين ابن عربى در تفسير آيه 32 سوره فاطر، نظر خاصى داشته [۱۲] كه در اين تفسير نيامده است [۱۳]. ابن عربى، در فصوص، اسحاق را فرزندى دانسته كه حضرت ابراهيم براى قربانى برد [۱۴]، اما در اين تفسير، مطابق نظر مشهور، اسماعيل آمده است [۱۵]؛
  5. مؤلف، در جاى جاى تفسيرش به احاديثى از ائمه استناد كرده است (بيش از 35 بار از على(ع)؛ براى نمونه: ج 1، ص 17، 53، 97، 153، 334، 436، 696 و ج 2، ص 26، 171، 527، 545، 612، 755. براى احاديث منقول از امام صادق(ع): ج 1، ص 4، 450، 462 و ج 2، ص 491، 758. علاوه بر اينها مؤلف، در نه موضع، رواياتى را از ديگر معصومان بدون ذكر نام آورده است).

وى در مواضع متعدد، به تكريم على(ع) پرداخته [۱۶] و نزول آيات «ولايت» [۱۷]، «اذن واعية» [۱۸]، «النبأ العظيم» [۱۹] و «نجوى» [۲۰] را در شأن آن حضرت و نزول سوره دهر و آيه «مودت» را در شأن اهل بيت دانسته [۲۱] و به ظهور حضرت مهدى(عج) نيز اشاره نموده است (براى نمونه: ج 1، ص 14، 79، 460، 653، 748 و ج 2، ص 450، 560، 642 - 663).

با توجه به اين مطالب، مؤلف برخلاف ابن عربى، اعتقادات شيعى داشته است؛ بنابراين، جاى ترديد نيست كه اين اثر، نه از ابن عربى، بلكه از شاگرد مكتب او، عبد الرزاق كاشانى است.

پانويس

  1. ج 1، ص 72 - 73
  2. رشيد رضا، ج 1، مقدمه، ص 18
  3. ج 2، ص 21 و 656
  4. ذهبى، ج 2، ص 437
  5. عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 228
  6. جهان‌گيرى، ص 98 - 106
  7. جامى، ص 480 - 482
  8. عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 206
  9. قيصرى، ج 2، ص 227 - 229
  10. قيصرى، ج 2، ص 415 - 416 و 439 - 440
  11. عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 764
  12. قيصرى، ج 1، ص 307 - 308
  13. عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 319
  14. قيصرى، ج 1، ص 318
  15. ج 2، ص 345
  16. ج 1، ص 575، 754 و ج 2، ص 328، 545، 755
  17. مائده: 55
  18. حاقه: 12
  19. نبأ: 2
  20. مجادله: 12
  21. عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 432 - 433

پیوندها

مطالعه کتاب تفسیر إبن عربي در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور