قصه ارباب معرفت
قصه ارباب معرفت تألیف عبدالکریم سروش، این کتاب، دربرگیرندۀ هشت مقالۀ علمی و تحقیقی است که چهار عنوان آن مرتبط با مولانا و آثار او میباشد.
قصه ارباب معرفت | |
---|---|
پدیدآوران | سروش، عبدالکریم (نویسنده) |
ناشر | مؤسسه فرهنگی صراط |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1373 |
چاپ | دوم |
موضوع | اسلام -- تجدید حیات فکری,نقد و تفسیر غزالی، محمد بن محمد، ۴۵۰-۵۰۵ق.,نقد و تفسیر مولوی، جلالالدین محمد بن محمد، ۶۰۴-۶۷۲ق.,نقد و تفسیر حافظ، شمسالدین محمد،-۷۹۲ق.,نقد و تفسیر شریعتی، علی، ۱۳۱۲-۱۳۵۶ |
کد کنگره | BP 229/س۴ق۶ |
عناوین مقالات چهارگانه، عبارت است از: غزالی و مولوی، احیاء علومالدین و مثنوی؛ مثنوی و دیوان کبیر؛ حافظ و مولوی؛ تداعی و موانع مولوی و حافظ در شعر گفتن.
مقالۀ اول، مقایسهای تطبیقی، میان احیاء علوم الدین امام ابوحامد غزالی و مثنوی معنوی مولاناست. به نظر نویسنده، مولانا از غزالی تأثیر پذیرفته و در این تحقیق، نمونههایی از آن را نشان میدهد. در آغاز، ویژگیهای غزالی و مولانا را برشمرده، آنگاه به مشترکات آنان اشاره نموده است، از جمله اینکه هر دو در 38 سالگی دچار تحول شدید روحی شدند و به کمال رسیدند. اما تفاوت آنان این بود که مولانا عاشقی عارف بود و غزالی عارفی خائف.
در ادامه، میان دو کتاب مذکور مقایسهای انجام داده است. مؤلف میگوید در مثنوی صبغۀ تأثر مولانا از غزالی قویتر است و در این مقایسه، عمدتا به ذکر اندیشههایی که خاص غزالی است، یا تعبیرات ویژهای که گفته میشود، از آن غزالی است و مولانا از او در مثنوی وام گرفته، میپردازد و با منابع آن در کتاب احیاء مقایسه میکند.
روش مقایسه و بررسی به این ترتیب است که ابتدا نکتهای را از آثار غزالی به ویژه از احیاء علوم الدین، عینا ذکر کرده سپس همان نکته را از مثنوی نیز استخراج و بیان میکند و سرانجام به بررسی و نتیجهگیری میپردازد. در این نوشته، حدود 121 نمونه از تأثیر پذیری مولانا از غزالی ذکر شده است.
مقالۀ دوم، مقایسۀ مضمونی میان مثنوی و دیوان کبیر است؛ به عبارت دیگر، بررسی مواردی است که مولانا مضمون واحدی را در دو جامۀ غزل و مثنوی درآورده است. در این تحقیق حدود چهل مورد از تشابه و اشتراک موضوعی میان آن دو بیان شده است. روش کار بدین صورت است که ابتدا ابیاتی از دیوان کبیر ذکر کرده و به دنبال آن ابیاتی با همان مضمون از مثنوی نیز آورده است . در هر مورد تنها به همین مقدار اکتفا کرده و از توضیح و تحلیل خودداری نموده است.
مقالۀ سوم، به ویژگیهای شخصیتی حافظ و مولانا پرداخته و نمونههایی از تأثیر پذیری حافظ از مولانا را ذکر کرده است. نویسنده در آغاز میگوید باور نمیتوان کرد که حافظ از آثار مولانا بهره نجسته باشد، و وقتی به مشابهت دنیاهای این دو بزرگ اذعان کنیم، آن حدس تأیید میشود و وقتی به دیوانهای آنان مراجعه کنیم، اثبات میگردد، بر اساس این تحقیق حافظ هم در الفاظ و هم در مضامین، گاه بیتی را از مولانا وام کرده و به عنوان مثال حدود 27 مورد از تأثر حافظ از مولانا را فهرست وار و بدون تحلیل و تفسیر ذکر نموده است. همچنین در این اثر به تفاوتهای آنان اشاره میکند از جمله اینکه حافظ غمگین و شرابخواه بود، مولانا بیغم و بیباده؛ خافظ در بند زمان بود، مولانا فارغ از زمان؛ خافظ ایهام پرداز بود و مولانا صریح و رُکگو؛ آنگاه به اشتراکات آنان میپردازد. از جمله اینکه حافظ و مولانا هر دو دشمن مدعیان دروغین تصوف بودند. در این بررسی نمونههای ذکر شده، برگرفته از دیوان حافظ و دیوان کبیر است.
مقالۀ چهارم، با عنوان دواعی و موانع مولوی و حافظ در شعر گفتن، شباهت نزدیک به مقالۀ سوم دارد، و مسائلی چون غمگینی حافظ و بیغمی و بیاعتنایی مولانا به عروض و قافیه و... مورد بررسی قرار گرفته است.
در پایان کتاب منابع و مآخذ ذکر شده است.[۱]
پانويس
- ↑ ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص116-118
منابع مقاله
عالمی، محمدعَلَم، کتابشناسی توصیفی مولانا (شامل جدیدترین تحقیقات و قدیمیترین کتابهای مولوی پژوهی)، قم، انتشارات دانشگاه قم، 1392ش.