الكاشف (الجديد في الحكمة)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

الكاشف (الجديد في الحكمة)، تألیف عزالدوله سعد بن کمونه بغدادی، کتابی است به زبان عربی با موضوع فلسفه اسلامی و منطق. این اثر به تصحیح و تحقیق حامد ناجی اصفهانی رسیده و توسط مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به چاپ رسیده است.

الكاشف (الجديد في الحكمة)
الكاشف (الجديد في الحكمة)
پدیدآورانابن کمونه، سعد بن منصور(نویسنده) ناجی اصفهانی، حامد (محقق)
ناشرمؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
مکان نشرایران - تهران
چاپ1
شابک964-8036-51-0
موضوعخدا شناسی - متون قدیمی تا قرن 14

علوم طبيعي - متون قدیمی تا قرن 14

فلسفه اسلامى - متون قدیمی تا قرن 14

مشاييان

منطق - متون قدیمی تا قرن 14
زبانفارسی عربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BBR‎‏ ‎‏802‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏2‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب دارای، مقدمه مصحح و متن کتاب در هفت باب است.

نویسنده در طول این کتاب، اگرچه یادی از هیچ کتاب فلسفی ننموده است، از آثار ابن سینا، بهمنیار، خواجه نصیرالدین طوسی و شیخ اشراق بهره وافر برده است.[۱].

گزارش محتوا

محقق کتاب، مقدمه مفصلی به زبان فارسی برای آن نوشته و مؤلف و کتاب را در آن به‌خوبی معرفی کرده است.

و‎ی در بخشی از آن نوشته است: «الكاشف، مفصّل‌ترین اثر مستقلّ ابن کمّونه است و ازآن‌رو که نُه سال پس از حجیم‎ترین نگارش وی، شرح تلویحات، به رشته تحریر درآمده، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این اثر بر اساس تفکر مشایی به رشته تحریر درآمده و اگر فیلسوفانی چون بهمنیار و لوکری و علامه حلّی را از مشّائیان دست دوم تلقّی کنیم، به‌یقین این اثر از حیث اهمیت، پس از آثار این دسته قابل طرح است.

عبارات ابن کمّونه در این اثر، وامدار نگارش‌های ابن سینا و بهمنیار و خواجه نصیرالدین طوسی است، ولی متأسفانه از حیث نگارش منطقی...، قدری نامنظم و پراکنده است و گاه‌وبی‌گاه بدون طرح لوازم مقدّمات بحث، گفتار جدیدی طرح می‌گردد و همین امر به انضمام دشوارنویسی‎ گاه‌وبی‌گاه و ضعف ادبی مؤلّف آن در نگارش عربی، خواننده آن را دچار اشکال می‌نماید.

ابن کمّونه کتاب خود را در هفت باب به شرح زیر تنظیم کرده است:

باب اوّل: منطق؛ باب دوم: امور عامه؛ باب سوم: اقسام اعراض وجودی؛ باب چهارم: اجسام طبیعی؛ باب پنجم: نفس؛ باب ششم: عقول؛ باب هفتم: واجب‌الوجود.

او در پایان امور عامّه در پی تبیین جوهر و عرض، در چگونگی بخش‌بندی کتب خود گوید: «و من ههنا... أشرع في الكلام في كل واحد من هذه الأقسام و أحكامه، متبدأ بأخسّها و أضعفها... ترقّيا عنها إلی الأشرف فالأشرف و الأقوی فالأقوی... ثم أختم الأبواب بالكلام في حال الغنی المطلق...»؛ لذا بخش‌های کتاب او برخلاف سایر آثار مشهور مشّائیان از بحث اعراض وجودی به عقول منتهی می‌شود، نه بالعکس و از سویی دیگر گویی خداوند در امتداد مباحث عقول قرار نمی‌گیرد؛ لذا همچون سایر آثار مشّائیان باب خاصی بدو اختصاص داده شده است»[۲].

«این اثر به درخواست دولت‌شاه بن سیف‌الدین سنجر، درحالی‌که مؤلّف آن به مشاغل دنیوی و احیانا حکومتی، به نزد وی اشتغال داشته، به رشته تحریر درآمده‎»[۳].

«سعی مؤلّف در ارائه این اثر، گزارشی از خلاصه افکار متقدّمان و متأخّران با حذف مطالب غیر یقینی و بی‌فایده، به انضمام آراء خود او بوده است‎»[۴].

«در طول این کتاب، اثری از طرح بحث «ولایت» نیست، جز اشاراتی که بسان کتاب‌های مشایی همچون «الإشارات» درباره پاره‌ای از عارفان و اطلاع از مغیبات آمده و این در زبان مشائیان به «ولایت» تعبیر نمی‌گردد؛ لذا تقارن «النبوة و الولاية» یا برگرفته از آموزه‌های شیعی است و یا آموزه‌های عرفانی، که احتمال اول با توجّه به اطلاعات عصری مؤلّف تقویت می‌گردد»[۵].

«مؤلّف چون بنا بر آنچه در دیباچه آمده، قصد خلاصویی داشته، از طرح بعضی از مباحث در طول گفتار خود، خودداری کرده است؛ همچون: انتاج مختلطات شکل دوم قیاس اقترانی، بررسی اقسام قیاس‎های اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله‎، سایر مباحث مربوط به قیاس و... او مباحث متعلق به بخش برهان در صناعات خمس و همچنین مباحث متعلق به بخش‌های جدل و خطابه و شعر در این صناعات را در این کتاب بررسی نمی‌کند. ابن کمونه، بر این باور است که بسیاری از مباحث منطق، در براهین کارگشا نیستند و صرفا ورزشی ذهنی می‌باشند. وی مباحث کم منفصل را هم مناسب ذکر در این کتاب نمی‌داند. سایر مباحثی که او در کتابش مطرح نمی‌کند، عبارتند از: بررسی صفات مرکب اخلاقی، تحلیل مباحث نباتات و بدن انسان، تحلیل برخی مباحث فلکی مانند اینکه بنا بر اصول فلکی، حرکات بعضی از کواکب نیازمند به اعتباری فلکی غیر از افلاک مشهور است و...»[۶].

با دقت در ارائه برخی مباحث عرضه‌شده در کتاب، مانند اینکه نویسنده حادث را بر حادث زمانی و بُعد تام را بر جسم تعلیمی اطلاق می‌کند، می‌توان گفت که وی سعی در استوارنویسی فلسفی داشته و درعین‌حال اختصارگویی را هم رعایت کرده؛ زیرا به بسیاری از اقوال که باعث تطویل کلام می‌شده، نپرداخته است.[۷].

این کتاب دچار اشکالاتی نیز هست که اگر بخواهیم آنها را شماره کنیم باید چنین بگوییم:

  1. ‎تنظیم این اثر در طرح مباحث منطقی، گاه دچار آشفتگی عقلی است و باید یک بحث از حیث توالی منطقی قبل یا بعد از مباحث دیگر طرح شود، همچون: بحث حدّ ناقص در ذیل بحث حدّ ماهوی و مفهومی؛ طرح اقسام واحد، تامّ و ناقص، میان بحث تضاد و عدم تقابل واحد و کثیر؛ عدم تسلسل منطقی عبارات وی در طرح اقسام تقابل؛ عدم اسلوب منطقی مباحث لذّت و الم؛ جایگاه نادرست بحث عدم جواز اعتبار دو واجب‌الوجود مندرج تحت یک نوع؛ بحث زودهنگام صفت حی در خداوند؛ عبارات نویسنده در پاره‌ای از موارد نیز کاملا نپخته و طرح بحث آن بدون مقدّمه و ذیل است، همچون بحث أین و متی در ضمن مباحث اضافه.
  2. ‎در بخش منطق کتاب، مؤلّف مرتکب چند خطای فاحش منطقی شده است:

الف)- در نتیجه ضرب سوم شکل دوم، باآنکه یکی از مقدّمات قیاس، جزئی است، وی نتیجه را به سالبه کلیه به‌جای سالبه جزئیه آورده است؛

ب)- صورت ضرب چهارم از شکل دوم، در مقدّمات و نتیجه کلا اشتباه طرح شده است؛

ج)- اشتباه در نتیجه اثبات شکل دوم از طریق افتراض.

  1. ‎نارسایی عبارات در القای مفاهیم فلسفی، همچون: عروض اقسام تقابل بر اشیای گوناگون و گاه نیز نارسایی عبارت از نظر ادبی، همچون: «و نحن الذي يظهر لنا»، به‌جای: «و الذي ظهر (یا يظهر) لنا» و یا عبارت: «و هذا كلّه و أمثاله من الحادث تحقّق أنّها أسباب و إنّما يتمّ تحقيق ذلك ممّا ينضمّ من القرائن و الأحوال التي توجب الحدس المفيد لليقين».

در پاره‌ای از موارد، ایجاز کاملا مخلّ در طرح مباحث وی به چشم می‌خورد، همچون: کلّی‌گویی در اثبات شکل ثانی و عدم چگونگی اثبات ضروب به‌تفکیک.

  1. ‎خطا در کاربرد برخی از واژه‌ها به‌جهت ضعف لغوی و ادبی، همچون استعمال «أغوار» و «غيران»، به‌جای «مغاور» و «مغارات»، به معنی غارها.
  2. ‎خطا در تقسیم و حصرهای منطقی، همچون: تقسیم هفت‌گانه صفات خداوند که به اعتبار منطقی، شش‎گانه یا هشت‌گانه است.[۸].

محقق، 47 مورد از آرا و نتایجی را که ابن کمونه در این کتاب ‎گرفته، ذکر کرده است؛ مثل اینکه: «قضیه مهمله در حکم قضیه شخصیه است»، «برخلاف شیخ اشراق، تحقق وجود در خارج را مستلزم تسلسل نمی‌داند و دقیقا برخلاف مبانی اشراقی عدم تحقّق آن را در خارج مستلزم تسلسل دانسته است»، «مطابقت مورد بحث در صدق و کذب قضایا، فقط در قضایای خارجیه‎ مورد اعتبار است و در قضایای ذهنی مطابقت با احکام ذهنی مورد اعتبار می‌باشد» و..[۹].

ابن کمّونه همچو سایر آثار مشائیان که به‌ندرت از صریح آیات قرآن کریم‎ بهره می‌جویند، گاه به‌اشارت از آیات قرآن کریم استفاده کرده است‎؛ همچون:

  1. و من لم يكن اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ (‎النور: 40)؛
  2. الإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ (‎العصر: 2)؛
  3. و رحمةالله وَسِعَتْ كلَّ شَي‎ءٍ (‎الاعراف: 156)؛
  4. أَنْ يغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يوْمَ الدِّينِ (‎الشعراء: 82).

البته او در پاره‌ای از آثار خود، همچون «کلمات وجیزه»، از احادیث نبوی نیز بهره جسته؛ همچون:

«رأس الحكمة مخافة اللّه». وی در پایان کتاب نیز به‌قطع از مضامین ادعیه شیعی نیز متأثر شده و گفته است: «فاسألك اللّهم... أن تنفعنیبما علّمتنیو أن تجعله يوم القيامة حجّة لي، لا عليّ»[۱۰].

وضعیت کتاب

فهرست اجمالی مطالب در ابتدای اثر و فهارس فنی (شامل فهرست تفصیلی مطالب، آیات، اعلام، موضوعات و مصطلحات و منابع تحقیق) در انتهای آن ذکر شده است. این اثر، هشتمین شماره از مجموعه سلسله متون و مطالعات فلسفی و کلامی است که زیر نظر رابینه اشمیتکه، شهین اعوانی، غلامرضا اعوانی، رضا پورجوادی، نصرالله پورجوادی، ویلفرد مادلونگ و سید محمود یوسف ثانی و توسطه انتشارات مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه آزاد برلین آلمان، چاپ شده است.

کتاب ابن کمّونه، بسان بسیاری از تألیفات عقلی، فاقد ارجاعات اعلام است، جز آنکه وی در دو مورد، هنگام ارائه بحث، از نجم‌الدین ایروانی در بحث مغالطات و مؤیدالدین عرضی دمشقی در بحث از اجرام علوی و افلاک، نام می‌برد[۱۱].

در صفحات 52 تا 57 کتاب، صفحات اول و آخر، سه نمونه از نسخه‌های خطی کتاب ارائه شده است.

این اثر یک بار سابقا توسط حمید مرعید الکبیسی تصحیح شده بوده که به‌خاطر برخی ضعف‌ها و مشکلات مجددا تصحیح گردیده. محقق در تصحیحش، شش نسخه خطی را دیده است.[۱۲].

پانویس

منابع مقاله

مقدمه محقق.


وابسته‌ها