رفع الشبهات عن الأنبياء(ع)
رفع الشبهات عن الأنبياء(ع)، اثر سید محمد صدر (1362-1419ق)، کتابی است که نویسنده در آن در صدد پاسخ به شبهاتی است که بر اثر برداشت ناصواب از آیات قرآن پیرامون انبیاء حاصل میشود. به دنبال این اثر، اثری با عنوان «أشعة من عقائد الإسلام»، از همین نویسنده آمده است.
رفع الشبهات عن الأنبياء(ع) | |
---|---|
پدیدآوران | صدر، محمد (نویسنده)
عطوان، حسن (مترجم) مالکي، احمد (محقق) زهيري، عبدالکريم جواد (محقق و معلق) |
عنوانهای دیگر | أشعة من عقائد الإسلام |
ناشر | مکتبة الامام الصادق (علیهالسلام) |
مکان نشر | ايران - قم |
چاپ | 1 |
موضوع | شيعه اماميه - عقايد عصمت (اسلام) |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 211/5 /ص4ر7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
این دو اثر توسط شیخ حسن عطوان و عبدالکریم شیخ جواد زهیری مورد تحقیق و تصحیح قرار گرفته است.
ساختار
در ابتدای هر دو اثر مقدماتی از ناشر و محققین آمده است.
«رفع الشبهات عن الأنبياء(ع)»، مشتمل است بر طرح چهلوهشت شبهه و پاسخ آنها در دوازده باب و نوزده سؤال و جواب آنها در یک باب (باب سیزدهم).
هریک از ابواب دوازدهگانه به پاسخ به شبهاتی در مورد یک یا دو پیامبر اختصاص دارد.
«أشعة من عقائد الإسلام»، مشتمل بر سه بخش است.
گزارش محتوا
رفع الشبهات عن الأنبياء(ع)
شبهاتی که در دوازده باب کتاب آمده بر برداشتهای ناصواب از آیات قرآن استوار است. این شبهات درباره پیامبرانی چون آدم، نوح، ابراهیم، لوط، یوسف و یعقوب، موسی و هارون، عزیر، داود و سلیمان، یونس، زکریا، عیسی و حضرت محمد(ص) آمده است.
این اثر با طرح شبهاتی پیرامون حضرت آدم(ع) آغاز شده است. از سیاق آیات زیر: وَ لاٰ تَقْرَبٰا هٰذِهِ اَلشَّجَرَةَ فَتَكونٰا مِنَ اَلظّٰالِمِينَ (بقره: 35 و اعراف: 19) (و به این درخت نزدیک نشوید که [اگر نزدیک شوید] از ستمکاران خواهید شد)، وَ عَصىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوىٰ (طه: 121) (و آدم پروردگارش را نافرمانی کرد و بیراهه رفت)، چنین فهمیده میشود که حضرت آدم، مرتکب معصیت شده است؛ لذا از خداوند طلب مغفرت و توبه میکند:قٰالاٰ رَبَّنٰا ظَلَمْنٰا أَنْفُسَنٰا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنٰا وَ تَرْحَمْنٰا لَنَكونَنَّ مِنَ اَلْخٰاسِرِينَ (اعراف: 23) (گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم ورزیدیم و اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی مسلماً از زیانکاران خواهیم بود) و خداوند توبه او را میپذیرد:فَتٰابَ عَلَيهِ إِنَّهُ هُوَ اَلتَّوّٰابُ اَلرَّحِيمُ (بقره: 37) (و پروردگار توبهاش را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبهپذیر و مهربان است).
این قبیل آیات، مختص به حضرت آدم(ع) نیست، بلکه پیامبرانی چون حضرت نوح(ع)، حضرت یونس(ع) و حضرت موسی(ع) نیز از درگاه خداوند طلب استغفار نمودهاند.
شهید صدر برای استغفار معصومان سطوح و وجوهی ذکر میکند، از جمله:
- تضرع و استغفار پیامبران نشان از تواضع آنها دارد. آنان خود را در پیشگاه خداوند گناهکار میدانند (هرچند گناهی از آنها سر نزده است)، بهخاطر فزونی تواضع.
- استغفار و تضرع آنها بهخاطر ارتکاب گناهانی از نوع گناهان مردم عادی نیست، بلکه به سبب ترک اولی است.
- هیچ بندهای از بندگان خداوند نمیتواند خداوندی که از جمیع جهات غیرمتناهی است را چنانکه در شأن و جایگاه خداوندی است عبادت کند. معصومان چون این نقص و قصور را احساس میکنند، بهخاطر آن روی به تضرع و توبه و استغفار میآورند[۱].
از جمله شبهاتی که نسبت به پیامبر اعظم(ص) بیان شده این است که با توجه به آیات شریفهوَ لَوْ كنْتُ أَعْلَمُ اَلْغَيبَ لاَسْتَكثَرْتُ مِنَ اَلْخَيرِ وَ مٰا مَسَّنِي السُّوءُ... (اعراف: 188) (و اگر غیب میدانستم، یقیناً برای خود از هر خیری فراوان و بسیار فراهم میکردم و هیچ گزند و آسیبی به من نمیرسید) ولاٰ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُم (توبه: 101) (تو آنان (منافقان) را نمیشناسی؛ ما آنان را میشناسیم)، پیامبر(ص) از غیب اطلاعی نداشته؛ بهگونهای که حتی منافقین امت خویش را نمیشناخته است.
نویسنده چنین پاسخ میدهد:
- در این آیات، مراد، پیامبر نیست، بلکه این از باب به در میگویم تا دیوار بشنود، است.
- بهیقین اگر لطف الهی نبود، هیچ پیامبری به غیب آگاه نبود، ولی چون این لطف همیشه محقق است، پس پیامبران به غیب آگاه هستند.
- تمام مراتب غیب در دست خداوند متعال است؛ چهبسا خود خداوند آگاهی از برخی از امور غیبی را بهخاطر مصالحی به پیامبرانش عطا نکند[۲].
باب پایانی کتاب، به پاسخ به سؤالاتی اختصاص یافته که برگرفته از آیات، روایات و یا نظریه مشهور نزد عامه مردم است.
سؤال درباره کیفیت سجده ستارگان، خورشید و ماه، آخرین سؤالی است که نویسنده به آن پاسخ میدهد. او میگوید: منظور از سجده در آیه 4 سوره یوسف، سجده معنوی است یا آن حضرت ستارگان و خورشید و ماه را بهصورت انسانی ساجد دیده است.[۳].
أشعة من عقائد الإسلام
این کتاب، از سه بخش تشکیل شده است. مباحث بخش اول، به فطرت اختصاص یافته است. در این بخش تحلیلی علمی و جالب عرضه شده مبنی بر اینکه عقیده به خداوند و توحید از فطرت منبعث شده است و اینکه فطرت پاک، انسان را به اعتراف به وجود خداوند و یگانگی وی هدایت میکند[۴].
نویسنده درباره فطرت میگوید: کسی نمیتواند منکر فطرت شود یا درباره آن لجبازی نماید، چه برسد به اینکه باعث تغییر یا تبدیل آن شود؛ زیرا در خلقت خداوند جای هیچ تغییر و تبدیلی نیست؛ بنابراین انسان طالب حق، چارهای جز پذیرش و اقامه دین یکتاپرستی و اجابت ندای فطرت ندارد، تا بدین وسیله هدایت و راهنمایی شود و از طریق اسلام به کمال مطلوب برسد[۵].
در واقع این همان ندایی است که از اعماق وجود آدمی سر میزند؛ ندایی که از هر چیزی به آدمی نزدیکتر و در روح وی تأثیرگذارتر است و دستیابی به حق از این راه، نسبت به دیگر راهها بسیار آسانتر است؛ لذا اعتراف به اسلام و اصول و عقاید آن بسیار ساده و موافق با فطرت و براهان عقلی صحیح است.[۶].
نویسنده در ادامه این بخش از کتاب، فطرت را به سه بخش ذاتی، کونی و عقلی تقسیم نموده و برای هرکدام توضیحاتی ارائه مینماید[۷] و تأثیر هرکدام از این اقسام سهگانه را در ایمان به خداوند گوشزد میکند[۸].
نویسنده در بخش دوم، به تجارت پرسود در منطق اسلام و قرآن اشاره میکند. او ضمن بیان بعضی از آیات قرآن، ایمان به خدا و رسولش و مجاهدت با مال و جان در راه خداوند را تجارتی پرسود معرفی میکند و میگوید: انسان به دنبال کمال مطلق است و این کمال مطلقی که در ذهن بشر است، حد و مرز و نشانههای آن در بسیاری از اذهان روشن نیست. اسلام این کمال مطلق را به بشر معرفی کرده است. در واقع کمال مطلق، همان خدا، رضایت و قرب اوست که منتهای آرزوی هر آرزومندی و امید هر امیدواری است؛ اما همین انسان زمانی که مرتکب گناه شد و با تعالیم دین خداوند مخالفت ورزید، مستوجب عذاب الهی و غضب اوست[۹].
نویسنده در ادامه، فواید ایمان به خدا را از جهت شخصی و اجتماعی بیان مینماید.
امامت حضرت مهدی(ع)، بحث پایانی این اثر است که نویسنده در این بخش، مطالبی را درباره حضرت مهدی(عج)، غیبت و ظهور او ذکر میکند.
وضعیت کتاب
پاورقیهای کتاب به ذکر مستندات مطالب آن اختصاص یافته است.
فهرست محتویات هرکدام از دو اثر مزبور، در پایان آن آمده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمات و متن کتاب.