ابن ‌وکیع، حسن بن ‌علی

ابومحمد حسن بن ‌علی تنیسی (متوفای 393ق/1003م)، ادیب و شاعر مصری. وکیع لقب نیای دوم او محمد بن ‌خلف است.

ابن ‌وکیع، حسن بن ‌علی
NUR68414.jpg
نام کاملابن وکیع، ابومحمد حسن بن ‌علی
نام پدرعلی
محل تولدتنیس، مصر
مدفنمصر، تنیس
مذهبشیعه
پیشهسمسار
اطلاعات علمی
برخی آثاردیوان شعر، قصیده مزدوجه یا ارجوزه، آداب المحبین و نزهة العاشقین

ولادت

اِبْنِ وَکیع که در اصل بغدادی بود، در تِنّیس مصر تولد یافت.

خاندان

نیایش وکیع (متوفای 306ق/918م) که قاضی اهواز و برخی شهرهای دیگر بود، در فقه، قرآن، نحو، تاریخ و شعر دست داشت و از جمله تألیفات او کتاب اخبار القضاه چاپ شده است.

پیشه

ابن ‌وکیع که گویند لکنت زبان داشت، گویا هرگز نخواست شاعری را پیشه خود سازد و از این راه امرار معاش کند، از این‌رو در شهر خود به سمساری مشغول شد.

خصوصیات اخلاقی

از برخی آثار ابن ‌وکیع بر می‌آید که وی اصولاً طبعی آرام و قانع داشته است. او خود در یک دوبیتی اشاره می‌کند که همت او به گمنامی قانع و خرسند است و به همین جهت گوشه عافیت و سلامت را برگزیده است با اینهمه او از برخی خوشگذرانی‌ها و شادخواری‌ها روی بر نمی‌تافت.

مذهب

در مآخذ پیشین به مذهب او اشاره‌ای نکرده‌اند، ولی کراجکی از او قطعه‌ای در مدح امیرالمؤمنین علی(ع) نقل کرده که شاید بر تشیع او دلالت داشته باشد. امین نیز به استناد همین شعر، او را شیعی می‌داند.

ویژگی‌های علمی

ثعالبی او را شاعری چیره‌دست و عالمی جامع وصف کرده که در زمان خود از تمامی همگنان پیشی گرفته بود و «بدایعی در سخن داشته که اوهام را مسحور و افهام را تسخیر می‌کرده است». دیگران نیز او را با اوصافی از این قبیل ستوده‌اند. ذهبی نیز که وی را دانشمندی علامه و شاعری بلیغ به‌شمار آورده، در تأیید ادعای خود به کتاب المنصف او در سرقات متنبّی و نقد شعر او، استناد کرده است. با اینهمه، از آنجا که او در این کتاب بر متنبی خرده گرفته، بسیاری از بزرگان ادب، بر او تاخته و کتابهایی نیز در رد او و دفاع از متنبی نوشته‌اند و از جمله آنان ابن ‌جنی است که کتابی با عنوان النقض علی ابن ‌وکیع فی شعر المتنبّی و تخطئته در پاسخ او نوشته است.

ابن ‌وکیع را نصّار به حق شاعر «گل و شراب» خوانده، زیرا علاوه بر قصیده چهار فصل او، حدود 20 قطعه و قصیده از مجموع 83 شعر موجود در دیوان، به وصف بهار و گل اختصاص دارد و نام انبوهی گل چون، شقایق، آس، بنفسج، آذریون، بهار، کافور و جلّنار یا میوه‌هایی چون زردآلو، نارنج، ترنج و زیتون در میان این اشعار پراکنده است. در کنار شعر «گل و بهار»، 19 قصیده و قطعه در باب خمر سروده شده است، بدین ترتیب ملاحظه می‌شود که برای مضامین دیگری چون غزل و هجا و اندرز جای زیادی باقی نمی‌ماند. این گروه از اشعار ابن ‌وکیع، همه روان و پاک و خالی از پیچ و تابهای لغوی و معنایی است و صنعت‌گویی هیچ‌گاه مورد نظر شاعر نبوده است. لطافت این اشعار موجب شده که نویسندگان پس از او، مقدار درخور توجهی از آنها را نقل کنند. مثلاً ثعالبی در کنار انبوهی شعر، قصیده مربعه (قصیده‌ای که به قطعات دوبیتی بخش شده و هر دو بیتی، 4 قافیه مشترک دارد) او را نقل کرده و ارجوزه نسبتاً مفصل او را نیز، در وصف فصول چهارگانه سال (ستایش بهار و نکوهش سه فصل دیگر) آورده است.

وفات

وی عاقبت در زادگاه خود درگذشت و در گورستان الکبری به خاک سپرده شد و بر سر گور او گنبدی بنا نهادند.

آثار

چاپی

  1. دیوان شعر. از دیوان شعر او که ابن ‌خلکان نیز در اختیار داشته، اینک نسخه‌ای در کتابخانه قدّور حلب موجود است. اما نصار که از وجود این نسخه بی‌اطلاع بوده، خود به جمع‌آوری اشعار ابن ‌وکیع از منابع مختلف پرداخته و 83 قطعه و قصیده را در مجموعه‌ای با عنوان ابن ‌وکیع التنیسی، شاعر الزهر والخمر در قاهره (1953م) به چاپ رسانده است. هلال ناجی در مجله المورد (1973م) مستدرکی بر این کتاب نوشته و آن را در کتاب خود، به نام هوامش تراثیة، نیز آورده است
  2. قصیده مزدوجه یا ارجوزه، در وصف فصول چهارگانه سال، همراه با قصیده النونیة الهزالیة ابوالقاسم واسانی در 1302ق در دمشق چاپ شده است
  3. المنصف فی نقد الشعر و بیان سرقات المتنبّی و مشکل شعره، که مجلد اول آن با تعلیقات محمد رضوان دایه، در 1982م در دمشق چاپ شده است. برخی از نویسندگان معاصر نام آن را المنصف للسارق و المسروق من المتنبّی و برخی دیگر ، المصنف فی الدلالات علی سرقات المتنبّی خوانده‌اند.

خطی

  1. آداب المحبین و نزهة العاشقین، متضمن قصاید و قطعاتی از ابن ‌وکیع و چند شاعر دیگر در 88 صفحه، در موزه عراق.
  2. نسخه قصیده‌ای، موجود در برلین به شماره 7589.

آثار یافت نشده

  1. الاخوان. در میان آثار مکی بن ‌ابی‌طالب از کتابی با عنوان منتخب کتاب الاخوان لابن ‌وکیع، نام برده شده است.
  2. منظومه بحرالاوهام.

بغدادی 5 کتاب دیگر را در زمره آثار ابن وکیع برشمرده که از آثار نیای او، وکیع است[۱].

پانویس

  1. وکیلی، ابو محمد، ج5، ص 86-87

منابع مقاله

وکیلی، ابو محمد، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.

وابسته‌ها