ابن واصل، محمد بن واصل
ابن واصل، محمد بن واصل بن ابراهیم تمیمی حنظلی، والی فارس در زمان خلافت معتمد عباسی.
ابن واصل، محمد بن واصل | |
---|---|
نام کامل | ابن واصل، محمد بن واصل بن ابراهیم تمیمی حنظلی |
لقب | تمیمی حنظلی |
نام پدر | واصل |
رحلت | 265 یا 266ق |
ابن واصل، محمد بن واصل | |
---|---|
منصب | والی فارس |
ولادت
تاریخ تولد و وفات و همچنین زادگاه وی روشن نیست.
خاندان
مختصر آگاهیی که درباره نسب و اسلافش وجود دارد، از نوشته اصطخری (د 346ق/957م) فراتر نمیرود. به گفته او ابن واصل از خاندان حنظله بن تمیم از فرزندان عروه بن اُدَیّه بوده است که در روزگار بنی امیه و بعد از کشته شدن عروه، از بحرین به فارس مهاجرت کردند و در اصطخر سکنی گزیدند و به تدریج از زمینداران بزرگ شد، چنانکه خراج سالانه املاکش به سه میلیون دینار بالغ میگردید. جز این از زندگی ابن واصل تا قبل از 256ق اطلاعی در دست نیست.
حیات سیاسی
در آغاز خلافت معتمد، ابن واصل به یاری یکی از کردان به نام احمد بن لیث بر ضد حارث بن سیما شرابی که عامل خلیفه در فارس بود، شورش کرد و پس از قتل وی بر آنجا مسلط شد. اصطخری درباره تسلط ابن واصل بر فارس روایت دیگری را ذکر میکند که بر طبق آن وی از طرف معتمد مأمور سرکوب امیران ترک فارس گردید و بجز ابراهیم بن سیما و چند تن دیگر همه را به قتل رساند. تسلط ابن واصل بر فارس زمانی رخ داد که بر سر تصاحب این ولایت ثروتمند بین یعقوب لیث و معتمد خلیفه رقابت پدید آمده بود. از این پس بیشتر دوران کوتاه حکومت ابن واصل، در پی کسب قدرت، صرف کشمکش و نبرد و گاه سازش با این دو جناح گردید. از اینرو در 257ق به مخالفت با خلیفه پرداخت، ولی هنگامی که شنید یعقوب لیث قصد لشکرکشی به کرمان و فارس دارد، چون یارای مقابله نداشت، در کرمان به پیشواز وی رفت و با پیشکش اموال و هدایای بسیار اطاعت و فرمانبرداری خویش را نشان داد. یعقوب هرچند حکومت او بر فارس را پذیرفت، ولی مدتی بعد در نخستین روزهای محرم 258 خود وارد فارس شد و آنجا بود که منشور حکومت برخی از نواحی ایران چون فارس و کرمان را که معتمد توسط برادر خود ابواحمد موفق فرستاده بود، دریافت کرد. در منابع موجود درباره نقش ابن واصل در این مصالحه که بین یعقوب و خلیفه انجام شد، مطلبی نیامده است، جز آنکه طبری خبر اطاعت ابن واصل از خلیفه و تسلیم خراج آن سال را به او آورده است. پس از این تا 261ق خبری از او در دست نیست؛ در این سال وی با عبدالرحمن بن مفلح که از جانب سپهسالار ترک موسی بن بغا برای حکومت بر فارس گسیل شده بود، در رامهرمز جنگ سختی کرد. در این جنگ عبدالرحمن شکست خورد و به اسارت درآمد و کمی بعد به رغم درخواست خلیفه به دست ابن واصل کشته شد. در هر حال ابن واصل در این جنگ غنایم بسیاری به چنگ آورد. رسیدن خبر این نبرد به یعقوب لیث در سیستان بار دیگر طمع او را برای تسلط بر فارس و به چنگ آوردن غنایم و سرکوب ابن واصل که دم از استقلال میزد، برانگیخت. چنانکه در 17 شعبان 261ق/28 مۀ 875م از سیستان به قصد فارس حرکت کرد و در اصطخر اموال و خزاین ابن واصل را که در این زمان در اهواز به سر میبرد، تصاحب کرد. کمی بعد در ذیقعدۀ همان سال پس از بازگشت ابن واصل به فارس، در بیضا پیکاری میان آنان درگرفت. در این نبرد ابن واصل شکست خورد و گریخت. درباره چگونگی این نبرد و پیامدهای آن گزارشهای متفاوتی در منابع وجود دارد که باتوجه به قراین تاریخی روایت تاریخ سیستان که با جزئیات بیشتری همراه است، دقیقتر مینماید. طبق این روایت یعقوب با توسل به حیلهای ابن واصل را غافلگیر و شمار بسیاری از لشکریانش را نابود کرد، ولی به رغم کوشش بسیار موفق به دستگیری او نشد. بنابر این گزارش طبری و به تبع او ابن اثیر درباره مصادره اموال ابن واصل توسط یعقوب در این تاریخ درست به نظر نمیرسد. پس از شکست بزرگ یعقوب در دیرالعاقول در رجب 262، بار دیگر ابن واصل از طرف معتمد عهدهدار حکومت فارس شد. پس سپاهی از گریختگان گرد آورده، به فارس رفت و بر آنجا مسلط گردید، اما این موفقیت دیری نپایید، زیرا سپاهی از طرف یعقوب برای سرکوب وی گسیل شد. ابن واصل که توان مقابله با این سپاه را نداشت، به سیراف گریخت و سعی کرد با کشتی فرار کند، ولی موفق نشد و دستگیر گردید و در محرم 263 نزد یعقوب فرستاده شد. یعقوب او را زندانی کرد و برای دستیابی به اموالش که در قلعه مستحکمی به نام سعیدآباد ــ در حوالی رامجرد از توابع اصطخر ــ یا خرّمه) قرار داشت، به شکنجهاش پرداخت. بدین صورت ابن واصل قلعه و تمام اموال آن را تسلیم یعقوب کرد. طبری بهای این اموال را چهل میلیون دینار تخمین زده است. پس از این شکست فارس همچنان تا مدتها در دست صفاریان باقی ماند.
وفات
ابن واصل پس از دستگیری دو سال دیگر در زندان بود، تا آنکه به سبب بروز شورش در زندان به دستور یعقوب کشته شد. به این ترتیب میتوان حدس زد که سال مرگ وی بین 265-266ق بوده باشد[۱].
پانویس
- ↑ عبد علی، محمد، ج5، ص 64-65
منابع مقاله
عبد علی، محمد، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.