رسائل توحیدى

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

رسائل توحیدى نوشته علامه سید محمدحسین طباطبایی (1281-1360ق)، ترجمه علی شیروانی، شامل چهار رساله به ترتیب، دربارۀ توحید ذاتى، اسماء حسنا و افعال الهی و نیز وسائط‍‌ میان او و عالم طبیعت است. نگارش این رساله‌ها در سال‌هاى 1356 و 1357 قمرى و تنظیم نهایى آن، در سال 1361 قمرى انجام گرفته است. [۱]

‏رسائل توحیدى
رسائل توحیدى
پدیدآورانطباطبایی، سید محمدحسین (نويسنده) شیروانی، علی (مترجم)
عنوان‌های دیگرالرسائل التوحیدی ** الرسائل التوحیدی. فارسی
ناشرالزهرا(س)
مکان نشرایران - تهران
سال نشر1370ش
چاپ1
موضوعتوحید - فلسفه اسلامی
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‎‏/‎‏ر‎‏502‎‏ ‎‏ف‎‏2‎‏ 1392 ‏BBR‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

قبلا کتاب رسائل توحیدی از همین نویسنده و همین مترجم و به کوشش سید هادی خسروشاهی از انتشارات بوستان کتاب(1388ش)، منتشر شده است. نسخه حاضر همان نسخه قبلی است با این تفاوتها:

  1. نسخه فعلی را انتشارات الزهراء(س) و در سال 1370ش. منتشر کرده است. نام مترجم در روی جلد کتاب حاضر، علی شیروانی هرندی نوشته شده است.
  2. در این نسخه، مترجم خوش‌ذوق زندگی‌نامه خودنوشت علامه طباطبایی را افزوده است[۲]‏ ولی در نسخه بوستان کتاب آن را حذف کرده‌اند!
  3. یکی از خواندنی‌ترین مطالب زندگی‌نامه خودنوشت علامه طباطبایی که در اوایل 1341ش. نوشته شده، این است:... بیشتر دوره زندگانی خود را با یتیمی یا غربت یا مفارقت دوستان بل انقطاع وسایل و تهیدستی و گرفتاریهای دیگر گذرانده‌ام، در مسیر زندگی با فراز و نشیبهای گوناگون روبه‌رو شده، در محیطهای رنگارنگ قرار گرفته‌ام، ولی پیوسته حس می‌کردم که دست ناپیدایی مرا از هر پرتگاه خطرناک نجات می‌دهد و جاذبه مرموزی از میان هزارها مانع بیرون کشیده به سوی مقصد هدایت می‌کند.
من اگر خارم و گر گل چمن‌آرایی هست که از دست که می‌پروردم می‌رویم

در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و ازاین‌رو هرچه می‌خواندم نمی‌فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یکباره عنایت خدایی دامنگیرم شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. به‌طوری‌که از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریبا هفده سال طول کشید هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و... بساط معاشرت غیر اهل‌علم را به کلی برچیدم. در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده باقی را به مطالعه می‌پرداختم. بسیار میشد به‌ویژه در بهار و تابستان که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می‌گذرانیدم و همیشه درس فردا را شب پیش مطالعه می‌کردم و اگر اشکالی پیش می‌آمد با هر خودکشی بود حل می‌نمودم.... [۳]

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه مترجم، ص9
  2. ر.ک: متن کتاب، ص13- 16
  3. ر.ک: همان، ص15

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها