عبدالله بن مسعود
عبد اللّه بن مسعود (متوفای 32 یا 33ق) یکى از پیشتازان و پیشکسوتان علوم قرآنى و معارف آسمانى و یکى از پیشگامان در پذیرش اسلام و از پرثمرترین افراد در زمینه قرآن، فقه و فتوى و یکى از مشعلداران تفسیر قرآن مجید در آن روزهاى نخستین اسلام مىباشد او در بین اصحاب و یاران رسول خدا(ص) رتبت والا و جایگاه شامخى دارد در حقّ او گفتهاند: «قرآن را بیش از دیگران، حفظ داشت و بهتر از دیگر اصحاب، قرائت مىنمود.»
عبدالله بن مسعود | |
---|---|
لقب | سید القراء |
رحلت | 32-33ق |
پذیرش اسلام
او ششمین فردى است که به شرف اسلام نائل آمد
مهاجرت به حبشه
همراه مادرش با مهاجرین به حبشه هجرت نمود و سپس همراه رسول خدا به مدینه هجرت کرد و جزء کسانى است که در حق او گفتهاند: «هاجر الهجرتین و صلّى الى القبلتین.»
شرکت در غزوات
در جنگهاى بدر، احد، خندق و بیعت رضوان، حضور داشت
افتخار مصاحبت با رسول خدا(ص)
همواره در ملازمت و مصاحبت رسول خدا(ص) بسرمىبرد او را به عنوان خدمتگزار و جفتکننده کفشها و نعلین پیامبر اسلام یادآور شدهاند و به همین مناسبت خدمتگزارىاش اجازه یافته بود به محضر پرفیض آن بزرگوار رفت و آمد و تشرّف بیشترى داشته باشد او شور و شوق فراوانى در حفظ، قرائت و فهم قرآن مجید داشت.
«سیوطى» در الإتقان گوید: «او از حافظان قرآن به شمار مىآید که در عهد رسول خدا(ص) هفت تن بیشتر نبودند.» او بیش از 848 حدیث از پیامبر اسلام(ص) روایت نموده است که اصحاب صحاح، تعدادى از آنها را پذیرفتهاند مردى پیش ابن مسعود آمد و گفت: «فردى را در مسجد جا گذاشته است که با رأى خود تفسیر قرآن مىنماید و این آیه شریفه (یوم تأتى السّماء بدخان مبین) را این گونه تفسیر مىنمود که در روز قیامت دودى بلند مىشود که نفسهاى مردم را فرامىگیرد و آنان را بهصورت زکامى درمىآورد. ابن مسعود گفت: کسى که چیزى را از روى علم و آگاهى مىداند پس باید بگوید، و فردى که نمىتواند پس باید گفته باشد که خداوند داناتر و عالمتر مىباشد ....»
مؤسس مکتب تفسیری کوفه
او مؤسّس مکتب تفسیرى کوفه مىباشد او نخستین فردى است که قرآن را با صوت جلى در ملاء عمومى قریشیان تلاوت نمود و در راه خدا به اذیت و آزار و شکنجه افتاد مدرسه کوفه، وسیعترین مدارس قرآنى بعد از مکه بود.
نمونهاى از تفسیر او
«و آخرون یضربون فی الأرض یبتغون من فضل اللّه و آخرون یقاتلون فى سبیل اللّه (سوره مزمّل، آیه 20) او مىگوید: أیما رجل جلب شیئا الى مدینة من مدائن المسلمین صابرا محتسبا فباعه بسعر یلزمه کان عند اللّه بمنزلة الشهداء ثم قرأ و آخرون یضربون» و دیگران در روى زمین تلاش و کوشش مىکنند و از فضل و عنایت الهى مىطلبند و آن دیگران هم در راه خدا مجاهده مىنمایند. ابن مسعود در تفسیر این آیه شریفه مىگوید: هر فردى که چیزى را از مناطق دوردست به شهرى از شهرهاى مسلمانان جلب و جذب نماید و هدفش قربیت به خدا و شکیبائى در راه او باشد آن را به قیمتى بفروشد که ضرورى آن کالا است مقام او همانند مقام شهیدان راه خدا خواهد بود سپس این آیه شریفه را تلاوت نمودند.
اعزام به کوفه
هنگامى که از سوى مقام خلافت به کوفه اعزام مىشد در نامهاى که از سوى خلیفه به مردم کوفه آمده است چنین مىخوانیم: «انّى بعثت الیکم بعبد اللّه بن مسعود معلّما و وزیرا و آثرتکم بعبد اللّه على نفسى»: من عبد اللّه بن مسعود را بهعنوان آموزگار قرآن و مشاور و مدبّر بهسوى شما اعزام نمودم در این امر شما را بر خودم مقدم داشتم پس از او قرآن را فرابگیرید.
تفسیر عملى قرآن
ابو الدّرداء گوید: «به هنگام وفات ابن مسعود، چیزى از خود باقى نگذاشت» ابو طیبه گوید: «هنگامى که ابن مسعود به بستر مرض موت افتاد عثمان از او عیادتى به عمل آورد و گفت: از چه مىنالى؟ گفت از گناهانم، پرسید چه اشتهاء دارى؟ گفت: «رحمت پروردگارم را» پرسید آیا نمىخواهى دکترى را به بالینت حاضر سازم، گفت طبیبم مرا مریض نموده است گفت نمىخواهى، مالى در اختیار تو قرار دهم گفت نه نیازى به مال دنیا ندارم عثمان گفت اگر خودت هم نیاز نداشته باشى دختران و فرزندانت احتیاج خواهند داشت ابن مسعود پاسخ داد آیا از فقر و نیازمندى دخترانم ترس و خشیت دارى من به آنان سفارش نمودهام در هر شب سوره «الواقعه» را تلاوت کنند چون از رسول خدا(ص) شنیدهام که مىفرمود «هرآنکس که سوره واقعه را در هر شب قرائت نماید هرگز فقر و فاقه به او نمىرسد.»
قرائت قرآن در پیشگاه رسول خدا(ص)
در صحیح بخارى و مسلم هر دو، آمده است که روزى رسول خدا(ص) به او فرمودند که قرآن را بر وى قرائت کند ابن مسعود عرض کرد آیا بر تو قرآن بخوانم در صورتى که قرآن بر تو نازل گشته است؟
حضرت فرمود: آرى من دوست دارم که قرآن را از غیر خودم بشنوم پس من سوره «نساء» را انتخاب و بر او قرائت کردم وقتى به این آیه شریفه رسیدم «فَکیفَ إِذا جِئْنا مِنْ کلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِک عَلى هؤُلاءِ شَهِیداً» حال تو چگونه بود از هر امّتى شهیدى را آوردیم و ترا نیز بر آنان شاهد و ناظر آوردیم؟ فرمود: فعلا بس است من به طرف پیامبر نگریستم مشاهده نمودم که چشمان او پر از اشک است و شدیدا گریه مىکند.»
اساتید و شاگردان
او علوم و معارف مربوط به اسلام و قرآن را از پایهگذار اسلام(ص) و از محضر پرفیض علی بن ابى طالب(ع) فراگرفت و در نخستین حوزه علمى اسلام شرکت جست و عدهاى از مکتب تفسیرى و روایى او بهره بردهاند که در طلیعه آنان مىتوان از چند نفر زیر نام برد:
مسروق بن اجدع، علقمة بن قیس نخعى، أسود بن یزید نخعى، حارث بن قیس جعفى، عمرو بن شرحبیل و ابو وائل بن مسلمة اسدى کوفى. هرچند برخى از افراد دیگرى مانند: «ابراهیم نخعى، شعبى، سعید بن جبیر نیز را از شاگردان او به شمار آوردهاند که علوم قرآنى و فقه و فقاهت را از او فراگرفتهاند.
راویان از او
راویان او: ابن عمر، ابن عبّاس، ابن زبیر، ابو موسى اشعرى، انس، جابر، ابو سعید، عمران بن حصین، عمرو بن حریث، و ابو هریره، مىباشند.
او نخستین فردى است، که حوزه علمیه کوفه را پایهگذارى نمود و سرمنشأ حرکت علمى پرنشاطى گردید که از فارغ التحصیلان آن حوزه مىتوان از سعید بن جبیر، ابراهیم اشتر نخعى و جمعى دیگر را نام برد.
مدافع ولایت
عبد اللّه بن مسعود یکى از آن دوازده نفرى است که به دفاع از ولایت و مقام شامخ على(ع) برخاستهاند و بر خلیفهى وقت اعتراض و انکار داشتهاند او حدیث «خلفاى دوازدهگانه همانند نقباء بنى اسرائیل هستند» را روایت نموده است، نام او در اسناد کامل الزیارات آمده است او پیشگام در تجوید، قرائت نیز مىباشد ازاینرو او را «سید القرّاء» نیز گفتهاند.
عن ابن مسعود فى تفسیر (بل تؤثرون الحیاة الدنیا):
«إنّه قرء هذه الآیة فقال: أ تدرون لم اثرنا الحیاة الدّنیا على الآخرة؟ لأنّ الدنیا حضّرت و عمّلت لنا طیباتها و طعامها و شرابها و لذّاتها و بهجتها و الآخرة غیبت عنّا فأخذنا العاجل و ترکنا الأجل.»
«آیا مىدانید چرا زندگى دنیا را بر آخرت مقدّم داشتیم؟ چون دنیا حاضر و نقد است و زیبائیها و گوارائیهایش را بر ما آماده ساخته است ولى آخرت از ما غایب و غیر مرئى است پس نقد را گرفتیم و نسیه را رها نمودیم.»
وفات
صاحب شذرات الذهب درگذشت او را در حوادث و وقایع سال 32هـ آورده است و درباره او مىنویسد: «او یکى از قاریان چهارگانه و از پیشگامان در پذیرش اسلام و از دانشمندان و علماى صحابه بود» او دو هجرت انجام داد و به سمت دو قبله نماز گزارد و پیامبر خدا(ص) او را به بهشت بشارت داد و از یادگارهاى او است «هیچکدام از شما از خودش جز در مورد قرآن، چیزى نپرسد اگر قرآن را دوست دارد پس خدا را دوست مىدارد و اگر قرآن را دشمن مىدارد، پس خدا را دشمن مىدارد.»[۱].
پانویس
- ↑ عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، ج1 ص207-210
منابع مقاله
عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، طبقات مفسران شیعه، قم، دفتر نوید اسلام، چاپ یکم، 1371-1376ش.