ابان بن تغلب

ابان بن تغلب بن رباح(متوفی 141ق)، ابوسعید بکرى کوفى، فقیه، مفسر، ادیب و قاری امامی.

ابان بن تغلب
NUR00000.jpg
نام کاملابوسعید ابان بن تغلب بن رباح بکرى کوفى
نام‌های دیگرابان بن تغلب
نسببکری کوفی
نام پدرتغلب
محل زندگیکوفه
رحلت141ق
مدفنکوفه
دیناسلام
مذهبتشیع
اطلاعات علمی
اساتیدامام سجاد، امام باقر و امام صادق(ع)
برخی آثارفضائل، صفین، تفسیبر غریب القرآن

ابان در کلام بزرگان

شیخ طوسى دربارۀ او مى‌گوید: «ثقه و جلیل¬القدر است و منزلت عظیمى دارد. او از اصحاب امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهم¬السّلام بوده و از ایشان روایت کرده است. او در نزد ایشان از جایگاه خاصى برخوردار بود». هرگاه به مدینه مى‌آمد، حلقه‌هاى درس دیگران به خاطر او تعطیل مى‌شد و ساریه النبى به او واگذار مى‌شد. البته این کار با فرمان امام باقر علیه¬السّلام انجام پذیرفت. حضرت فرمود: «در مسجد بنشین و براى مردم فتوا بده؛ زیرا دوست دارم در میان شیعیانم مثل تو را ببینم». مانند این روایت را کشى از امام صادق علیه¬السّلام چنین نقل مى‌کند: به او فرمود: «با اهل مدینه بنشین؛ زیرا خوش دارم که آنان مانند تو را در میان پیروان ما ببینند». او از امام اجازه خواست تا بر اساس نظر دیگر فقها نیز فتوا دهد؛ به امام عرضه داشت: «من در مسجد مى‌نشینم و مردم مى‌آیند و از من سؤال مى‌کنند. اگر به آنان جواب ندهم از من نمى‌پذیرند. من نیز اکراه دارم که جواب آنان را با فرمایش شما یا روایاتى که از شما رسیده است جواب بدهم!»؛ ازاین‌رو امام به او اجازه دادند که بر اساس آنچه که مى‌داند براى مردم فتوا دهد. فرمود: «دقت کن آنچه را مى‌دانى رأى آنان است، بر ایشان بازگو».

جایگاه علمی

ابان بن محمد بن ابان بن تغلب مى‌گوید: از پدرم شنیدم که مى‌گفت: با پدرم به محضر امام صادق علیه¬السّلام شرفیاب شدیم؛ چون پدرم - ابان - را دید، دستور داد بالشى براى او گذاردند تا بر آن بنشیند؛ با او دست داد و معانقه کرد و از حال او جویا شد و به او خوش‌آمد گفت. اضافه مى‌کند: هرگاه ابان وارد مدینه مى‌شد، حلقه‌هاى درس دیگران تعطیل شده، جملگى به سوى او روى مى‌آوردند و ساریه النبى صلّى اللّه علیه و آله را به او واگذار مى‌کردند. عبدالرحمن بن حجاج مى‌گوید: در مجلس درس ابان بن تغلب نشسته بودیم که جوانى بر او وارد شد و گفت: اى اباسعید! بگو چند نفر از اصحاب پیامبر همراه على در جنگ‌ها شرکت جستند؟ ابان گفت: گویا تو مى‌خواهى فضل على را از روى تعداد صحابه‌اى که از او پیروى کرده‌اند بشناسى‌؟ گفت: چنین است. ابان گفت: (ولى برعکس) به خدا سوگند، ما فضل اصحاب پیامبر را جز از طریق پیروى آنان از على نمى‌شناسیم!

ابان به ابى بلاد گفت: مى‌دانى شیعیان چه کسانى هستند؟ آنان کسانى هستند که وقتى مردم پس از رسول خدا اختلاف کردند از على پیروى کردند و هنگامى که مردم بعد از على اختلاف کردند از جعفر بن محمد پیروى کردند! از عبداللّه بن خفقه روایت شده است: ابان بن تغلب گفت: روزى از کنار گروهى مى‌گذشتم دیدم که به خاطر روایت من از امام صادق علیه¬السّلام بر من خرده مى‌گیرند؛ به آنان گفتم: چگونه مرا به خاطر روایت کردن از مردى سرزنش مى‌کنید که من از او چیزى نپرسیدم مگر اینکه فرمود: «قال رسول اللّه...» . از سلیم بن ابوحیه روایت شده است: در محضر امام صادق بودم؛ به هنگام رفتن، از ایشان خداحافظى کرده عرضه داشتم: دوست دارم تا سخنى از شما به یادگار داشته باشم! فرمود: «نزد ابان بن تغلب برو؛ زیرا او از من احادیث فراوانى شنیده است. هر چه را او برایت روایت کرد، تو مى‌توانى از من روایت کنى».

وثاقت

ابن حجر مى‌گوید: «احمد، یحیى، ابوحاتم و نسائى گفته‌اند: ابان ثقه است؛ و ابن عدى مى‌گوید: از او روایاتى بر جاى مانده که همۀ آنها درست است؛ به شرط آن که فردى موثق از او نقل کرده باشد. او از راستگویان در نقل روایات است؛ هر چند شیعه مذهب است، در نقل روایات صالح است و اشکالى در کار او نیست». ابن حجر مى‌گوید: «این، گفتارى منصفانه است. ابن عجلان مى‌گوید: ابان بن تغلب که مردى عراقى و اهل عبادت بسیار و ثقه است، کسى است که براى ما روایت کرده است. و ابن عیینه نیز او را به خاطر فصاحت و بیانش ستوده است. ابونعیم مى‌گوید: ابان یکى از فرهیختگان فرزانه است. عقیلى مى‌گوید: ابوعبداللّه را شنیدم که از عقل و ادب و صحت احادیث او یاد مى‌کرد. ابن سعد مى‌گوید: او ثقه بود. ابن حبان نیز او را از ثقات شمرده است». حافظ شمس¬الدین داودى مى‌گوید: «او کتاب «معانى القرآن» را تألیف کرد که کتابى نیکو و با دقت است و کتابى دیگر به نام «القراءات» دارد. مسلم و چهار تن دیگر از اصحاب مسانید از او نقل حدیث کرده‌اند».


وفات

ابان به سال 141 در زمان حیات امام صادق علیه¬السّلام درگذشت. حضرت زمانى که خبر مرگ او را شنید فرمود: «به خدا سوگند! مرگ ابان دلم را آزرد».

آثار

شیخ طوسى مى‌گوید: «ابان بن تغلب قارى، فقیه و لغت‌شناسى خردمند بود؛ لغات قبایل عرب را شنیده بود و از آنان گزارش مى‌کرد. او کتابى دربارۀ واژه‌هاى دشوار قرآن تألیف کرد و شواهد آن را از اشعار عرب بیان داشت... پس از او عبدالرحمن بن محمد ازدى کوفى از کتاب ابان و محمد بن سائب کلبى و ابوروق بن عطیه بن حرث کتاب واحدى فراهم آورد و در آن، موارد اتفاق نظر و اختلاف نظر آنان را مشخص نمود. بر اساس آنچه عبدالرحمن انجام داده است گاهى تنها گفتۀ ابان است و گاهى مشترک با دیگران مى‌باشد». شیخ مى‌گوید: «ابان قرائتى مخصوص به خود داشت». شیخ اسناد آن را به محمد بن موسى بن ابى¬مریم مى‌رساند که گفت: «قرائت را از ابان بن تغلب شنیده‌ام؛ تواناتر از او قاریى نیافتم؛ قرآن را از اول تا آخر خوانده و قرائت او را آورده است». شیخ ادامه مى‌دهد: «ابان کتابى دارد به نام «فضائل». - سپس سند خود را به او یادآور مى‌شود - و نیز داراى یک اصل است از اصول چهارصدگانه.

نجاشى از حسین بن سعید بن ابى¬جهم نقل مى‌کند که مى‌گفت: «پدرم از ابان بن تغلب دربارۀ تفسیر آیۀ «مٰالِک یوْمِ الدِّینِ» برایم حدیث نقل کرد؛ - سپس تمام تفسیر آیه را آورده و مى‌گوید: - ابان قرائتى مخصوص به خود دارد که در نزد قراء مشهور است». محمد بن موسى بن ابى¬مریم مى‌گوید: «من محضر ابان بن تغلب را درک کردم؛ هرگز کسى را در قرائت تواناتر از او ندیده‌ام. او مى‌گوید: تلفظ به همزه دشوار است. - سپس قرائت او را یادآور مى‌شود و مى‌گوید: - او سه کتاب به نام‌هاى «فضائل»، «صفین» و «تفسیر غریب القرآن» دارد». ابراهیم نخعى مى‌گوید: ابان در تمام فنون علمى تفسیر قرآن، فقه، حدیث، ادبیات، لغت و نحو، سرآمد دیگران بود.

نجاشى مى‌گوید: محمد بن عبدالرحمن کتاب تفسیر ابان و کتاب ابوروق عطیه بن حرث و محمد بن سائب را جمع کرد و از مجموع آنها یک کتاب فراهم آورد[۱].

پانویس

  1. معرفت، محمدهادی، ج1، ص334-338

منابع مقاله

معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ یکم، 1379-1380ش.

وابسته‌ها