أخبار الأولياء
أخبار الأولياء یا «رسالة صفيالدين بن ظافر»، تألیف ابن ظافر خزرجی (درگذشته 682ق)، در ذکر احوالات، حکایات و کرامات عرفا و صوفیه است. این رساله با مقدمه و تحقیق عبدالرحیم سایح منتشر شده است. محقق کتاب در مقدمهاش لزوم اطلاع از احوالات بزرگان صوفیه را اینگونه توضیح میدهد: «ازآنجاکه تصوف اسلامی و علمای آن نقش آشکاری در انتشار اسلام در قاره آفریقا و غیر آن داشتهاند، بر ما لازم است که اساس و اصول و قواعد و جایگاه آن را بشناسیم»[۱]. وی سپس به بررسی تاریخچه تصوف پرداخته و در آخر چنین مینویسد: «کسی که میخواهد معنای تصوف را بداند باید آن را در زندگی صوفیه بیابد؛ چراکه تصوف در حقیقت سلوک عملی است»[۲].
أخبار الأولياء | |
---|---|
پدیدآوران | ظافر، محمد بن محمد حسن (نویسنده)
سایح، احمد عبدالرحیم (مقدمهنویس) وهبه، توفیق علی (مقدمهنویس) |
عنوانهای دیگر | اخبار الاولياء: رساله صفي الدين بن ظافر |
ناشر | مکتبة الثقافة الدينية |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 1430ق. = 2009م. |
چاپ | چاپ یکم |
شابک | 977-341-3977 |
موضوع | اولیا |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ظ2الف3 / 287/4 BP |
اخبار و اطلاعاتی که ابن ظافر در «أخبار الأولياء» از اعلام و شخصیتها میدهد، مورد توجه محققین قرار گرفته که حاکی از اهمیت کتاب است: «رباط رامشت، وقف صوفیان و محل استقرار آنان بود و کاربرد آموزشی و پژوهشی داشت. منابع از عالمانی یاد کردهاند که بهطور موقت یا دائم در این مکان سکونت گزیدهاند. شیخ شهابالدین سهروردی (درگذشته ٦٣٢ق) صاحب کتاب «عوارف المعارف» از جمله منزلگزیدگان در این رباط بوده است. ابن ظافر در «أخبار الأولياء» از دیداری عاشقانه میان او و شیخ عبدالله دکالی، مشهور به ابولکوط (درگذشته ٦٢٩ق)، که صاحب کرامات نیز بود، در همین رباط خبر داده است»[۳]. یا از ملاقات سهروردی با شیخ علی کردی سخن گفته است[۴]. یا در جایی دیگر چنین آورده است: «از اشبیلیه بههمراه گروهی به قصد سیاحت خارج شدیم و محیالدین بن عربی نیز یکی از ما بود...»[۵]. ابن ظافر ابتدا از کرامات کسانی چون ابویحیی بن شافع، علمالدین منفلوطی، یعقوب مغربی و ابوالقاسم مراغی بهتفصیل سخن گفته است و پس از آن تحت عنوان «بعضی از اولیایی که دیدم و کرامات ایشان»، از عبدالقادر اسکندرانی، ضرغام مسیری و برخی دیگر بهاختصار یاد کرده است[۶].
ازآنجاکه رساله صفیالدین بن ظافر، حاوی الفاظ عامیانه مورد استفاده زمان خود، اسلوب غیر رایج، خطاهای لغوی فراوان و نیز فاقد فصول یا عناوین بوده است، عبدالرحیم سایح در تحقیق کتاب به این موارد توجه داشته است[۷].