النفحة المسكية في الرحلة المكية

النفحة المسكية في الرحلة المكية، اثر عبدالله بن حسین سویدی بغدادی (متوفی 1174ق)، کتابی است یک جلدی، به زبان عربی، با موضوع تاریخ و سفرنامه. سویدی وقایع سفرش به حج سال 1157ق، مطابق با 1744م را در این کتاب شرح می‌دهد.

‏النفحة المسكية في الرحلة المكية
النفحة المسكية في الرحلة المكية
پدیدآورانسویدی بغدادی، عبدالله بن حسین (نويسنده) رووف، عماد عبدالسلام (محقق)
ناشرالمجمع الثقافي
مکان نشرامارات - ابوظبي
سال نشر2003م , 1424ق
چاپ1
شابک978-9948-01-057-4
موضوعحجاز - سير و سياحت

سويدي، عبد الله بن حسين، قرن 12ق. - سفرها

شام - سير و سياحت

مکه - سير و سياحت
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‎‏م‎‏7‎‏س‎‏9 248 ‏‎‏DS‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

اثر حاضر به تحقیق دکتر عماد عبدالسلام رئوف رسیده است. همو مقدمه‌ای کامل در بیان ترجمه نویسنده و کتاب بر آن نگاشته است.

ساختار

کتاب دارای مقدمه محقق و متن اصلی است.

گزارش محتوا

در صفحات 64 به بعد کتاب، خود نویسنده ترجمه‌ای از خودش را ارائه داده و درباره اسم، لقب و... خود توضیح می‌دهد. وی همین‌طور توضیح می‌دهد تا در صفحه 88 به بیان رحلت (سفر) می‌رسد. سویدی وقایع سفرش به حج سال 1157ق، مطابق با 1744م را در این کتاب شرح می‌دهد. این کتاب، شامل وصف تعداد زیادی از شهرها و روستاها و محلاتی است که در مسیر راهش بوده است. این مسیر از بغداد شروع می‌شده و به موصل، حلب و دمشق و تا حرمین شریفین می‌رسیده است؛ بیان آن به‌تفصیل از این قرار است: بغداد، تل کوش، نهر حسینی، نهر مزارع حمارات، فرحاتیه، محادر، مهیجر، العاشق، مدینه منصور، تکریت، وادی فرس، قزل خان، غرابی، بلالیق، خانوقه، قیاره، مصاید، حمام علی، موصل، بادوش، اسکی موصل، تل موس، عین زال، صفیه، رمیله متفلته، ازناوور، نصیبین، قرده دره، دنیسر، مشقوق، دده قرخین، تل عطشان، اصلام جایی، مرج ریحان، رها، سروج، جیجلی، ببره، کرموش، ساجور، باب، حلب، خان ‌تومان، سرمین، معرة النعمان، کتف العاصی، محروقه، حماة، حمص، شمسین، نبک، بریج، قاره، دمشق، دله، مزیریب، زرقاء، خان زبیب، بلقاء، قطرانی، احساء، معان، عنزه، عقبه، جغیمان، ذات حج، تبوک، مغره، اخیضر، دار حمراء، دیار ثمود، علی، آبار غنم، بئر جدیده، هدیه، فحلتین، عقبه سوداء، وادی القری، مدینه منوره، ذوالحلیفه، جدیده، بدر، حمراء، القاع، رابغ، خلیص، قدید، عسفان و مکه مکرمه[۱].

از ویژگی‌های این اثر می‌توان موارد زیر را نام برد:

  1. ضبط نام‌های اعلام جغرافیایی توسط سویدی؛ گویا او توجه ویژه‌ای به نام بردن از مکان‌های جغرافیایی، مانند جاها و کوه‌ها و رودها و چشمه‌ها و... که در مسیر سفرش قرار گرفته بود، داشته است. مزیت این سفرنامه بر سفرنامه‌هایی که اروپاییان نگاشته‌اند این است که آنان نام این مکان‌ها را آن‌گونه ضبط کرده‌اند که از زبان معاصرانشان شنیده‌اند و چه‌بسا آنها را به شکلی مشوه یا محرف می‌شنیده و همان طور هم ضبط می‌کرده‌اند، ولی سویدی که دستی در لغت و بحث دارد، هر اسمی را به‌صورت محکم و دقیق ضبط می‌کند؛ مثلا وقتی از مهیجیر گذر می‌کند، می‌گوید: مهیجیر را باید با ضم میم و فتح هاء و سکون بر روی یاء و جیم مکسوره‌ای که پس از آن یاء قرار دارد و در نهایت با راء بدون نقطه، خواند[۲].
  2. وی معمولا درباره دلیل نام‌گذاری اعلام جغرافیایی، هم بحث می‌کند. او در این راستا علاوه بر آنچه معاجم لغوی و شهرشناسی و کتاب‌های تاریخ و... ذکر کرده‌اند، از چیزهایی که از اهل آن دیار و نواحی می‌شنید نیز بهره می‌برد. آن‌گونه که برمی‌آید او اطلاعات وسیعی در این زمینه داشته است. با تحلیل عبارات وی در این زمینه، روشن می‌شود که سویدی این نام‌گذاری‌ها را به دو عامل بازمی‌گرداند: اولینش عامل تاریخی است که مربوط می‌شود به رویدادهایی که در آن مکان رخ داده یا اشخاصی که بر آن گذر نموده‌اند و دومی، عامل جغرافیایی است که مربوط است به آنچه مکان را در بر گرفته است، از قبیل پستی و بلندی‌ها، پدیده‌های زمین‌شناختی یا آب و هوایی یا... مثلا در استفاده از اولین عامل، درباره تل کوش، معتقد است شاید به دلیل نسبت این مکان به کوش بن کنعان، آن را تل کوش نامیده‌اند؛ یا درباره تکریت که به‌خاطر تکریت دختر وائل به این نام خوانده شده و یا مثلا خان ‌تومان که منسوب به زنی است که نامش تومان بوده و... همچنین درباره استفاده از عامل دوم، یعنی عامل جغرافیایی می‌توان ملاحظات وی درباره «المحادر» را نام برد که دلیل آن را سرازیری و انحداری می‌داند که در این مکان بوده؛ یا مثلا درباره چشمه غرابی، می‌گوید: «لكون الماء في مقره أسود يشبه الغراب»[۳].
  3. توجه ویژه سویدی در نگارش این اثر به جغرافیای طبیعی، از دیگر ویژگی‌های این اثر است. سویدی توصیف مفصلی از هر مکانی که از آن عبور می‌کند، ارائه می‌دهد و به‌دقت، آن محل و جغرافیای طبیعی آن را شرح می‌دهد. وی در این راستا به توصیف کوه‌ها و تپه‌ها، دشت‌ها، چشمه‌ها و منابع آب و آب‌ و هوا، می‌پردازد؛ مثلا در توصیف کوه و تپه‌ها درباره تل کوش می‌نویسد: یک تل کوچک مستطیل‌شکل است یا مثلا تل مهیجر در نزدیکی سامرا را به تل کوچک گردی در نزدیکی دجله وصف می‌کند. توصیفات او درباره عین الزرقاء و تل موس و منطقه احساء و... نیز از همین دست است. درباره دشت‌ها نیز می‌توان به توصیف وی از جنوب اردن مثال زد؛ او در این‌باره می‌نویسد: رمل در آنجا بسیار و به شکل متراکم است؛ به‌طوری‌که قدم‌های انسان در آن فرو می‌رود. این رمل‌ها به قرمزی می‌زنند؛ ازاین‌رو منظره سنگ‌ریزه‌های سفید کوچک روی این زمین قرمز، شبیه دانه‌های برنج سفید به نظر می‌رسد. درباره توجه سویدی به آب و منابع آبی مناطقی که به آنجاها داخل می‌شد باید، گفت که تقریبا هیچ مکانی نیست که به آنجا رفته باشد و آب و منابع آب آن را جستجو نکرده باشد. از این موارد می‌توان اشاره وی به نهر حسینی را نام برد که درباره آن می‌نویسد: «و هو جدول تخرج من دجيل»؛ یا توصیفش از نهر قویق به اینکه نهر صاف و گوارایی برای اهالی آن منطقه است و تا قنات حلب کشیده شده، منبع این نهر چشمه ابراهیم(ع) است که از جیلان، یعنی روستایی در شمال حلب سرچشمه می‌گیرد؛ این نهر فواید بسیاری دارد. درباره گزارشات آب و هوایی وی نیز می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: مثلا نصیبین را دارای آب و هوای ناسازگار و بد می‌شمارد و دنیسر را دارای هوای معتدل و معان را خوش‌آب‌وهوا گزارش می‌کند[۴].
  4. توجه به جغرافیای اقتصادی، از طریق توصیف اوضاع کشاورزی و توصیف راه‌های مواصلاتی .
  5. اهمیت دادن به جغرافیای مدنی، از طریق بیان استانداردهای شهرسازی، توصیف شهرهای قدیمی و بیان وصف شهرهایی که در آن اقامت کرده است.
  6. توجه و اهمیت دادن به جغرافیای انسانی.
  7. اهتمام به جوانب فرهنگی شهرهایی که در مسیرش دیده است.

و...[۵].

وضعیت کتاب

فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. پاورقی‌ها به ذکر منابع، توضیح برخی از عبارات و واژه‌ها و پاره‌ای نقل قول‌ها اختصاص یافته است.

به گزارش مرادی، سویدی پس از بازگشتش از بغداد دست به تألیف زده؛ همان بازگشتی که اخبارش را در این کتاب، گرد آورده است. بنابر این گزارش، این کتاب اولین اثری است که سویدی نوشته است؛ این در حالی است که در زمان نگارش این اثر، عمر او از پنجاه سال می‌گذشته است. البته به نظر عماد عبدالسلام رئوف (محقق کتاب)، منبع گزارش مرادی معلوم نیست و با تحقیقی که خود عماد عبدالسلام کرده، این اثر، باید از آخرین نوشته‌های مؤلف باشد، نه اولین نوشته‌های وی؛ او قوت اسلوب و جزالت در لفظ و دوری از تکلف و دقت در وصف و نضج در استنتاج و تعلیل این کتاب را به‌عنوان مؤید و شاهد مدعایش در تأیید دلیلش بر این امر می‌آورد. این سفرنامه همچنان که مورد توجه علمای پس از سویدی بوده، مورد اهتمام هم‌دوره‌ای‌های وی نیز بوده است؛ ازاین‌روست که نسخه‌های خطی متعددی دارد و برخی از علما آن را مختصر کرده‌اند و برخی دیگر بخشی از آن را جدا کرده و به‌عنوان رساله مستقلی ذکر کرده‌اند[۶].

از این کتاب، نسخه‌های خطی متعددی وجود دارد که محقق در این میان به دو نسخه اعتماد کرده که عبارتند از: نسخه موجود در کتابخانه موزه بریتانیا به شماره 23385 به خط علی بن ملا طالب بغدادی که بخشی از آن خیس شده و برخی کلمات ناخوانا شده است و نسخه متعلق به کتابخانه موزه عراق به شماره 6335 به خط محمد سعید[۷].

کارهای محقق کتاب و شیوه او در تحقیق، در صفحات 59 و 60 از مقدمه محقق، ذکر شده است.

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه محقق کتاب، ص39
  2. ر.ک: همان، ص40-41
  3. ر.ک: همان، ص41-42
  4. ر.ک: همان، ص43-46
  5. ر.ک: همان، ص46-57
  6. ر.ک: همان، ص40
  7. ر.ک: همان، ص57-59

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.


وابسته‌ها